من پیشاپیش از
بابت ماهیت طنز آمیز این نوشته درباره حادثه عمیقا غم انگیزی که رخ داده از همگی
دوستان فیس بوکیم عذر خواهی میکنم. من خود از شدت غم دچار افسردگی شدهام. اما چه
کنم که عملکرد سیستم واقعا جوک است.
جناب آقای
خامنهای
بدون این که
ذرهای قصد توهین داشته باشم، شما به معنای دقیق کلمه احمقترین موجودی هستید که
تا این لحظه دیدهام. یک دلیل برای این موضوع آن که شما در راس نظامی قرار دارید
که کلکسیونی از سفیهترینها را به عنوان مسئولان عالی نظام در دل خود دارد. برای
این ادعایم میتوانم فراوان مثال از کارها یا سخنان خودتان و یا مسئولان حکومتتان
بر شمارم. اما بگذارید نگاهی به سخنان مشعشع فرمانده سپاهتان در مجلس بیاندازم.
سخنان سردار
شما در مجلس بدون شک چکیده همه هوشمندی نظام شماست. چرا این را میگویم؟ چون
افتضاح سقوط هواپیما و دروغگویی بعد از آن همه رشتههای شما را در شویی که بر جسد
فرمانده دیگر نظامتان به راه انداختید (که شیوه به کشت داده شدن او خود نمونهای دیگر
از بلاهت غنی سازی شده در نظام شماست) پنبه کرده بود و طبیعی است که سخنرانی
فرمانده سپاه در مجلس، عصاره عقل!های روی هم ریخته شده پشت پرده نظام شماست، برای
اقناع مردم و نمایندگان مجلس (که باز بسیاری از این نمایندگان مثال دیگری از نادانی
چگال شده هستند).
بله، مسئولان
ارشد نظامتان (حداقل آنها که نزدیک به سپاه هستند و یا مسئولیت امنیتی دارند)
نشستهاند عقلهایشان را روی هم ریختهاند که فرمانده سپاه در مجلس چه خاکی به سرش
بریزد. سناریو طراحی کردهاند که مثلا اتفاق اینطوری افتاد. سناریو آنقدر احمقانه
است که بدون ذرهای اغراق، با تاکید میگویم بدون ذرهای اغراق، از یک بچه ده
دوازده ساله انتظار میرود وقتی کار بدی کرده است و میخواهد برای پدر و مادرش خالی
ببندد!
سناریوی این
تهی سران اینطور پیش میرود:
کشور در حالت
آماده باش کامل بود. هشدار کروز رسیده بود. اپراتور فکر کرد کروز است. خط ارتباطیش
با فرماندهاش کار نکرد. ده ثانیه وقت داشت تصمیم بگیرد. شلیک کرد. از همزمانی
سقوط و شلیک حدس زدیم که چه اتفاقی افتاده است. اما چون هواپیما در هوا منفجر نشده
بود این گزینه را کنار گذاشتیم. بخدا قسم میتونستیم پنهان کنیم. کاش تو هواپیما
بودم و میمردم. درسته اشتباه کردیم اما با تمام قدرت جبران میکنیم و ...
اگر اندک بهره
هوشی برای شما قائل بودم همینجا نامهام را به پایان میبردم چون قاعدتا خود بایستی
متوجه سفیهانه بودن این سناریو شده باشید. اما بعید است چنین هوشی داشته باشید که
اگر داشتید برای حفظ آبروی خودتان هم که شده این یارو را برکنار و به دارالسفها میفرستادید.
الان میدانیم
که کروزی در کار نبوده است. کشور در بالاترین سطح آمادگی نظامی بوده است آنوقت
هشدار کاملا غلط کروز صادر شده است!
اپراتور فکر
کرد کروز است! به قول فرنگیها سیریوسلی؟ یعنی اون بابایی را که کاشتید آنجا که خیر
سرش از مرکز حساستان دفاع کند و میدانید در نزدیکی فرودگاه است، دسترسی به بدیهیترین
اطلاعات ضروری کاریش نداشته است؟ به نظرتان بدیهیترین کار این نیست که آن نگون بخت
(چون محاکمهاش خواهید کرد و احیانا سر به نیست!) به اطلاعات پرواز دسترسی داشته
باشد؟ به همین راحتی فکر کرد کروز است و شلیک کرد، تمام شد و رفت؟
بعد نظام تصمیم
گیری برای چنین کار حساسی به همین شکل کترهای و هیئتی است؟ طرف یه چیزی میبیند و
شک میکند، زنگ میزند، فرمانده میگوید بزن و یا نزن و او هم انجام میدهد؟ نه
پروسهای، نه کنترل مضاعفی، نه چشم دومی، هیچی!
آمریکا بخواهد
کروز بزند به تهران از سمت جنوب شرق میزند؟ آخر عقلتان کجا رفته؟ بعد تمام سیستم
دفاعی شما از سیستان بلوچستان تا مرکز حساس شما توی چرت بودهاند و نفهمیدهاند
کروز دارد میرود به سمت مرکز حساستان، و اون نگون بخت متوجه شده است در حالی که
ده ثانیه وقت داشت؟ کلا سیستم پیشرفته شما به آدمها ده ثانیه وقت میدهد برای تصمیمگیری؟
حالا عدل توی
آن ده ثانیه خط ارتباطی یارو هم با فرماندهاش قطع شد؟ فقط یک خط ارتباطی بود؟
فرمانده توی توالت بود؟ حالا اصلا گیریم ارتباط هم برقرار میشد. خوب تا طرف پیغام
بدهد، فرمانده متوجه بشود، این طرف توضیح دهد چه شده و فرمانده بفهمد، که ده ثانیه
تمام شده است. حالا این وسط فرمانده اصلا چه کمکی میتواند بکند؟ مثلا این میگوید
حاجی یه چیزی دارد میآید، فکر کنم کروز است چکار کنم؟ بعد مثلا ممکن است فرمانده
بگوید نه بیخیال، نزنش؟ البته از این سیستم که دست ابلهان است چنین تصمیمی هم از
فرمانده عجیب نیست.
سردار شکم
گنده پوک مغز میگوید که گزینه سقوط هواپیما به دلیل اصابت موشک را کنار گذاشته
است. آنوقت برایش سوال نشد پس کروزی که زدیم چه شد؟ اصلا توی آن ساعاتی که فکر میکردید
آمریکا به سمت مرکز حساستان کروز فرستاده پس چرا پاسخ دندان شکن ندادید و انتقام
سخت نگرفتید! اگر قرار نبود انتقام بگیرید برای چه کشور را در حالت جنگی بردید؟
اگر میخواستید
(با قسم جلاله) میتوانستید پنهان کنید؟ آخر حماقت تا چه حد؟ طرف نه میداند که چنین
چیزی امکان پنهان ماندن ندارد و نه میداند قسم جلاله چیست!
کاش توی هواپیما
بودی و میمردی؟ آخر مردک یعنی توقعت از سیستم موشکی که خودت فرماندهاش هستی این
است که فرمانده سپاه مملکت توی هواپیما باشد و اپراتور خبر نداشته باشند و همه این
اتفاقات هم بیفتد و آنها هم تو را سقط کنند؟ یعنی وقتی خودت تعریفت از قابلیت
اعتماد سیستمت این است وای به حال بقیه مردم.
و دست آخر من
ماندهام که این بابا چه اعتماد به نفسی هم دارد. تازه وعده میدهد که جبران میکنیم.
آقاجان تو را سر جدت جبران نکن! انتقام سختت را دیدیم، دفاع از مرکز حساست هم دیدیم!
و از آن بدتر
مجلسیانند که حین صحبتهای این سبک مغر حراف، احسنت احسنت میگفتند!
آقای خامنهای،
متوجه شدید یا بیشتر توضیح بدهم؟ این طنز تلخ نمایهای از سیستم پت و متی است که
گروهبان گارسیایی مثل شما به راه انداخته است. حکومت را به همان مسافران داخل آن
هواپیما میدادید شک ندارم کشورمان در جایگاه دیگری قرار داشت.
راستی این از
حماقت شما نیست که فاصله طرح ایران هزار و چهارصد شما (یعنی کمی بیش از یک سال دیگر)
با واقعیت محقق شده معادل فاصله نقطه وقوع بیگ بنگ تا کرانههای کیهان است (اگر
بفهمید چه میگویم البته)؟
محسن نمکیان
پانزدهم ژانویه
دوهزار و بیست
نورنبرگ،
آلمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر