۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبه

الگوی ولایی تخریب دگراندیشان، مهم‌ترین کارکرد فرقه خودساخته «ولاییه»

توضیح: اخیرا تخریب مخالفان حکومت موسوم به اسلامی و دگراندیشان، بیشتر از قبل از پستو‌های بازداشتگاه‌های امنیتی بیرون آمده است و به سطح رسانه‌ها کشیده شده است. اگر قبلا فقط در داخل بازداشت‌گاه‌ها مقدور بود که بازجو هر چه دلش می‌خواست از اتهامات «نچسب» و «دروغ محض» از نوع فساد جنسی به متهم بچسباند تا او را تحت تاثیر بگذارد، مدتی است کار به رسانه‌های عمومی کشیده شده و رسما دروغ‌هایی می گویند که از یک سو شاخ بر سر انسان سبز می‌کند و از سوی دیگر دروغ بودن آن نیز، گو این که بدیهی است،  خیلی سریع روشن می‌شود. سه مثال اخیر از این کار عبارتند از:
  1. مسیح علی نژاد (اینجا)
  2. محمد نوری زاد (اینجا)
  3. محمد مصطفایی (اینجا)

آریا حق گو با نگاهی به این رفتار حکومت، به معرفی فرقه خودساخته و نوظهور «ولاییه» می‌پردازد، فرقه‌ای که «نه شيعه است، نه مسلمان و نه پيرو هيچ آیین آسمانی ديگر. پيامبرش خمينی، امامش خامنه‌ای، كتابش تحريرالوسيله و قبله‌اش سه راه آذربايجان تهران است.»
منبع: خودنویس 
الگوی ولایی تخریب دگراندیشان
مهم‌ترین کارکرد فرقه خودساخته «ولاییه»
هیجدهم دی ماه نود و دو



بخش نظر خودنویس: دستگاه تبلیغاتی-امنیتی جمهوری اسلامی اگرچه دارای اجزای فراوانی است اما تحلیل نحوه تخریب دگراندیشان در آن چندان پیچیده نیست. تمام اجزای این دستگاه عریض و طویل امنیتی- تبلیغاتی از یک الگوی واحد برای تخریب دگراندیشان استفاده می‌کنند: «الگوی ولایی تخریب دگراندیشان».
آن‌چه این‌جانب نامش را الگوی ولایی تخریب دگراندیشان می‌گذارم در واقع دستورالعملی است که بر اساس باورهای مبنایی پایه‌گذاران جمهوری اسلامی و بویژه شخص آیت‌الله خمینی تئوریزه شده است و دستگاه تبلیغی- امنیتی جمهوری اسلامی موظف به اعمال آن در مقابل تمام دگراندیشان است.
این الگو از آن‌جا ولایی نام‌گذاری می‌شود که توجیه نظری و ایدئولوژیک آن توسط ولی فقیه و در چهارچوب نظریه ولایت مطلقه فقیه انجام می‌شود. این نظریه چنان که در ادامه می‌بینید باعث جدا شدن پیروان ولایت مطلقه فقیه از صف مسلمین و طبقه‌بندی آنان در گروهی جدید از پیروان آیین‌های نوظهور می‌شود.
این آیت الله خمینی بود که برای اولین بار نظریه «حفظ نظام اوجب واجبات است» را چنان تفسیر نمود که از دل آن مجوزی برای هر نوع رفتاری با دگراندیشان بیرون کشیده شد. البته وی معتقد بود که در انجام رفتارهای خلاف شرع برای حفظ اصل حکومت اسلامی باید به حد ضرورتی که ولی فقیه تشخیص می‌دهد اکتفا نمود اما خود آیت الله هم فکر نمی‌کرد که جانشین وی این چنین در بسط این نظریه بکوشد و تعطیل واجبات و انجام محرمات در حد ضرورت و برای حفظ اساس نظام را به مجاز شدن هر نوع اقدامی برای سرکوب هر دگراندیشی تبدیل نماید.
در دیدگاه بسیاری از فقیهان جرایم جنسی و فساد اخلاقی سخت‌ترین مجازات‌ها را دارد و به اوج رسیدن مجازات‌ها در رابطه با مسائل جنسی در کنار سخت‌گیری‌های غیرقابل باور در رابطه با روابط زن و مرد، خود نشان از اهمیت این مسائل در دیدگاه این افراد دارد. در دیدگاه این افراد زشت‌ترین رفتارها در واقع رفتارهایی هستند که به مسائل جنسی مربوط هستند. ولایت مطلقه آیت الله خمینی ابزاری برای تسهیل تزریق این دیدگاه به درون جامعه ایران و ورود آن به حوزه حکومت‌داری بود. بنابراین در الگوی ولایی تخریب دگراندیشان تاکید بر مسائل جنسی و اتهام زنی در این موارد از جای‌گاه ویژه‌ای برخوردار است. در این الگو هیچ سلاحی کارآمدتر از چسباندن وصله فساد جنسی به دگراندیشان نیست.

 به همین دلیل ماشین تبلیغاتی- امنیتی جمهوری اسلامی بر اساس نظریه «حفظ نظام اوجب واجبات است» از نظر شرعی و قانونی نه تنها حق دارد که برای تخریب دگراندیشان در حوزه روابط خصوصی آنان تجسس کند بلکه حق دارد در این زمینه دروغ هم بگوید. هم تجسس و هم دروغ و هم افشای روابط جنسی افراد همگی در شرع اسلام بنا بر اجماع فقیهان حرام و مصداق بارز و اَتَم و اکمل گناه کبیره است. اما از دیدگاه معتقدین به نظریه ولایت مطلقه فقیه آقای خمینی، حکم «حفظ نظام اوجب واجبات است» بر سایر احکام اسلامی حکومت دارد و برای حفظ نظام، حکم حرمت این رفتارها برداشته می‌شود.
به همین دلیل این دستگاه امنیتی- تبلیغاتی هم خود را دین‌دارترین دستگاه امنیتی و تبلیغاتی جهان می‌داند و افراد مشغول در آن هم نماز می‌خوانند و هم برای امام حسین(ع) اشک ماتم می‌ریزند و هم براحتی در اتاق خواب دگراندیشان میکروفن کار می‌گذارند و صدای دگراندیشان را در خصوصی‌ترین لحظات زندگی ضبط می‌کنند.
این نحله خاص که در مکتب ولایت مطلقه فقیه پرورش یافته‌اند، یک روز خبرنگاری را در لندن متهم می‌کنند که شوهر نداشته خبرنگاری دیگر را از چنگش درآورده و روز دیگر اتهام صیغه کردن زنی شوهردار را حواله نواندیشی دینی در واشینگتن می‌نمایند. یک روز هنرمند بریده از همین دستگاه تبلیغ شیطانی را به تجاوز به دخترش متهم می‌کنند و روز دیگر سند زن بارگی کسی را رو می‌کنند که محبوس آنان است.
آنان که در چنگال بازجویان پیرو ولایت مطلقه فقیه گرفتار آمده‌اند نیز به‌خوبی می‌دانند که مهم‌ترین ابزار مورد استفاده این افراد برای درهم شکستن زندانی استفاده از الفاظ رکیک جنسی و اجبار وی برای اعتراف به روابط جنسی نامشروع بویژه با محارم است.
فیلم‌هایی که از بازجویی همسر سعید امامی هنوز هم روی یوتیوب موجود است به خوبی نشان می‌دهد که بازجوها چگونه با اعمال انواع شکنجه‌ها این زن را وادار می‌کنند که نه تنها به زنا با محارم اعتراف کند بلکه بگوید که از مالیدن قرآن به اندام جنسی خود هم لذت می‌برده است.
این دستگاه تبلیغاتی- امنیتی به خود اجازه می‌دهد که به دروغ لواط را در آیین بهایی مجاز اعلام کند و اندر باب تشویق بهاییان به زنای با محارم در آیین بهایی مقاله‌های علمی و پژوهشی منتشر نماید!
دومین رکن از ارکان الگوی ولایی تخریب دگراندیشان زن‌ستیزی و نکوهش هرگونه رفتار زنانه است. قرائت زن‌ستیزی که آیت الله خمینی از اسلام ارائه می‌داد از طریق اعمال ولایت مطلقه وی بر کل ارکان نظام، در جامعه ایران تزریق شد. این دیدگاه بر اساس حقیر شمردن زنان استوار است و هرگونه صفت زنانه را زشت و ناپسند می‌شمرد.
این دیدگاه چنان افراطی است که حتی زنان را نیز از زنانگی باز می‌دارد و زنانگی آنان را به درون پستوها محدود می‌کند. به همین دلیل نسبت دادن صفت‌های زنانه حتی به خود زنان نیز در جمهوری اسلامی به ابزاری تبلیغی برای تخریب دگراندیشان تبدیل شده است.

لباس زنانه بر تن فعالی دانشجویی نمودن، ساختن ده‌ها فیلم و گزارش از بی‌حجابی دگراندیشان و انتشار عکس‌هایی از رفتارهای زنانه زنان دگراندیش نمونه‌هایی از اعمال این زن ستیزی در الگوی ولایی تخریب دگراندیشان است. در این الگو بی‌حجاب بودن یک دگراندیش زن یا لبخند زدن وی در مجامع عمومی به خودی خود دلیلی متقن برای اثبات بی‌اخلاقی و فساد جنسی او تلقی می‌شود و هرگاه عکسی این چنینی از زن دگراندیشی در اختیار ماشین تبلیغات امنیتی جمهوری اسلامی قرار گیرد، رسانه‌های آن بلافاصله با تیتر «افشای اسناد فساد اخلاقی» آن را منتشر می‌نمایند.
انعکاس نظریه «حفظ نظام اوجب واجبات است» در رفتار دستگاه امنیتی-تبلیغاتی جمهوری اسلامی چنان فاجعه بار بوده است که این دستگاه را به وسیله‌ای برای هتک عرض و ناموس مسلمین و حتی مسوولین خود جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. اسلام، تشیع و اعتقادات دینی مردم هم قربانیانی هستند که هر روز به مسلخ این قصاب بی‌رحم برده می‌شوند تا فدای نیاز ضحاکی قدرت طلب به خوردن عقل و خرد مردمان گردند.
سوال این نگارنده از متولیان این دستگاه امنیتی- تبلیغاتی و در راس آن جناب آقای سیدعلی خامنه‌ای این است که با این رفتار چه چیز از اسلام باقی مانده که شما می‌خواهید آن را حفظ کنید؟ شما کدام حریم از حرمت‌های اسلام را ندریده‌اید که مایلید برای حفظ آن بکوشید؟ خط قرمز شما در قربانی کردن اسلام به پای حفظ نظام‌تان کجاست؟ اصلا شما شیعه کدام معصوم هستید و اساسا پیامبر اسلامی که شما مدافع آن هستید کیست؟ امام شما کیست که به شما اجازه می‌دهد برای سرکوب مخالفان‌تان آنان را به زنای با دخترشان متهم کنید؟ پیامبر شما کیست که شما را از اشاعه فحشا باز نمی‌دارد؟ شما پیرو کدام کتاب هستید که به شما اجازه می‌دهد زنان را مجبور کنید که به مالیدن قرآن به شرم‌گاهشان اعتراف کنند؟ پیرو چه آیینی هستید که در آن دروغ گناه نیست؟
پاسخ سوالات فوق برای من روشن است: شما نه مسلمانید، نه شیعه‌اید و نه پیرو هیچ آیین آسمانی دیگری هستید. شما فرقه‌ای خودساخته هستید که پیامبرتان نه محمد(ص) بلکه خمینی است. امام‌تان نه علی(ع) بلکه سید علی است. کتاب‌تان نه قرآن بلکه تحریرالوسیله است. منابع شریعت‌تان نه قرآن، نه سنت معصومین و نه عقل و اجماع بلکه قول و فعل ولی فقیه است. منابع روایی شما نه کتب حدیث شیعه بلکه صحیفه نور خمینی است. قبله شما نه کعبه در مکه بلکه سه راه آذربایجان در تهران است. اصول آیین شما نه توحید است و نه معاد و نه عدالت بلکه حفظ نظام یا همان حفظ تسلط شما بر جان و مال و نوامیس مردم، یگانه اصل خدشه ناپذیر در اصول عقاید شماست. شما را من فرقه‌ای نوظهور می‌دانم و از این پس در نوشته‌هایم شما را نه جمهوری اسلامی بلکه فرقۀ ولاییه خواهم نامید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر