به تازگی تلویزیون بی بی سی فارسی سریالی به نام قتل در کپنهاگ را
در برنامه پخش خود قرار داده است.
اولین قسمت این سریال را به طور اتفاقی و از اواسط آن دیدم، طوری
که نه نام سریال را میدانستم که چیست و نه از موضوع آن اطلاع داشتم. تنها چیزی که
خیلی بارز بود بازی خشک و بی روح بازیگران آن بود. و بعد دیدم که هنرپیشه اصلی سریال
صحبت از انتقال خودش به سوئد (در داستان فیلم) میکند.
فضای سرد و بی روح حاکم بر سریال این فرض را در ذهنم ایجاد کرد که
داستان احتمالا در یکی از کشورهای اسکاندیناوی رخ میدهد، که البته بعدا فهمیدم این کشور دانمارک است .
به نظرم این سریال جدای از موضوع پلیسی خود داستان، میتواند تصویر
خوبی از فضای عمومی حاکم بر جامعه سوئدی نیز بدهد (به دلیل شباهتهایی که کم و بیش بین کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد). منظور این که بازی بازیگران این فیلم (که ممکن است از نظر برخی از ما مصنوعی به نظر بیاید) را نه به حساب بد بازی کردنشان بلکه به حساب طبیعی بازی کردنشان
بگذارید.
یکی از دوستان که به دلیل تحصیل در سطح دکترا در ارتباط نزدیک با
یکی از اساتید دانشگاهمان بود روایت میکرد که روزی که پدر این استاد فوت کرد، من مانده
بودم با او چطور برخورد کنم. او خودش را آماده کرده بود که به سبک ایرانی دست در گردن
استادش بیاندازد و ...
دوستم میگفت که آن استاد فردای روز مرگ پدرش آمد و رفت تو اتاقش و
روز مثل بقیه روزها آغاز شد!
و من هم خود تجربه مشابهی داشتم.
حال اگر مثلا در سریال میبینید که دختر خانواده کشته شده است اما حداکثر
احساسات بارز شده این است که پدر و مادر او هم را بغل میکنند و دو قطره اشک هم از
چشم مادر میآید، زیاد از دست کارگردان فیلم دلخور نشوید.
این تفاوت شدید فرهنگی به خصوص برای تازه واردان به سوئد مایه بسیاری
از سوء تفاهمها است، مثلا دیدهام که گاه به رفتار «نژاد پرستانه» سوئدیها تعبیر
میشود.
کپنهاگ چه ربطی به سوئد داره؟
پاسخحذفممنون از نظرتان. در متن تغییر کوچکی دادم تا منظورم روشنتر باشد.
حذف.... به دلیل شباهتهایی که کم و بیش بین کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد ....
حتما بازيگران سريال ستايش خوب بازي ميكنند پس . برو بشين سر جات و تز الكي نده عمو
پاسخحذفشما گويا متن را با توجه لازم مطالعه نكرده ايد. محوريت سخن من نه بد بازي كردن بازيگران اين سريال بلكه جنبه اي از رفتارهاي اجتماعي مردم كشورهاي اسكانديناوي است، كه اگر اين جنبه را در نظر بگيريم، اتفاقا بازيگران اين سريال خيلي هم خوب و طبيعي بازي كرده اند. من كمتر پيش بيايد كه يك سريال را دنبال كنم و اتفاقا قتل در كپنهاگ يكي از استثناهاست، دقيقا به اين دليل كه گويا از دل جامعه اي كه من در آن زندگي مي كنم حرف مي زند. يك بار ديگر اگر نوشته ام را مطالعه بفرماييد گمان مي كنم نظورم را متوجه خواهيد شد.
حذفمتن شمارو خوندم نمی خوام مانند برخی از دوستان بی احترامی کنم اما واقعا دیگه زمان اینجور تعبیر ها و قضاوت ها در باره فرهنگ ها گذشته از نظر من واقعا تعبیر پوچ و بیهوده ای بود من 12 سال هست در سوئد زندگی می کنم و غیز از قانون مند تر بودن روابط اجتماعی نسبت به فرهنگ خودمون تفاوتی ندیدم.آیا اگر این سریال شبکه دیگه می گذاشت شما باز هم همین متنو منتشر می کردبد.بهتر به جای گیر دادن و قضاوت به فرهنگ دیگران فرهنگ خودمونو غنی کنیم که دیگه مضحکه همه دنیا شده .از نظر من سریال بسیار زیبایی هستش و به همه هم پیشنهاد می کنم فارغ از اینکه چه شبکه ای می خواد پخش کنه.ای کاش اندکی به جنبه های فرهنگی و رفتاری خودمون توجه می کردیم تا دیگران
پاسخحذفبا سلام. سریال قتل در کپنهاگ، همانطور که در کامنت بالایی هم عرض کردم، بعد از مدتها تنها سریالی است که آنقدر جذابیت دارد که فعالانه آن را دنبال میکنم. نمیدانم چگونه به این نتیجه رسیدید که چون سریال را بی بی سی پخش میکند، نظری منفی نسبت به آن دارم، چرا که نه عداوتی با بی بی سی دارم و نه سریال را بد میدانم، و چنین موضوعی را هم مطرح نکردهام! این را خوب است اگر روشن بفرمایید.
حذفنکته دوم این که میفرمایید: "غیز از قانون مند تر بودن روابط اجتماعی نسبت به فرهنگ خودمون تفاوتی ندیدم." و چند خط بعد فرمودهاید: "بهتر به جای گیر دادن و قضاوت به فرهنگ دیگران فرهنگ خودمونو غنی کنیم که دیگه مضحکه همه دنیا شده". شما از یک سو فرق چندانی بین فرهنگ سوئدی و فرهنگ ایرانی نمیبینید (غر از قانونمندی روابط اجتماعی) و از سوی دیگر فرهنگ ایرانی را مضحکه همه دنیا میدانید. این را من نمیتوانم متوجه شوم! یعنی تنها عامل مضحکه نشدن سوئدیها در سراسر جهان آن است که قانونمند هستند؟
همه منظور من در این نوشته که گمان میکنم به روشنی هم بیان کردهام، سرد بودن سوئدیها در روابط اجتماعی است، در مقایسه با آن چه که ایرانیها به عنوان روابط اجتماعی میشناسند. نه این سرد بودن را ارزش گزاری منفی و یا مثبت کردم و نه آن به اصطلاح گرم بودن را خوب یا بد دانستم، که اگر بخواهم ارزش گزاری کنم اتفاقا رفتار سوئدیها را به نمونه ایرانی آن ترجیح میدهم. تاکیدم بر وجود این «تفاوت» و سوء تفاهماتی که برای تازه واردها به وجود میآورد، بود و هست.
این حالت سرد بودن سوئدیها هم قابل انکار نیست، تحقیقات علمی هم آن را نشان میدهد، حتی گاه به شکل طنز هم برخی به آن اشاره می کنند و از همه مهمتر برخی سوئدیها هم به آن معترف هستند (حداقل چندین سوئدی که شخصا این موضوع را برای من بیان کردهاند.)
کپنهاک پایتخت دانمارک هست ....اونوقت چقدر طول کشید بفهمین این مضوع رو ؟؟؟
پاسخحذفچه ربطی به سوئد داره ؟؟ این که این ادمها از دید ما سرد هستن بله از فلاند و نروژ وشمال اروپا معمولآ مردم سردی هستن و شرایط آب و هوایی هم خیلی تآثیر داره اما بازم دلیل نمیشه همش از سوئد صحبت کردین ؟؟
اینکه مثل ما ایرانی ها شیون زاری نمیکنن و دنبال انتقام نیستن و به سیستم پلیس و سیستم قضایی کشورشون اعتماد دارن اختلاف فرهنگی نیست..فقر فرهنگی هست که ما ایرانی ها داریم همینطور سیستم اداری کشورمون
این مردم به زنده ها اهمیت میدن ..مرده پرست نیستن
به نظر من یکی از قشنگترین سریالهای پلیسی هست که تاحالا دیدم مخصوصا فضا سازی بازی طبیعی کاراکترهااز جمله سارا .موسیقی فیلم که شاهکاراست .ضرب اهنگ سازی شبیه دف خودمان اکر با صدای بلند یا هدفن گوش کنید مو های تنت سیخ سیخ میشه خلاه که فیلم با حالیه
پاسخحذفکاملا موافقم! برای من نیز سریال بسیار جذابی است.
حذففیلم واقعا فوق العادس.ممنون میشم اگر کسی فیلم رو به همراه دوبله بی بی سی داشته باشه و اطلاع بده. دوبله بی بی سی هم فوق العاده دلچسبه .
حذفاختلاف فرهنگی نیست اختلاف دینیه اگر کمی زحمت میکشدید واز هموطنان آسوری و ارمنی ما میپرسیدید متوجه میشدید که اونا فقط برای جوونا عزاداری میکنند حتی بیشتر از ما کمی تحقیق کنید وبرعکس ما معتقدند که زندگی باید ادادمه داشته باشه دوبله هم در حد متوط وخوب هست
پاسخحذفدیگه خسته شدی دیگه جواب نمیدی... اقای فرهنگ
پاسخحذفسلام به همه دوستان به نظر من بهترین سریالی است که در این 10 ساله گذشته دیدم و تنها فیلمیست که پس از چندین سال برای دیدنش در آخر هفته برنامه ریزی میکنم و برایش وقت میزارم.دوبله فیلم تا این حد خوب خیلی تعجب برانگیزه من دوبله ای اینچنین رو فقط در صدا و سیمای خودمون دیده بودم.بازیگری در این فیلم خیلی طبیعییعه و خیلی واقعی که به نظرم به همین خاطر تا این حد بیننده پسنده و کار بازیگراش حرف نداره .و اینکه صحبت از فرهنگه مردم اسکاندیناوی میشه اصلا ربطی به این فیلم نداره ما اونقدر تو محیط بسته فرهنگ خودمون بزرگ شدیم که با دیدن این فیلم اونارو فرهنگ غربی خطاب میکنیم چون برامون تازگی داره به جای اینکه ببینیم ما چی داریم که باید از اون دفاع کنیم.چرا روز بروز داریم از داشته هامون فاصله میگیریم در حالیکه باید دو دستی از اونا محافظت کنیم کاری که همین غربیها همیشه کردن البته در کنار احترام به فرهنگ دیگران چه شرقی و چه غربی چرا بجای زیر سوال بردن زندگی و فرهنگ اونا نواقص خودمونو نمیبینیم دیگه گذشته اون روزاییکه بادیدن خیلی از نواقص فرهنگ و زندگی خودمون کور کورانه از اونا دفاع کنیم و کوزه نیمه پر خودمونو پرتر از فرهنگ دیگران بدونیم والکی خودمونو گول نزنیم چشم به حقیقت نبندیم و تعصب مثبت داشته باشیم نه منفی باید بپذیریم و عادت کنیم به دوران وزمانه ای که در اون قرار داریم و بیدار بشیم دیدی مثبت به این جهان. و با گذشته زندگی نکنیم و به فکر آینده ا ی بهتر و بیشتر از حالا باشیم و تلاش کنیم انتقاد از فیلم به اینصورت زیادی چاپلوسانس و غیر منطقی و....میزارم به عهده خودتون هموطنای عزیزم با دیدن بیشتر این فیلم که برای ما ایرانیا خیلی تازگی داره ...ممنونم از حوصلتون
پاسخحذفبا نظرتان درباره سريال كاملا موافقم، اما برداشتي كه از نوشته ام كرده ايد را صحيح نمي دانم. تاكيدم بر "اختلاف فرهنگي" است و اختلاف به معني بد يا خوب بودن اين يا آن نيست. اين اختلافي است كه وجود دارد و قابل انكار نيست. و اين اختلاف هم در عمل و زندگي واقعي ديده مي شود و هم در اين سريال به روشني عيان است. اگر يك بار ديگر نوشته را مطالعه كنيد بدون اين پيش قضاوت كه من يكي را خوب و ديگري را بد مي دانم، به منظور من در اين نوشته نزديكتر مي شويد.
حذفسلام . ممنون ازین که به این سریال بسیار زیبا پرداختید...
پاسخحذفاز نظر من با اینکه شیون و گریه پدر و مادر در فیلم دیده نمیشود ولی به زیبایی و با مهارت بسیار حزن و اندوه درونی پدر و مادر نشان داده شده است. نور کم و تاریکی فضا ٬ چهره مبهوت پدر و مادر ....بسیار توانسته احساس پدر و مادر رو به بیننده منتقل کند. من خودم به شخصه با هر بار تماشای این سریال بسیار اندوهگین میشوم
سلام اتفاقی این صفخه رو دیدم، بسیار تعجب کردم که چطور به همچین بازی های قوی که مخاطب خاص و عام رو پای TV میخکوب میکنه گفته شده (از نظر ما مصنوعی)!!!! ولی وقتی نظر دوستان رو تاانتها خوندم متوجه شدم نظر شخصیتون بوده که با حرف ما!!! گسترشش دادین، بازی های این سریال انقدر طبیعی و باحس هستند که برای خود من که انگشت شمار سریال میبینم مثه اون دوستمون جای برنامه ریزی آخرهفته داره، وقتی بازیگر با نگاه 15 قسمت غم از دست دادن دخترش رو به بیننده انتقال میده، از قدرت بازی و کارگردان حکایت میکنه به جای اینکه با توهین به شعور بیننده 10 قسمت سر قبرگریه کنن و روح از دست رفتشون به خوابشون بیاد تا بیننده بفهمه اینا ناراحتن!!!
پاسخحذفنظرتان درباره عبارت «از نظر ما مصنوعی» را درست میدانم. آن قسمت متن را اصلاح کردم تا از این حالت مطلق گویی بیرون بیاید. گو این که شما نیز به نوعی همین کار را کردهاید با عبارت «مخاطب خاص و عام را پای تلویزیون میخکوب میکنه».
حذفاما بستگی دارد طبیعی و مصنوعی بودن را چگونه تعریف کنیم. قبل از این که منظورم را باز کنم، مجددا توضیح می دهم که من شخصا علاقه ای به سبک ایرانی ابراز احساسات ندارم و ناراحتی خاصی هم از این که اهالی اسکاندیناوی چنین ابراز احساساتی ندارند ندارم و اساسا هم غرض از نوشتن این مطلب توجه بر اختلاف فرهنگی بوده و نه ارزش گذاری بر فرهنگها (رجوع شود به تیتر مطلب و حمله پایانی آن) و همچنین نه نظر دادن درباره خوب یا بد بودن سریال (زمانی که این متن را نوشتم تنها قسمت اول سریال پخش شده بود و اصلا مقدور نبود که در این خصوص نظر بدهم). منتها دوستانی که کامنت می گذارند بیشتر از زاویه جذاب بودن سریال وارد موضوع می شوند که منظور من از نوشته این بعد موضوع نبوده است.
اما سوال من از شما این است که آیا مخاطب فارسی زبان این شکل ابراز احساسات را شیوه طبیعی ابراز احساسات (یعنی آن چیزی که در ایران عموما رخ می دهد وقتی دختر جوان یک خانواده به این شکل فجیع به قتل می رسد) میداند؟
آیا اگر در ایران این اتفاق بیفتد مردم به شکل طبیعی احساسات عمیق خود را در قالبی که بازیکنان این سریال نشان می دهند ابراز می کنند؟
و باز تاکید کنم که منظورمن این نیست که بازیکنان سریال بایستی به شکل ایرانی عمل کنند تا سریال خوب از کار دربیاید! سریال با همین شکل بازی کنونی خوب و مورد پسند من است.
از موضوع قتل بگذریم، به روابط خانوادگی همین خانواده و روابط اجتماعی داخل سریال نگاه کنیم، مثلا روابط معمول در داخل خانواده (و نه آن بخش که یاد آور از دست رفتن دخترشان است) آیا این شکل حرف زدن زن و شوهر یا کارمند و همکارش و رییسش و یا رهبر حزب با زیر دستانش، یا رهبر حزب با رقبای سیاسیاش و یا رییس پلیس با کارمندانش و یا رابطه سارا لوند با دوست پسرش و ... با آن چیزی که من و شمای ایرانی به عنوان روابط اجتماعی میشناسیم همخوانی دارد؟ به نظر من به اندازه کافی پاسخ این سوال روشن باشد: خیر همخوانی ندارد.
این ها را اگر در اسکاندیناوی زندگی کرده باشید متوجه می شوید که نرم های معمول اجتماعی در این کشورهاست. چیزی که به شدت به چشم می آید و چیزی که اسکاندیناوی را حتی از بخشهای دیگر اروپا متمایز می کند. تحقیقات علمی هم این را به خوبی نشان می دهد. به عنوان مثال می توانید به کتاب "ذهنیت سوئدی" را که نوشته یک محقق سوئدی است و به فارسی هم ترجمه شده مراجعه کنید.
و از این روست که بازی بازیکنان این سریال را اتفاقا خیلی هم طبیعی دانستم و می دانم، یعنی این شکل ابراز احساسات و به طور کلی روابط اجتماعی روشی نیست که در ایران مرسوم باشد اما انعکاس نسبتا دقیقی از جامعه اسکاندیناوی است.
و اگر در دنیای واقعی (و نه دنیای جذاب یک سریال) با این موارد برخورد داشته باشید گمان میکنم که تایید خواهید کرد که چقدر این دنیا برای «ما» ایرانیها سرد و بی روح است.
سلام من هم این سریال را می بینم ولی فکر می کنم در بازی بازیگرها ضعفی وجود ندارد و برعکس نوع بازی طوری است که بیشتر شبیه فیلم های مستند است. با شما موافقم که نحوه ابراز احساساتشان خیلی با ایرانی ها (به خصوص متاسفم که بگویم با عوام ایرانی) فرق می کند . متاسفانه فکر می کنم هنوز آنقدر به لحاظ فرهنگی رشد نکردیم که احساساتمون را تحت کنترل داشته باشیم.کنترل احساسات ممکنه در زمان اندوه به سردی و بی احساسی تعبیر بشه ولی در زمان خشم چی؟ این نمایش احساسات در ما به بی ادبی و گستاخی منتهی نمیشه؟
پاسخحذف