گزارشی که لینک آن در زیر آمده است مربوط به دادگاه کلاهبرداری چند میلیون
کرونی باندی متشکل از مهاجران ایرانی و عراقی ساکن در سوئد است. اگر در سوئد دیدگاههای افراطی
ضد مهاجران در حال گسترده شدن هستند، دلیل مستقیمش را بایستی در رفتارهای اینچنینی
مهاجرانی جست كه با این رفتارهای خود هم یك جامعه متمدن را به آلودگی میكشانند و هم
عرصه را بر مهاجرانی كه میخواهند شهروند خوب باشند تنگ میكنند.
گفته میشود كه
رسانهها اخبار اینچنینی مربوط به مهاجران را برجسته میكنند، مثلا شبیه به كاری كه
یك زمان (و شاید هم اكنون) رسانههای ایران در خصوص افغانها میكردند، كافی بود یك
افغان كاری را بكند كه مشابه آن را هزار ایرانی میكرد، رسانهها دست میگرفتند و نفرت
میپراكندند.
اما این موضوع
در مورد سوئد صادق نیست. عموم رسانههای مطرح سوئد از گفتن ملیت افراد بزهكار اجتناب
میكنند.
از رسانهها كه
بگذریم، من از چشم و گوش خود نمیتوانم بگذرم! دقت زیادی لازم نیست تا متوجه شوی كه
عمده رفتارهای ناهنجاری كه در خیابانهای سوئد میبینی، از مهاجران سر میزند. ندادن
بلیط اتوبوس، رد شدن از گیت مترو بدون بلیط، رانندگی بی احتیاط، رد شدن از خیابان غیر
از خط عابر پیاده، گدایی در خیابان و مترو (سیستم خدمات اجتماعی سوئد آن چنان كارآمد
است كه یك حداقل بسیار قابل قبول از زندگی را برای همه تضمین میكند) و بسیاری رفتارهای
دیگر كه انسان با چشم خود تفاوت را میبیند.
اما نمی توان مهاجران
را در این خصوص مقصر صد در صد دانست. بخش عمده ای از مسئله به سیاست مهاجر پذیری سوئد
بر میگردد كه علاقه ویژه و بارزی به قبول مهاجرانی با سطح آگاهی و تحصیلی پایین و
همزمان علاقه ویژه و بارزی برای «بیرون انداختن» افراد تحصیل کرده از کشور دارد (و
این خود داستانی است كه شاید روزی تبدیل به یك كتاب شود، اگر فرصتی بود). از این
روست که جامعه مهاجران سوئد از یک عدم توازن شاخص از نظر سطح آگاهی رنج میبرد.
اینگونه میشود
که سال گذشته مهاجران به مدت حدود یک هفته چند شهر بزرگ سوئد، و من جمله استکهلم،
را صحنه آشوب و به آتش کشیدن ماشینهای مردم و ... نمودند. دلیل مورد ادعا: تبعیض
بین مهاجران و سوئدیها.
حال مسئله اینست:
راه حل برخورد با مشکلی به نام تبعیض در کشوری دموکراتیک مثل سوئد چیست؟ جواب: روشهای
دموکراتیک. در این کشور واقعا هر کسی با هر عقیدهای میتواند برای رسیدن به
خواستهاش گروهی را تشکیل دهد و اگر این گروه به حد نصابهایی از نظر میزان اعضا
برسد، میتواند به حزب سیاسی بدل شود. سوئدیها از کودکی با چنین طرز تفکری بزرگ
میشوند و از این روست که اگر مشکلی واقعا جدی در سطح جامعه به وجود بیاید،
بلافاصله واکنشهای مدنی نیز در مقابلش شکل میگیرد. و اینچنین میشود که حزب
افراطی چون دموکراتهای سوئد (که از نظر من به وضوح بر پایه اعتقادات نژاد پرستانه و مخرب شکل گرفته است) به وجود میآید و رشد میکند.
امیدوارم بتوانم نوشتهای را به این
شیوه سوئدیها در حل مسائل اختصاص دهم، عملکرد گروهی واقعا قوی و صبوری و استمرار
تا رسیدن به هدف.
اما اکثریت مهاجران
در سوئد (به دلیل سطحی از آگاهی که در آن قرار دارند) با چنین روشهایی آشنا
نیستند و ظاهرا قرار هم نیست آن را یاد بگیرند، تا اگر فرضا احساس تبعیض هم کردند
به سمت تشکیل یک حزب ضد تبعیض بروند. این طیف از انسانها یاد گرفتهاند که «نق»
بزنند و «نق» بزنند، مسئولیت سرنوشت خود را بر گردن دیگران بیاندازند و در نهایت
هم چون از این «نق» زدن چیزی عاید نمیشود، توی خیابان بریزند و آشوب به پا کنند و
یا این که «حق» خودشان را از طریق روشهایی که در گزارش زیر آمده از «سوئدیهای
نژاد پرست»! بگیرند. حال آن که تقریبا 10 درصد مردم سوئد مهاجران هستند و اگر این
ده در صد حول هر مشکل مشترکی حرکتی دموکراتیک انجام دهند، بدون شک آن مشکل به سمت
حل شدن خواهد رفت.
و چون در بین این طیف از مهاجران، در صد نخبگان جامعه کمتر از میزان طبیعی است (به دلیل سیاست مهاجر پذیری نامتوازن سوئد) این پتانسیل اجتماعی به سمت کنشهای دموکراتیک راهبرد نمیشود.
و از این روست
که معتقدم اگر از عملکرد مهاجران در سوئد ناراضی هستیم، ریشه را بایستی در سیاست
نامتوازن مهاجر پذیری سوئد جستجو کرد. تزریق ممتد و صرف کسانی که با نورمهای
اجتماعی و فرهنگی این کشور قرابتی ندارند و سیاستی هم برای هم پیوسته کردن این
افراد در جامعه سوئدی وجود ندارد.
شرح خبر:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر