زمانی
که شمال بودم، سرد شدن هوا را به یک دلیل خاص دوست داشتم: آمدن پرندههای مهاجر.
هوا
که سرد میشود، پرندگان میآیند. غازها و قوها (احتمالا) به دلیل مقاومت بیشترشان
نسبت به دما، جزو آخرین گروههای پرندگان مهاجر بودند که به سلکه میآمدند.
برای ما (و به گمانم خیلیها) سوئد تجربهای متفاوت از بسیاری جهات است، من جمله آب و هوا. آن چه تاکنون در خصوص آب و هوا تجربه کردهام تغییرات سریع آب و هوایی است. طول شب و روز در اینجا به سرعت تغییر میکند. این تغییر از «روز کامل» (بیست و چهار ساعت روشنایی) به سمت «شب کامل» خیلی سریع رخ میدهد. یک ماه قبل ما تقریبا شب نداشتیم، الان حدود چهار پنج ساعت هوا کاملا تاریک است و به نظر میرسد که به زودی به «شب کامل» برسیم.
این
تغییر سریع شامل دما نیز میشود. دیروز ناگهان هوا به حدی سرد شد که انتظار برف داشتم،
هر چند تاکنون فقط باران باریده است. این خیلی شبیه فضایی است که در سلکه رخ میدهد
و میتوان انتظار آمدن پرندهها را داشت.
سرما
کار خود را کرده است. دیروز یک دسته مرغابی وحشی را در رودخانه وسط شهر دیدیم. امروز
یکی از همکلاسیهایم از آمدن یک دسته غاز به شهرشان (حدود ده کیلومتر دورتر) خبر داد.
بنده خدا فکر نمیکرد دیدن یک دسته غاز خاکستری ممکن است چه خبر مهمی محسوب شود. آن
چنان با هیجان درباره موضوع از او پرسیدم که فکر میکرد اصطلاحا «غاز ندیدهام». سراغ
آنها خواهم رفت. به گمانم این ها در مسیر مهاجرت به سرزمینهای گرم هستند.
مهاجرت
پرندگان مهاجر بسیار شگفت انگیز است. همیشه آنها را در مقصدشان میدیدم. اینبار اما
آنها را در مبدا تجربه خواهم کرد. آیا ممکن است این هم یک تجربه متفاوت باشد؟ به نظر
من که جواب مثبت است.
***
قبول
دارم که بی ربط است اما نتوانستم چیزی در این باره نگویم. معاون سیمای جمهوری اسلامی
گفته است: «شجریان دیگر صلاحیت حضور در قلب مردم را ندارد.».
به
عنوان راهکار اجرایی پیشنهاد میکنم برای قلب مردم هم شورای نگهبان تاسیس شود تا افراد
را برای حضور در آن تایید صلاحیت کنند!
در بخشی از گیلان به غاز «شلخت» میگویند. شلخت به معنای سر
و صدا کردن زیاد. فکر کنم اینطوری بشود فرمایش جناب معاون را به موضوع غازها متصل کرد!
هر دو سر و صدا میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر