۱۳۹۲ اسفند ۲۱, چهارشنبه

آیا مافیای کتاب مانع توزیع کتاب نهاد رهبری است؟

توضیح: متنی که در این جا می‌خوانید منعکس کننده نگرانی نویسنده یکی از کتب موسوم به «نقد عرفان‌های کاذب» است در دست داشتن «مافیای توزیع» کتاب که نمی‌گذارد کتاب او توزیع شود و در عوض کتب مرتبط با «عرفان‌های کاذب» را سریع و به شکل گسترده در همه ایران توزیع می‌کنند.
تک تک ادعاهای این فرد، که در پاراگراف بالا خلاصه کردم، کاملا مورد تردید است، این که یک مافیای کتابی وجود دارد که اهداف ایدئولوژیک را دنبال می‌کند (یعنی گسترش «عرفان‌های کاذب») و بر همین اساس کتابی که «نشر معارف نهاد رهبری» آن را منتشر کرده را توزیع نمی‌کند! اما در عین حال این ادعا خبر از واقعیتی دیگر می‌دهد.   
شنیده‌ام که واقعا مافیای کتابی پشت توزیع کتاب در ایران وجود دارد اما در اینجا این که مافیایی وجود دارد یا ندارد اهمیتی ندارد. آن چه که قطعی است سیستم توزیع کتاب در ایران، مثل هر فعالیت اقتصادی دیگر به دنبال سود دهی خود است. اگر ارزیابی افراد فعال در این سیستم این باشد که فلان کتاب مشتری دارد، روی آن دست می‌گذارند و در غیر اینصورت آن را نمی‌پذیرند. ممکن است استثنائاتی وجود داشته باشد اما روال کلی بایستی این گونه باشد. هیچ سیستم اقتصادی و یا مافیایی بدون داشتن چرخش مالی نمی‌تواند به کار خودش ادامه دهد، مگر آن که به منابع رانتی مالی متصل باشد که آن هم، اگر در ایران وجود داشته باشد،  خود حکومت است. و اگر هم حکومت بخواهد شبکه توزیع کتاب را حمایت کند مطمئنا از کتاب منتشر شده توسط نهاد نمایندگی رهبری حمایت می‌کند و نه از مجموعه‌ای از کتاب‌های حاوی «عرفان‌های کاذب»!
من ادعای این آقا را اینگونه ترجمه می‌کنم: استقبال از کتاب‌های حاوی مفاهیم معنوی غیر منطبق با آن چه حکومت تایید می‌کند بسیار بالاست و در نقطه مقابل، گوش کسی به نوشته‌های اینچنینی، که نام «نقد» را برای آن جعل کرده‌اند، بدهکار نیست.
و این خبر خوشی برای علاقه‌مندان جریانات معنوی است، و همزمان توضیح می‌دهد که چرا وابستگان به حکومت روز و شب از ضرورت برخورد با جریانات معناگرا سخن می‌گویند.

کتاب‌های نقد عرفان کاذب در چنگال مافیای توزیع
بیش از 10 میلیون کتاب با موضوع عرفان‌های کاذب در کشور وجود دارد و مافیای توزیع اجازه انتشار یا دیده شدن کتاب‌هایی در نقد عرفان‌های کاذب را نمی‌دهد.
حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین حمزه شریفی‌دوست، مولف کتاب «عرفان‌های کاذب؛ راه‌های نفوذ و راهکارهای مقابله» در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، با بیان این مطلب اظهار کرد: در این کتاب راه‌های گسترش عرفان‌های کاذب در کشور بررسی شده‌اند، راه‌هایی که تاکنون به آن‌ها توجهی نشده بود.

۱۳۹۲ اسفند ۴, یکشنبه

انتشار کتابی جدید با موضوعیت مقابله با جریانات معناگرا، نگرانی حکومت از رشد این جریانات از طریق جلسات خانگی

 توضیح: گرچه  انتشار کتاب در زمینه مقابله با جریانات معناگرا تازگی ندارد (اینجا) و در راستای سیاست کلی برخورد با جریانات معنا‌گرا (اینجا) به سادگی قابل فهم است اما آن چه نویسنده این کتاب به طور مشخص در خصوص نحوه عضو‌گیری این جریانات بیان می‌کند از زاویه‌ای دیگر هراس حکومت را از این جریانات تبیین می‌کند: عضو‌گیری از طریق جلسات خانگی.
معنای دیگر این حرف، خالی شدن مراجع «رسمی» عضوگیری در امور اعتقادی است، جاهایی مثل مساجد و یا فعالیت‌های موسوم به فرهنگی مرتبط با بسیج و ... . حکومت نمی‌خواهد مشتریان اعتقادی خود را از طریق جریاناتی خودجوش و پراکنده شده در خانه‌ها که به شکل تصاعدی تکثیر می‌شوند و امکان کنترل آن‌ها نیز وجود ندارد، از دست بدهد. از این زاویه می‌توان امنیتی شدن برخورد با جریانات معنوی را نیز بیشتر درک کرد.
ترس حکومت از این جلسات خانگی به طور مشخص در زمینه کلیساهای خانگی به دفعات از طریق مسئولان حکومتی به صراحت بیان شده است.

به قلم حمزه شریفی دوست؛
انتشار عرفان‌های کاذب، راه‌های ورود و راهکارهای مقابله با آن

تاکید مجدد معاون اول قوه قضاییه بر برخورد با جریانات معناگرا به چه معناست؟

 توضیح: معاون اول قوه قضاییه مجددا بر برخورد با جریانات معناگرا (که در ادبیات حکومت ایران از آن‌ها با نام عرفان‌های کاذب یاد می‌شود) تاکید کرد.
گو این که این مطلب سخن تازه‌ای نیست، اما برای کسانی که مسائل مرتبط با جریانات معناگرا را دنبال می‌کنند این گفته از این جهت اهمیت دارد که نشان می‌دهد سیاست‌ حکومت ایران در خصوص جریانات معناگرا تغییری نکرده است.
رییسی حداقل یک بار دیگر همین مضمون را بیان کرده است (اینجا)، در گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور و در بحبوحه مسائل مربوط به آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی. چند روز قبل از آن نیز مدیر حوزه‌های علمیه کشور در اجلاس خبرگان نسبت به خطر «عرفان‌های کاذب» هشدار داده بود (اینجا).
یاد آوری می‌کنم که فرمان صریح برخورد با جریانات معناگرا در سال 1389 توسط علی خامنه‌ای و در یک سخنرانی عمومی (اینجا) صادر شده بود. فرج سرکوهی این سخنرانی را «فرمان حمله رهبر به عرفان» نامید.
تاکید بر برخورد با جریانات معناگرا، نشان از فعال بودن قابل توجه آن‌ها در داخل ایران دارد. از سوی دیگر بعید است چنین تاکیدی بر برخورد با طیفی از جریانات فعال در داخل ایران، نمود عینی و اجرایی نداشته باشد. به عبارت دیگر خدا می‌داند چه افرادی در داخل ایران گرفتار ظلم حکومت هستند، تحت عنوان برخورد با «عرفان‌های کاذب»، اما در رسانه‌ها خبری از آن‌ها نیست.

۱۳۹۲ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

پاشیدن خاک بر صورت خورشید، و نگرانی کارشناسان! از فعال بودن دوست‌داران «رام الله» در اینترنت

معرفی برنامه رادیویی زیر (که خبر آن در زیر می‌آید) برای من حاوی یک نکته تازه بود. این بار ادعا شده است که جریان شیطان‌گرایی در سطح فضای مجازی فعال است.
طی این چند سال که می‌توان گفت در سطح فضای مجازی فعال هستم و قضایای مرتبط با مسائل معنوی را به شکل ممتد دنبال می‌کنم، تا این لحظه با جریانی که عنوان «شیطان گرایی» را بر خود پذیرفته باشد، برخورد نکرده‌ام. البته نمی‌توانم مدعی شوم که قطعا چنین چیزی وجود ندارد اما گمان نمی‌کنم چنین جریانی آنقدر به شکل فعال در سطح اینترنت حضور داشته باشد که برنامه‌ای رادیویی برای بررسی آن ترتیب بدهند و یک سری کارشناس! هم در آن بنشینند و نظر بدهند. وانگهی برای من ساده نیست تصور این که افرادی در داخل ایران فعال باشند و با فیلتر شکن خود را به شبکه‌های مجازی متصل کنند و خود را هم رسما شیطان گرا معرفی کنند، چرا که حکم چنین افرادی از نظر حکومت معلوم است که چیست.

۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه

گفتنی‌هایی از سوئد (قسمت چهارم): سوئد و سیاست‌های مهاجرت

گزارشی که لینک آن در زیر آمده است مربوط به دادگاه کلاهبرداری چند میلیون کرونی باندی متشکل از مهاجران ایرانی و عراقی ساکن در سوئد است. اگر در سوئد دیدگاه‌های افراطی ضد مهاجران در حال گسترده شدن هستند، دلیل مستقیمش را بایستی در رفتارهای اینچنینی مهاجرانی جست كه با این رفتارهای خود هم یك جامعه متمدن را به آلودگی می‌كشانند و هم عرصه را بر مهاجرانی كه می‌خواهند شهروند خوب باشند تنگ می‌كنند.
گفته می‌شود كه رسانه‌ها اخبار اینچنینی مربوط به مهاجران را برجسته می‌كنند، مثلا شبیه به كاری كه یك زمان (و شاید هم اكنون) رسانه‌های ایران در خصوص افغان‌ها می‌كردند، كافی بود یك افغان كاری را بكند كه مشابه آن را هزار ایرانی می‌كرد، رسانه‌ها دست می‌گرفتند و نفرت می‌پراكندند.
اما این موضوع در مورد سوئد صادق نیست. عموم رسانه‌های مطرح سوئد از گفتن ملیت افراد بزهكار اجتناب می‌كنند.

علی خامنه‌ای، گرفتار غولی که خود از چراغ بیرونش آورد

این نوشته مهدی خزعلی را بخوانید تا ببینید چگونه (ظاهرا) بزرگان نظام مثل موم در دست قدر قدرتهای پشت صحنه هستند كه نه نامشان را می‌شنویم و نه نشانی از آن‌ها موجود است.
به گمان من وضعیت علی خامنه‌ای نیز دقیقا به همین شكل است، او نیز در دام همین نیروهای پنهانی است، با این تفاوت كه علی خامنه‌ای از آن روی كه خودش این پیله را ایجاد كرده است، خودش هم شخصا مسئول عواقب آن است هر چند اگر كنترلی هم بر آن نداشته باشد، و حتی بیشتر، حتی اگر خود نیز اسیر پیله شده باشد.  شبیه به كسی كه كبریتی بر انبار كاه می‌افكند، و بعد اگر هم هزار وسیله اطفاء حریق به كار گیرد، باز مسئول آتشی است كه حتی دامن خودش را گرفته است.

۱۳۹۲ بهمن ۱۲, شنبه

گفتنی‌هایی از سوئد، قسمت سوم: یکی از بامزه‌ترین شوخی‌های اول آپریل

توضیح: ویدئویی که در زیر می‌بینید، مربوط به شوخی اول آپریل تلویزیون سوئد در سال 1962 است، که ظاهرا جزو شوخی‌های به یاد ماندنی جهان هم محسوب می‌شود. این برنامه تلویزیونی که خیلی‌ هم جالب درست شده، با توضیحات علمی کارشناس فنی برنامه نشان می‌دهد که  چطور می‌توان خیلی ساده با کشیدن جوراب زنانه بر روی صفحه تلویزیون سیاه و سفید، آن را در جا تبدیل به تلویزیون رنگی کرد! گویا تحقیقاتی که بعدا انجام شده نشان می‌دهد که بسیاری از سوئدی‌ها این روش را امتحان کرده‌اند. همچنین برخی سوئدی‌ها گزارش کرده‌اند که به یاد می‌آورند چطور  پدر و مادرشان (بیشتر آقایان!) در به در دنبال جوراب زنانه می گشته‌اند تا تلویزیونشان را در یک چشم بر هم زدن رنگی کنند!
تلویزیون سوئد چهار سال بعد (1966) اولین برنامه رنگی را بر روی آنتن فرستاد و از سال 1970 هم برنامه‌های خود را به شکل ممتد با فرمت رنگی پخش کرد. زبان مجری و کارشناس برنامه سوئدی است. آن را (از یک متن به زبان انگلیسی) ترجمه کرده‌ام و در زیر آورده‌ام.


منبع ویدئو: یوتیوب
منبع متن و توضیحات: سایت موزه حقه‌ها museum of hoaxes


مجری: امیدوارم که لوازم مورد نیاز برای آزمایش تلویزیون رنگی را آماده کرده باشید: یک جوراب نایلون، قیچی و یک حلقه چسب نواری. من دوربین رو در اختیار کارشناس فنی‌مان شل استنسن قرار می‌دهم.

۱۳۹۲ بهمن ۱۱, جمعه

محمد نوری‌زاد: از حکومت یا در مقابل حکومت

این نوشته در گویای من (اینجا) منتشر شد.
همه کسانی که اندک آشنایی با فضای سیاسی ایران دارند، بدون شک با الگوی «حسین شریعتمداری» در نسبت دادن عناوینی چون مزدور، خائن و امثال این‌ها به مخالفین نیز آشنا هستند. در این الگو تعدادی از عناصر ثابت هستند، مثلا رفتار خود شخص. امثال شریعتمداری به این که این رفتار صحیح است یا غلط و این که آیا به نفع کشور است و یا به ضرر کشور کاری ندارند، بلکه کنش‌ها یا واکنش‌های آنان مبتنی بر چسباندن برچسب‌هایی با بار منفی بر طرف مقابل است؛ برچسب‌هایی که با «وقایع عینی» نیز پشتیبانی نمی‌شوند. یعنی این که به عنوان مثال به شخص مقابل برچسب جاسوس الصاق می‌شود اما شواهدی مبنی بر این که واقعا کار جاسوسی انجام داده است (یعنی اطلاعاتی به کشور بیگانه داده است) ارائه نمی‌شود و این جاسوس کذایی حتی دستگیر هم نمی‌شود، گویا جاسوسی است که آزادانه در حال انجام وظیفه خود است و کسی هم کاری به او ندارد.

۱۳۹۲ بهمن ۳, پنجشنبه

سردار نقدی و آمریکایی دانستن جریانات معناگرا

توضیح: این گزارش را از این جهت باز نشر می‌کنم که منعکس کننده نظر سردار نقدی، رییس سازمان بسیج کشور در خصوص جریانات معناگرا است. او همان نظر علی خامنه‌ای را تکرار می‌کند مبنی بر این که جریانات معناگرا بخشی از توطئه آمریکاست. بدیهی است که این گونه نظریه پردازی‌ها، وقتی از زبان یک مسئول در این سطح بیان می‌شود، خود به خود به این معناست که اجرایی سازی آن در سازمان بسیج در دست اقدام است.

منبع: ایرنا
سردار نقدی: با ایستادگی در مقابل آمریکا به عزت بسیار دست یافته ایم
مشهد - ایرنا - رییس سازمان بسیج مستضعفان کشور گفت: نظام جمهوری اسلامی ایران با ایستادگی در مقابل آمریکا و اتکا به توانمندی های داخلی به عزت و عظمت در مجامع ملی و بین المللی دست یافته است.

۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

آیت‌الله مکارم شیرازی: ضرورت بررسی عرفان‌های کاذب در سطح کشور


توضیح: این سخنرانی آیت الله مکارم شیرازی نیز در راستای جریانی از سرکوب جریانات معناگرا که با این  سخنرانی علی خامنه‌ای آغاز شد قابل ارزیابی است. جدای از تاکید آقای مکارم بر این موضوع که به شکل طبیعی و با توجه به نقش او در حوزه علمیه قم منتهی به اقدامات اجرایی بیشتر خواهد شد، تاکید رسانه منتشر کننده خبر نیز بر این بخش از میان مجموعه سخنانی که سخنران کرده است قابل توجه است. گویا رسانه‌ها هم به نوعی ماموریت دارند که این موضوع را داغ نگاه دارند.

مطالب مرتبط:


آیت‌الله مکارم شیرازی تاکید کرد
ضرورت بررسی عرفان‌های کاذب در سطح کشور
خبرگزاری تسنیم: آیت‌الله مکارم شیرازی گفت: یکی از موادی که باید مورد مطالعه قرار بگیرد عرفان‌های کاذب است که بایداین موضوع توسط مسئولان مورد بررسی دقیق قرار بگیرد.

۱۳۹۲ دی ۲۸, شنبه

وقتی که منابر به تسخیر دشنام گویان در می‌آیند

اخبار جریانات معناگرا را تقریبا به شکل ممتد دنبال می‌کنم، البته عموما از ناحیه مخالفان این جریان‌ها و تحت عنوان‌هایی چون: معنویت‌های دروغین، عرفان‌های کاذب و ... با این هدف تقریبا هفته‌ای یک بار چرخی در اینترنت می‌زنم، به جرات می‌گویم که هفته‌ای نیست که درجایی از کشور همایش و یا دوره آموزشی و یا سخنرانی در خصوص «آشنایی با عرفان‌های کاذب» یا مشابه این عناوین برقرار نباشد.
در این نمونه آخر (متن در انتهای این نوشته)، شخصی به نام شریفی دوست، که ظاهرا مدرس حوزه و دانشگاه هم هست، می‌گوید که «آسیب شناسی» عرفان‌های کاذب از مطالبات جدی علی خامنه‌ای است، و این که این موضوع در سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه و در قالب صیانت فرهنگی در نظر گرفته شده است. شواهدی مستند از عزم علی خامنه‌ای در مقابله با جریانات معناگرا و برخی اقدامات عملی در این ارتباط را می‌توانید در اینجا بخوانید.

۱۳۹۲ دی ۲۷, جمعه

گفتنی‌هایی درباره سوئد (قسمت دوم) + ویدئو

سوئدی‌ها افرادی درونگرا هستند. برای من واقعا مشکل و یا حتی غیر ممکن است که بفهمم الان این همکارم آیا خوشحال است و یا ناراحت، عصبی است و یا ریلکس، مضطرب است و یا بی خیال و ... من در همه این موارد «یک چیز» را می‌بینم، همان صورتی که همیشه می‌بینم!
سوئدی‌ها ابراز احساسات (البته آن چیزی که ما آن را ابراز احساسات می‌دانیم) را «بد» می‌دانند. مبنای این ادعای من، جدای از تجربیات شخصی،  کتابی است به نام «ذهنیت سوئدی» (به سوئدی:Svensk mentalitet، به انگلیسی: Swedish mentality) که نویسنده آن یک محقق سوئدی است. این کتاب در سال 1989 نوشته شده و حالات مختلف سوئدی‌ها را  تشریح می‌کند. در این کتاب به عنوان مثال از تحقیقی سخن گفته شده است که در آن واکنش‌های مردم سوئد و آمریکا، بعد از دو حادثه مشابه، ترور کندی و ترور اولاف پالمه (نخست وزیر وقت سوئد)، مقایسه شده است. این تحقیق نشان می‌دهد که چقدر آن دسته از مردم سوئد که از قتل اولاف پالمه ناراحت بودند، نسبت به آمریکایی‌هایی که سوگوار کندی بودند، کمتر ابراز احساسات کرده بودند. این کتاب می‌گوید که سوئدی‌ها کلا گریه کردن را کاری زشت می‌دانند (البته من این کتاب را مدتها قبل خواندم و نقل‌قول‌ها ممکن است دقیق نباشد اما در کلیت نویسنده کتاب نظرش همانست که گفتم.). فارغ از این تحقیق آکادمیک، گمان می‌کنم همه ایرانی‌هایی (و حتی کسانی که از کشورهای مختلف آمده بودند و با آن‌ها در این خصوص صحبت کردم) خیلی زود این موضوع را متوجه می‌شوند. البته منظور من این نیست که در همه لحظه‌ها سوئدی‌ها احساساتی می‌شوند و چون ابراز آن را «بد» می‌دانند آن را ابراز نمی کنند. بلکه معتقدم که این حالت در آن‌ها نهادینه شده است و خود به خود انجامش می‌دهند، درست مثل ما که به شکل خودکار دقیقا برعکس این کار را انجام می‌دهیم و آن را درست می‌دانیم.

۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

گفتنی‌هایی درباره سوئد (قسمت اول)

1. سوئدی‌ها، دانمارکی‌ها و نروژی‌ها با هم «کرکری» دارند. مثلا در فضای جوک و شوخی و البته برخی اوقات هم کاملا جدی هر کدام خود را بهترین و بقیه را احمق می‌دانند. جالب‌تر این که در برخی موارد سوئدی‌ها دقیقا همان جوک‌هایی را برای نروژی‌ها می‌گویند که نروژی‌ها برای سوئدی‌ها!
مثلا، آیا می‌دانید چرا یک نروژی وقتی به صحرا می‌رود با خودش در ماشین می‌برد؟ برای این که اگر گرمش شد، شیشه را پایین بکشد! حالا می‌دانید چرا یک نروژی وقتی به صحرا می‌رود با خودش یک صندوق عقب می‌برد؟ برای این که در ماشینش رو داخل صندوق عقب بگذارد!
یا مثلا: می‌دانید چرا یک نروژی خانه‌اش را گرد درست می‌کند؟ برای این که سگ‌ها به دیوار خانه‌اش خرابکاری نکند (نتواند نبش دیوار را پیدا کند)!
بخشی از عقاید مردم این سه کشور نسبت به یکدیگر را می‌توان در این سایت که توسط یک طنز نویس دانمارکی به روز می‌شود خواند. البته وجه طنز خیلی از کارتون‌های این سایت را من هم متوجه نمی‌شوم ... مثلا این سایت می‌گوید که نروژی‌ها از نگاه سوئدی‌ها ماهیگیران عقب مانده‌ای هستند که غذا‌های غیر بهداشتی می‌خورند!

۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبه

الگوی ولایی تخریب دگراندیشان، مهم‌ترین کارکرد فرقه خودساخته «ولاییه»

توضیح: اخیرا تخریب مخالفان حکومت موسوم به اسلامی و دگراندیشان، بیشتر از قبل از پستو‌های بازداشتگاه‌های امنیتی بیرون آمده است و به سطح رسانه‌ها کشیده شده است. اگر قبلا فقط در داخل بازداشت‌گاه‌ها مقدور بود که بازجو هر چه دلش می‌خواست از اتهامات «نچسب» و «دروغ محض» از نوع فساد جنسی به متهم بچسباند تا او را تحت تاثیر بگذارد، مدتی است کار به رسانه‌های عمومی کشیده شده و رسما دروغ‌هایی می گویند که از یک سو شاخ بر سر انسان سبز می‌کند و از سوی دیگر دروغ بودن آن نیز، گو این که بدیهی است،  خیلی سریع روشن می‌شود. سه مثال اخیر از این کار عبارتند از:
  1. مسیح علی نژاد (اینجا)
  2. محمد نوری زاد (اینجا)
  3. محمد مصطفایی (اینجا)

آریا حق گو با نگاهی به این رفتار حکومت، به معرفی فرقه خودساخته و نوظهور «ولاییه» می‌پردازد، فرقه‌ای که «نه شيعه است، نه مسلمان و نه پيرو هيچ آیین آسمانی ديگر. پيامبرش خمينی، امامش خامنه‌ای، كتابش تحريرالوسيله و قبله‌اش سه راه آذربايجان تهران است.»

۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه

یک قانون مترقی!

یعنی ببینید قانون تا کجاها رو دیده:

قانون مجازات اسلامی: ماده 153

هركس در حال خواب، بيهوشي و مانند آنها، مرتكب رفتاري شود كه طبق قانون جرم محسوب ميشود مجازات نميگردد مگر اينكه شخص با علم به اينكه در حال خواب يا بيهوشي مرتكب جرم ميشود، عمداً بخوابد و يا خود را بيهوش كند.
این را در فیس بوک دیدم گفتم لابد شوخی است، تا خودم رفتم و قانون را دیدم.  حال سوال این است که:

1. چه جرمی را می‌توان در خواب مرتکب شد و چگونه؟
2. اگر کسی جرمی را درخواب مرتکب شد، چگونه می‌توان تعیین کرد که آیا عامدانه خوابیده است تا جرم را مرتکب شود و یا این که از دستش در رفته و خوابیده و جرم را مرتکب شده است؟

۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

تراژدی شلر، روایت محمد نوری زاد از مرگ دختری که کارش به اوین کشیده شد

توضیح: تراژدی شلر، روایت محمد نوری‌زاد است از دختری که گرفتار خشک مغزی یک نظام می‌شود و در نهایت از دنیا می رود. روایت دختری که چون از روستایی دورافتاده می‌آید، داستانش به رسانه ها نمی‌رسد و به گوش ما نیز همچنین.
روایت محمد نوری زاد را منتشر می‌کنم به این دلیل (از محمد نوری زاد):

«داستان شلر اما ازکجا شروع شد؟ می‌گویم. اما پیش از آن شما را سوگند می‌دهم به جان و روح هر آن کسی که دوستش می‌دارید، درانعکاس داستان شِلِر هیچ مضایقه مکنید. تراژدی شلر ظرفیتِ این را دارد که به یک شکوهِ ملی و انسانی درقاموسِ رفتار سیاسیِ مردمان بلازده‌ی ایران بدل شود.»  


تراژدی شِلِر (قسمت اول)
می‌بینم مسافران اتوبوس چه آرام خفته‌اند. گرچه تک و توکی نیزبیدارند. شاید آنها نیزچون خودِ من، گرفتار پرسه‌های ذهنیِ خویش‌اند. سفربا اتوبوس، هم محسناتی دارد و هم مشقاتی. بویژه این که در درازنای این مسیر، همان پرسه‌های ذهنی، بیدارماندن را به شما تحمیل کنند. هشت شب که از اهواز حرکت کنید، پنج و نیم صبح می‌رسید به کرمانشاه. و من، پنج ونیم صبح از اتوبوس پیاده می‌شوم. ترمینال کرمانشاه را سرمای پرسوزی بغل زده است.

۱۳۹۲ دی ۱۴, شنبه

پیش از مهاجرت به اینها هم فکر کنید

توضیح: پس از انتشار مطلبی در خصوص مهاجرت از طریق پناهندگی، فردی که او را نمی‌شناسم این متن را به من معرفی کرد. به نظر من این متن هم جنبه‌های دیگری از مهاجرت و پناهجویی را به تصویر می‌کشد که با تجربه‌های من نیز همخوانی بالایی دارد.

منبع: سیب و سرگشتگی
این روزها خیلی از دوستانم که همین پنج سال پیش حتی فکر مهاجرت به ذهنشان خطور نکرده بود سراغم می آیند و از من راه و چاه می پرسند و معلوم است که بطور جدی  به مهاجرت فکر می کنند. با خودم فکر کردم که این جمع بندی شاید به کار کسانی که این روزها درگیر قضیه ی مهاجرت هستند کمکی کند. هرچند اصولا معتقدم که راهکار دادن در این زمینه انقدرها هم به کار نمیاید و خیلی چیزها هست که واقعا باید شخصا تجربه کنید و در ضمن از مورد به موردی قابل تعمیم نیست چون ادمها متفاوت هستند. این متن خلاصه ای ازنکاتی است که به نظرم کمتر به آن پرداخته شده است. به یاد داشته باشید که مهاجرت تصمیم بزرگی است و زندگی شما را برای همیشه تغییر خواهد داد. برای شما در هر تصمیمی که بگیرید  آرزوی بهترین ها را داریم.
 It is all about Balance
 یکم: کفه ی ترازو

۱۳۹۲ دی ۱۳, جمعه

کوهیار گودرزی و وضعیت پناهجویی او در ترکیه

توضیح: این نوشته روایت وضعیت کوهیار گودرزی است در ترکیه و شرایطی که او گرفتارش شده است. کوهیار گودرزی همو است که در زمانی که در زندان است هر روز در رسانه‌ها از او می‌شنویم اما وقتی شرایط عوض می‌شود و احتمالا سرگرم هیاهو‌های دولت «اعتدال» و «امید» هستیم، تاریخ مصرف او برای رسانه‌ها تمام می‌شود ...
و از زاویه‌ای دیگر، این روایت وضعیت پناهجویان در کشوری همچون ترکیه است، این وضعیت پناهجویی است که از بد حادثه «واقعا» پناهجو است
وضعیت کوهیار گودرزی از جهاتی بی ارتباط با یادداشت من در خصوص «مهاجرت از طریق پناهجویی» نیست.


پارسال زمستان بود که تصمیمم را گرفتم و دلایلم قانعم کرد که از ایران خارج شوم، در این مدت هرگز از وضعیتم چیزی ننوشتم و شکوه نکردم، که چند سالی است عادت کرده‌ام ناله نکنم و زیر و بم زندگی را با شوخ‌طبعی بگذرانم، چیزی که شاید در دوران بازداشت خیلی کمکم کرد، اما گاهی حرف را باید زد، درد را باید گفت، تصمیمم را گرفتم و خودم را سپردم دست قاچاقچیان انسان و سرمای زمستان و برف آذربایجان و عبور از مرز، هشت روز گروگان قاچاق‌چی‌ها بودن در آغل گوسفندان و دهات و عبور دوباره از یخ و برف و دزدیدن وسایلم و کاغذ عبور جعلی و عاقبت آنکارا، دفتر رسیدگی به امور پناهندگان و جایی که درخواستم را ثبت کردم، چرا که گذرنامه و اوراق هویت نداشتم و بزرگترین مشکلم همین بود.

۱۳۹۲ دی ۱۲, پنجشنبه

زنان و نقش آن‌ها در جریانات معناگرا، از نگاه یک خانم مذهبی مخالف با این جریانات

توضیح: مصاحبه شونده، که خود نیز یک زن است، آسمان وریسمان را به هم بافته است تا با وصل کردن جریان فمنیستی، «فرقه نمایی» جریانات معنوی و برخی اتهامات معمول دیگر نتیجه دلخواه خودش را بگیرد. گویا در اندیشه چنین زنانی، زنان بایستی در حوزه تصمیم گیری و مسئولیت تا ابد در همان اقلیت قابل اغماض باقی بمانند. و گویا ایشان متوجه نیست که حتی اگر فرض را بر صحت همه صحبت‌های ایشان بگیریم، خود این موضوع اعترافی به تغییر فضای مردسالارانه (با همه محصولات مخربی که این فضا ایجاد کرده است) و حرکت به سمت تعادلی در این خصوص است، چرا که ایشان معترف است که زنان نقش تعیین کننده‌ای در جریان‌های کلیدی معنوی در داخل ایران دارند، جریاناتی که چند سالی است به وزنه‌ای موثر در جهت دهی گرایشات معنوی مردم ایران تبدیل شده‌اند (مثل ال‌یاسین و عرفان حلقه). به عنوان نمونه بخشی که مربوط به ال‌یاسین است را بخوانید:  

«نقش برجسته زنان در اداره جنبش‌های معنوی در سایر فرقه‌ها نظیر جمعیت آل‌یاسین نیز به چشم می‌خورد، در آنجا نیز سخنگوی فرقه در داخل کشور، سخن‌گوی فرقه در خارج کشور، مدیر مسؤول یکی از انتشاراتی‌های وابسته، مدیر تولید انتشارات دیگر، مسؤول کمیته پزشکی، مدیر مسؤول برخی از نشریات همه از زنان فعال در این فرقه بودند. بویژه همسر ایلیا رهبر فرقه به عنوان مشاور و نویسنده، بسیاری از فعالیتهای فرقه را اداره می‌کرد.»

موسسه بهداشت معنوی که این خانم در آن مسئولیتی دارند یکی از موسسات اصلی حکومتی در تخریب جریانات معناگرا است. این موضوع به وضوح با مراجعه به تارنمای این موسسه قابل تشخیص است.

در گفت و گویی متفاوت با کارشناس معنویتهای نو پدید عنوان شد؛
ظهور «انرژی زنانه» در عرفانهای نو ظهور!

نگاهی به پدیده مهاجرت از طریق پناهندگی

این نوشته در گویای من (اینجا) منتشر شده است.
مطلب مرتبط: کوهیار گودرزی و وضعیت پناهجویی او در ترکیه
طی سال‌های گذشته افراد مختلفی از من درباره پناهندگی سوالاتی پرسیده‌اند. بخشی از این افراد از طریق مصاحبه‌ای که در زمان زندگی در هند با دویچه وله فارسی داشتیم (همراه با همسرم) با من آشنا شده بودند. همزمان، از آن رو که خود نیز مسیر پناهندگی را طی کرده‌ام خود به خود و در طول زمان نگاهی به مسائل پناهندگان داشته‌ام. نگاهی از درون که البته با نگاهی که عموما از طریق رسانه‌ها مطرح می‌شود تفاوت‌های فراوانی دارد.
آن چه از رسانه‌ها درباره مسائل پناهندگان مطرح می‌شود، عموما شرایط آن‌ها «بعد» از اقدام برای مهاجرت است. وضعیت ناگوار پناهجویان در ترکیه یا هند، کشتی‌هایی که به مقصد نمی‌رسند، افرادی که دیپورت می‌شوند، طولانی بودن روند رسیدگی به پرونده درخواست کنندگان پناهندگی و اخیرا اقدامات سخت‌گیرانه دولت استرالیا در مواجهه با پدیده پناهجویی نمونه‌هایی از مسائلی است که عموما در رسانه‌ها قابل ردیابی است.
در داخل دنیای پناهجویان اما مسائل دیگری مطرح است، مسائلی که به رسانه‌ها کشیده نمی‌شود. مسائلی که کارشناسان موضوع، با آن که بعید است از آن‌ها مطلع نباشند، اما مایل هم نیستند درباره آن‌ها سخن بگویند، شاید نمی‌خواهند برای خود دشمن سازی کنند. کوتاه سخن آن که، تا آنجا که من شخصا برخورد کرده‌ام و تا آنجا که از افراد مختلف شنیده‌ام، اکثریت بسیار قابل توجهی از پناهجویان ایرانی «واقعا» کسانی نیستند که مشکلی جدی در ایران داشته باشند و از سر ناچاری رو به مهاجرت آورده باشند. از این رو در داخل دنیای پناهجویان چگونگی سر هم کردن داستان قابل قبول برای پذیرفته شدن، چگونگی دور زدن قوانین برای رسیدن به مقصود، چگونگی بهره‌گیری از آخرین تحولات سیاسی و یا اجتماعی در داخل ایران برای قوی کردن پرونده، تبعات نابود کردن پاسپورت در فرودگاه، چگونگی زندگی سیاه در کشور مقصد و اینگونه مسائل است که درباره آن صحبت می‌شود.