سوئدیها افرادی درونگرا هستند. برای من واقعا مشکل و یا حتی غیر ممکن است که
بفهمم الان این همکارم آیا خوشحال است و یا ناراحت، عصبی است و یا ریلکس، مضطرب
است و یا بی خیال و ... من در همه این موارد «یک چیز» را میبینم، همان صورتی که
همیشه میبینم!
سوئدیها ابراز احساسات (البته آن چیزی که ما آن را ابراز احساسات میدانیم)
را «بد» میدانند. مبنای این ادعای من، جدای از تجربیات شخصی، کتابی است به نام «ذهنیت سوئدی» (به سوئدی:Svensk mentalitet، به انگلیسی: Swedish
mentality) که نویسنده
آن یک محقق سوئدی است. این کتاب در سال 1989 نوشته شده و حالات مختلف سوئدیها را تشریح میکند. در این کتاب به عنوان مثال از
تحقیقی سخن گفته شده است که در آن واکنشهای مردم سوئد و آمریکا، بعد از دو حادثه
مشابه، ترور کندی و ترور اولاف پالمه (نخست وزیر وقت سوئد)، مقایسه شده است. این
تحقیق نشان میدهد که چقدر آن دسته از مردم سوئد که از قتل اولاف پالمه ناراحت
بودند، نسبت به آمریکاییهایی که سوگوار کندی بودند، کمتر ابراز احساسات کرده
بودند. این کتاب میگوید که سوئدیها کلا گریه کردن را کاری زشت میدانند (البته
من این کتاب را مدتها قبل خواندم و نقلقولها ممکن است دقیق نباشد اما در کلیت نویسنده
کتاب نظرش همانست که گفتم.). فارغ از این تحقیق آکادمیک، گمان میکنم همه ایرانیهایی
(و حتی کسانی که از کشورهای مختلف آمده بودند و با آنها در این خصوص صحبت کردم)
خیلی زود این موضوع را متوجه میشوند. البته منظور من این نیست که در همه لحظهها
سوئدیها احساساتی میشوند و چون ابراز آن را «بد» میدانند آن را ابراز نمی کنند.
بلکه معتقدم که این حالت در آنها نهادینه شده است و خود به خود انجامش میدهند،
درست مثل ما که به شکل خودکار دقیقا برعکس این کار را انجام میدهیم و آن را درست
میدانیم.
همین کتاب مثالهای دیگری نیز از تعجب کردن مردم کشورهای دیگر از این حالت
سوئدیها ارائه میدهد. در یک مثال یک خانم آلمانی روایت میکند که با قطار در
سوئد مسافرت می کرده که میبیند قطار در یکی از ایستگاهها ایستاد، از بلندگو
پیغامی به گوش رسید و بعد مردم به آرامی از قطار پیاده شدند. او که متوجه نشده بود
قضیه چیست، از یکی میپرسد چه خبر است، طرف میگوید که قطار خراب شده است. نویسنده
از قول آن مسافر آلمانی میگوید که (نقل به مضمون) این چه وضعش است، اگر چنین
اتفاقی در آلمان بیفتد مردم عصبانی میشوند، غر میزنند، داد میزنند و ...
من خود چنین صحنههایی را تجربه کردهام. داستان این خانم آلمانی و همچنین تجربه
مشابه خودم را برای یک دوست سوئدیام تعریف کردم. او گفت خوب ما اینطور فکر میکنیم
که داد زدن که چیزی را عوض نمیکند، برای چی داد بزنم!
ویدئوی زیر به خوبی این حالت سوئدیها را به نمایش می گذارد. این ویدئو صحنهای
واقعی (در اطراف شهر گوتنبرگ) را نشان میدهد که توسط ماشین پلیس فیلمبرداری شده
است. شدت اتفاقی که برای ماشین جلویی میافتد را مقایسه کنید با واکنش پلیس.
صحنه تصادف ممکن است برای برخی افراد «وحشتناک» باشد اما خبر خوب این که دو جوان سرنشین این خودرو بعد از همه این اتفاقات تقریبا بدون جراحت از ماشین خارج شدند، یکی از آنها در آخر فیلم دیده میشود.
کتاب ذهنیت سوئدی به فارسی هم ترجمه شده است. خواندن این کتاب را به کسانی که
تازه به سوئد آمدهاند و در روابط اجتماعیشان با سوئدیها دچار مشکلات فلسفی! شدهاند
توصیه میکنم. این کتاب در کنار اطلاعات مفیدی که از حالات اجتماعی سوئدیها به ما
میدهد هضم برخی از رفتارهای آنها را برای ما مقداری تسهیل میکند.
ادامه دارد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر