۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

سیل در پاکستان

باران را عموما به عنوان مظهر رحمت می‌شناسیم. اما بخش زیادی از پاکستان این روز‌ها گرفتار سیلی بی سابقه است، سیلی که با باران شروع شده است.
حین اتفاق و بعد از آن، معمولا متخصصان هر حوزه به بررسی علل و چرایی وقوع چنین وقایعی می‌پردازند.
برخی موضوع را از زاویه زیست محیطی تحلیل می‌کنند. از نگاه اینان تخریب جنگل‌ها، سد سازی‌های غیر کارشناسی و مسائل مشابه علت وقوع این گونه وقایع است. در این طیف برخی موضوع را جهانی می‌بینند، به این معنا که نه تنها در کشور پاکستان و یا کشور‌های اطراف، بلکه حتی آلودگی محیط زیست در قاره‌های دیگر نیز به صورت برآیندی منجر به وقوع چنین وقایعی خواهد شد.

گروهی دیگر موضوع را از زاویه مدیریت بحران می‌بینند. از نگاه این‌ها شهرسازی‌های غیر اصولی و مدیریت ناصحیح نیز از عوامل دخیل در بروز حادثه است. در این زاویه نگاه، زیرساخت‌های مدیریت بحران بایستی در مناطق پر خطر در حد مطلوبی ایجاد شود، ریزش باران به آن شدت را بایستی پیش بینی کرد و به محض وارد شدن به محدوده قرمز، وارد فاز مدیریت بحران شد و موضوع را تحت کنترل درآورد. این‌ها یک مثال کلاسیک نیز دارند، ژاپن و رویکرد این کشور در مهار زلزله‌های مهیبی که در آن جا به وقوع می‌پیوندد. اینجاست که پای مسئله اقتصاد و توانمندی‌های مختلف یک کشور به موضوع باز می‌شود.
برخی با قرینه سازی‌های عموما نامنطبق، بلافاصله چنین رخداد‌هایی را به بلاهای آسمانی به دلیل آن چه آن‌ها کفر و گناه و امثال این تعابیر می‌دانند متصل می‌کنند. این‌ها روایت‌هایی را در متون مقدس خوانده‌اند و اصطلاحا روش مهندسی معکوس را در پیش می‌گیرند و بنابراین هر اتفاق ویرانگر مهیبی را بلافاصله به این موضوع ربط می‌دهند. در این شیوه معمولا افراد موضوع را نیز به نفع خود مصادره می‌کنند؛ تا دیدگاه مخالف خود را بکوبند. فرضا اگر اتفاقی در ایران بیفتد می‌توان منتظر بود که در عربستان عده‌ای موضوع را به انحرافات دینی شیعیان و ... ربط بدهند. این گونه نگاه‌ها چون معمولا از موضع آگاهی و مشاهده موضوع بیان نمی‌شوند و بیشتر در جهت اثبات خودخواهی های افراد است جایگاهی بیشتر از خرافه‌گرایی ندارند و گاهی هم حالتی طنز پیدا می‌کنند. نمونه اخیر پیش بینی زلزله تهران و ارتباط آن با حجاب زنان از این موارد است.
اگر به موضوعات باطنی علاقه مندیم، می‌توانیم موضوع را از آن زاویه نیز ببینیم. هر چند اظهار نظر نهایی در این خصوص از صلاحیت عمده ما خارج است، اما حداقل می‌توانیم به موضوع نگاه داشته و پیرامون آن بیندیشیم. به هر حال بلایای طبیعی واقعیت زندگی امروز ماست و تا آن جا که حافظه من یاری می‌کند وقوع آن‌ها از نظر تعداد و شدت به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
باران و ریزش آن، باران های موسمی، تخریب محیط زیست، گرمایش جهانی، مدیریت بحران، بنیادهای اقتصادی و توانمندی‌های یک کشور و بسیاری موارد دیگر که در تحقیق‌های کارشناسی این گونه موارد مطرح هستند، همگی قرائن باطنی نیز می‌توانند داشته باشند. همزمان حقیقتی به نام بلای الهی و عقوبت نیز وجود دارد، نه به آن مفهوم که برخی مذهبیون نا آگاه به دنبال اثبات آن هستند.

آیا ممکن است که زلزله پاکستان حاوی پیامی برای ما باشد؟ شاید بتوان از این جا آغاز کرد که چرا آن چیزی که عموما مظهر رحمت و مایه شادی انسان‌هاست، گاه اینچنین بی‌رحم می نماید؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر