۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

فریب کاری ماموران امنیتی در گرفتن فیلم اعتراف از برخی هم میهنان عرب زبان

چند سالی از برملا شدن فریب «چک سفید به حکومت» که تلاش شد درباره ایلیا میم (پیمان فتاحی) در داخل زندان اجرایی شود می‌گذرد. در روایت این ماجرا می‌خوانیم که ماموران از ایلیا می‌خواهند که به عنوان چک سفید به حکومت بر ضد خود اعتراف‌هایی بکند و آن‌ها از او فیلم ضبط کنند. وعده هم این است که این فیلم‌ها استفاده نخواهد شد و جایی در بایگانی می‌ماند. دست آخر هم دیدیم که از فیلمی که در آن ایلیا اعترافی هم علیه خود نکرده بود (و درباره کس دیگری صحبت می‌کند) با چند بار تدوین کردن جملاتی بدون فعل و فاعل دست کردند و وانمود کردند که او بر علیه خود اعتراف می‌کند و از تلویزیون چندین بار پخش کردند (بیشتر بخوانید).
حال معلوم شده است که سناریویی مشابه برای اعتراف ‌گیری از برخی هموطنان عرب‌زبان استفاده شده است. به خانواده‌های زندانیان گفته‌اند که فیلم برای رهبری ضبط می‌شود تا از اعدام فرزندانشان جلوگیری شود و در مواردی هم اصلا افراد خبر نداشته‌اند که از آن‌ها فیلم برداری می‌شود.
پرس تی‌وی و خانواده زندانیان سیاسی
محسن کاکارش

چرا «سر موضع خود بودن» رهبران جنبش سبز برای حکومت فرقه‌ای «غیر قابل قبول» است؟

این نوشته در گویای من (اینجا) منتشر شد.
حدود چهار ماه قبل و در شرایطی که برخی کماکان امیدوار بودند که تغییراتی در فضای سیاسی داخل ایران و به خصوص وضعیت رهبران جنبش سبز رخ دهد، علی خامنه‌ای تلویحا شرط اصلی برداشتن حبس خانگی رهبران جنبش را در یک سخنرانی خود به این شکل بیان کرد:
خب، در انتخابات سال ۸۸، آن كسانى كه فكر ميكردند در انتخابات تقلب شده، چرا براى مواجهه‌ى با تقلب، اردوكشى خيابانى كردند؟ چرا اين را جواب نميدهند؟ صد بار ما سؤال كرديم؛ نه در مجامع عمومى، نخير، به شكلى كه قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نميكنند؟ در جلسات خصوصى ميگويند ما اعتراف ميكنيم كه تقلب اتفاق نيفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نيفتاده بود، چرا كشور را دچار اين ضايعات كرديد؟ چرا براى كشور هزينه درست كرديد؟ (مرجع)
جدای از منطق یک طرفه و پر از اشکال حاکم بر این سخنان، علی خامنه‌ای با توجه به مطالبه عمومی آن مقطع مبنی بر آزادی رهبران جنبش سبز، تلویحا عذرخواهی نکردن رهبران جنبش سبز را به عنوان رمز باقی ماندن آنان در حبس غیرقانونی خانگی معرفی کرد.

۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

مبادا که باد ما را ببرد (قسمت چهارم)

توافق هسته‌ای ایران و کشورهای قدرتمند جهان امضا شد.
قسمت‌های اول، دوم و سوم از مجموعه: «مبادا که باد ما را ببرد» را با کلیک بر روی لینک‌ها بخوانید. 
می‌توان پای این رسانه و آن رسانه نشست و خوشحال و یا ناراحت شد. می‌توان صرفا از این که توافقی روی داده شاد و یا غمگین بود. می‌توان از اظهار نظر‌های کاملا متضادی که طرفین توافق درباره محتوای توافق می‌گویند، آن بخشی که به کارمان می‌آید (مبنی بر تمجید یا تقبیح اتفاق روی داده) را بپذیریم و بقیه را ندید بگیریم.
همه رویکرد‌های فوق، چه در جهت تایید توافق و چه در جهت مخالفت کردن با آن، رویکرد کسانی است که باد رسانه‌ها و رفتار سیاستمداران آن‌ها را می‌برد.
راه سخت‌تر اما، این است که متن اصلی توافق‌نامه (و نه متن‌های برگزیده‌ای که احتمالا توسط خبرگزاری فارس و یا توسط کاخ سفید منتشر خواهد شد) را بخوانیم، آن را در کنار بقیه ادعاها و گفته‌های سیاستمداران و رسانه‌ها بگذاریم، نقدها را بشنویم، سابقه موضوع را مرور کنیم، تاثیرات آن را بر جهان ببینیم و در نهایت قضاوت خود را داشته باشیم و بر اساس این قضاوت، اگر می‌خواهیم، خوشحال و یا ناراحت باشیم.
از آن مهمتر آن که قضاوت خود را در طول زمان دنبال کنیم و با دیدن اشتباهات خود، ذهن خود را قدرتمند‌تر کنیم.
به گمان من ضروری‌تر از این که این توافق چه پیامد‌هایی دارد و یا ندارد، آن است که یاد بگیریم بادها ما را نبرند.
این‌ها دو نمونه از متونی است که تاکنون از طرف امریکایی‌ها و ایرانی‌ها منتشر شده است:

۱۳۹۲ آذر ۱, جمعه

و باز ادعای ترویج شیطان پرستی و عرفان‌های کاذب توسط دشمن

توضیح: قرار دادن شیطان پرستی در کنار «عرفان‌های کاذب» چیزی جز تلاش برای تخریب جریانات معنوی در ذهن مخاطبان نیست. این اتفاقی است که پس از صدور «فرمان حمله علیه عرفان» توسط علی خامنه‌ای در سال 1389 به دفعات تکرار شده است.
این که سخنران در سخنرانی خود به چه نکات دیگری اشاره کرده معلوم نیست، اما از نگاه خبرنگار فارس (وابسته به سپاه) اهمیت استراتژیک ایران، برتر بودن ایران از نظر علمی در سطح جهان، مسئله هسته‌ای، بی بدیل بودن حکومت ایران و تلاش دشمن در ترویج شیطان پرستی و عرفان‌های کاذب مهمترین نکات این سخنرانی بوده‌اند.
ربط دادن جریانات معناگرا به «دشمن» همان خطی است که برای اولین بار علی خامنه‌ای در سخنرانی خود آن را مطرح کرده بود.
حجم انبوه تخریب‌ها علیه جریانات معناگرا، که با یک جستجوی ساده در اینترنت اخبار آن قابل رد گیری است، و قرار گرفتن آن در لیست مهمترین مسائل کشوری (شبیه کاری که سخنران این مراسم کرده است)، بیانگر میزان هراس حکومت از متزلزل شدن پایه‌های قدرتی است که بر مبنای دین برای خود درست کرده است، پایه‌هایی که با خسته شدن مردم از دینی که این حکومت نماینده آن است و گرایش به معناگرایی نوین در انواع و اقسام اشکال خود، عملا از بین رفتن است.  

۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

آقای خامنه‌ای ما شاکی هستیم و نه متهم

هفت دلیل برای فرقه بودن حکومت ایران در نامه نهم من به علی خامنه‌‌ای
این نامه من در گویای من (اینجا) منتشر شده است.

سرکرده فرقه موسوم به حکومت اسلامی، آقای علی خامنه‌ای
از زمانی که فرمان برخورد با جریان‌های معناگرا را علنا صادر کردید اندکی بیش از سه سال می‌گذرد. این فرمان سرکوب را شما در همان سخنرانی به زبان آوردید که در آن مخالفان خود را میکروب سیاسی نامیدید. فضا فضای پر تلاطم بعد از انتخابات متقلبانه 1388 بود و از همین رو توجه عمومی به سمت بخش «میکروب سیاسی» معطوف شد، حال آن که شما در همان سخنرانی گفتید:
ماجرای سلمان رشدی، برخی فيلم های ضد دينی غربی، كاريكاتورهای موهن و قرآن سوزی از جمله تلاشهای ناكام دشمنان دين اسلام است ضمن اينكه در داخل كشور هم، دنباله روهای آنان با اشاعه بی بند و باری، اباحی‌گری، عرفانهای كاذب و حركات مشابه درصدد سست كردن عقايد دينی مردم به ويژه نسل جوان هستند.
و این نقطه آغازی شد برای دور جدید برخورد با جریانات معناگرا و یا به قول فرج سرکوهی «فرمان حمله رهبر به عرفان». از این تاریخ به بعد جربانات معناگرا، توسط رییس دفتر شما، توسط امامان جمعه، توسط مسئولین قضایی، توسط رسانه‌های منسوب به شما و به خصوص صدا و سیما، توسط سخنرانان مواجب بگیر شما برچسب «عرفان‌های کاذب» را به خود گرفتند و این عنوان به طرق مختلف تکرار و تکرار و تکرار شد. این عنوان صدها بار به جریانات مختلف دیگر و به برچسب‌های دیگر متصل شد و تلاش شد که همه در یک طبقه گنجانده شوند؛ گاه با جریان شیطان پرستی، گاه با گروهی مدفوع خوار در هند، گاه با قاچاق مواد مخدر، گاه با سازمان‌های جاسوسی، گاه با اسراییل و تقریبا همیشه با فساد جنسی شدید (که مورد علاقه ویژه ماموران شماست) پیوند خورد. شما همه توان تبلیغی خود را به کار گرفته‌اید تا جریانات معناگرا را تخریب کنید. فصل مشترک همه این تخریب‌ها هم یک چیز بود، چسباندن اتهام فرقه‌گرایی به جریانات معناگرا.

۱۳۹۲ آبان ۱۲, یکشنبه

آیا حکومت برای ال‌یاسین خوابی جدید دیده‌ است؟


توضیح: وقتی عنوان همایش جعلی باشد صحبت درباره محتوای آن چندان محلی از اعراب ندارد. عنوان همایشی که طی چند روز گذشته برگزار شده است «همایش آشنایی با عرفان‌های نوظهور و شیطان پرستی» بوده است. قرار دادن «عرفان‌های نوظهور» و «شیطان پرستی» در یک دسته، چیزی نیست جز یک عملیات روانی برای یکی کردن این دو در ذهن مخاطبانی که اهل دنبال کردن این موضوعات نیستند. جدای از این که عرفان‌های نوظهور و همچنین شیطان پرستی را درست و یا غلط بدانیم، این دو، دو خط کاملا مجزا تقریبا بدون هیچ همپوشانی را دنبال می‌کنند.
و اینچنین است که تحریفات و جعلیات به شکل فریبکارانه‌ای در دل چنین همایشی موج می‌زند. سخنران این همایش چنین می‌گوید:

دایره المعارف آیین جدید انگلستان، ۲۵۰۰ آیین و فرقه جدید را معرفی می‌کند و ملکم همیلتون جامعه‌شناس حوزه دین می‌گوید که پنج هزار آیین جدید در دنیا وجود دارد، اما تعداد این فرقه‌ها در کشور ۵۰ مورد است که رایج‌ترین آن‌ها اوشو، دالایی لاما، سای بابا، فالون دافا، رام ا...، اکنکار، عرفان سرخپوستی، کابالا، شیطان پرستی و جریان پائولو کوئیلو است.

گویا سخنران می‌خواهد القا کند که دایره المعارف آیین جدید انگلستان و ملکم همیلتون در لیست خود رام الله و پائولو کوئیلو را هم به عنوان فرقه‌های جدید گنجانده‌اند!

علی خامنه‌ای: دست کم ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت می‌خواهیم

راهبرد جدید علی خامنه‌ای در خصوص افزایش جمعیت که مدتی است آغاز شده است، احتمالا محصول بررسی‌های مختلف، البته با رویکرد مطلوب و شاخص‌های مطلوب حکومت ولایت فقیه (و نه الزاما شاخص‌های علمی و به صلاح مملکت) است. به طور کلی فروکاستن تصمیماتی در این حد به یک عامل را صحیح نمی‌دانم اما در عین حال معتقدم که این طرح مانا نیستانی یک زاویه مورد نظر از چنین سیاست نامعقولی (یعنی سیاست افزایش فله‌ای جمعیت، بدون فراهم ساختن زیرساخت‌های لازم) را به خوبی بیان می‌کند، زاویه‌ای که من هم به در نظر بودن آن اعتقاد دارم؛ رویکردی فرقه‌‌ای در زیاد کردن تعداد اعضای وفادار.

کافی است در نظر بگیریم که تشویق‌های کوتاه مدت (فرضا پرداخت مبلغی نقدی، یا یارانه بیشتر، یا وعده‌های مشابه) ممکن است در کدام طیف جامعه تاثیر بگذارد، همان طیفی که قرار است یارانه بگیر باقی بمانند. همچنین توجه کنیم که چنین چرخش رویکرد 180 درجه‌ای بعد از انتخابات 88 به وقوع پیوست، زمانی که شکاف بین نسل تحصیلکرده جامعه و تفکر ولایت فقیه آشکارا در خیابان‌ها به نمایش درآمد. و کافی است به گرایش بالای جوانان ایرانی به تحصیل توجه کنیم. خود را به جای علی خامنه‌ای بگذاریم و ببینیم که چنین گرایشی چه آینده وحشتناکی برای یک حکومت مبتنی بر توهمات ترسیم می‌کند.

'

طرح بر گرفته از: ایران وایر