قرآن،
ترجمهها و تفاسیر
مترجمین و مفسرین قرآن هر کدام به نوبه خود برای کارشان زحمات
زیادی کشیدهاند و خود شخصا بسیار مدیون آنها هستم. اشکالی که در این نوشته درباره
آن صحبت میکنم نه متوجه مترجمان و مفسران، که متوجه من و شماست، اگر به جای تمرکز
بر خود قرآن بر ترجمهها و تفاسیر متمرکز شویم، اگر به جای آن که خود قرآن ما را حرکت
دهد، بگذاریم ترجمهها و تفاسیرش ما را به حرکت در آورند.
مختصر
بگویم، به نظر من قرآن نه ترجمه پذیر است و نه تفسیر پذیر، به این مفهوم که کسی ترجمه
و یا تفسیر را بخواند و از خود قرآن بینیاز شود.
با تمام تلاشی که مترجمان در ترجمه خود صورت میدهند و معمولا از آن در مقدمههای خود میگویند، باز به این دلیل که ترجمه خواه و ناخواه تحت تاثیر برداشتهای مترجم از قرآن قرار دارد احتمال ورود معناهایی غیر از معنای اصلی منتفی نیست. خود شخصا موارد متعددی را در ترجمههای معروف دیدهام، مثلا مترجم دو لغت با معنای بسیار متفاوت را (که تفاوت آنها به وضوح در خود قرآن روشن شده است) به دلیل ذهنیات خود و چارچوبی که در اعتقادات او شکل گرفته، یکسان گرفته است و به این ترتیب عملا ضربه سنگینی به محتوا زده است. یا مواردی که در داخل پرانتز میآید (به عنوان توضیح) که به شدت ذهن خواننده را جهت دهی میکنند ...
با تمام تلاشی که مترجمان در ترجمه خود صورت میدهند و معمولا از آن در مقدمههای خود میگویند، باز به این دلیل که ترجمه خواه و ناخواه تحت تاثیر برداشتهای مترجم از قرآن قرار دارد احتمال ورود معناهایی غیر از معنای اصلی منتفی نیست. خود شخصا موارد متعددی را در ترجمههای معروف دیدهام، مثلا مترجم دو لغت با معنای بسیار متفاوت را (که تفاوت آنها به وضوح در خود قرآن روشن شده است) به دلیل ذهنیات خود و چارچوبی که در اعتقادات او شکل گرفته، یکسان گرفته است و به این ترتیب عملا ضربه سنگینی به محتوا زده است. یا مواردی که در داخل پرانتز میآید (به عنوان توضیح) که به شدت ذهن خواننده را جهت دهی میکنند ...
ترجمه
بخش «عربی» قرآن را حذف میکند، همان بخشی که در خود قرآن به دفعات بر اهمیت آن تاکید
شده است.
برخی
به گونهای دیگر خود را از قرآن محروم میکنند، با مطلق انگاری تفاسیر. اعتقاد این
گروه آنست که تفسیر قرآن کار متخصصین است و کسانی که عمری را در این راه صرف کردهاند.
استدلال اینان این است که اگر در هنگام بیماری خود را به متخصص میسپاریم، چرا در
مهمترین امور زندگی نباید خود را به متخصص بسپاریم؟ این از آن دسته سوالاتی است که
میتوان جواب آن را در خود قرآن پیدا کرد.
باید
دید آیا در قرآن برای هدایت شدن چنین قیود و شروطی در گذاشته شده است؟ به گمان من نه!
قرآن شرط هدایت را «تقوی» میداند، شرط درک و شناخت آیات موجود در خلق آسمانها و زمین
را اولی الباب بودن (خرد ورزان) میداند و بلافاصله معنای اولی الباب را می گوید؛ کسانی
که در همه حال ذاکر نام خداوند هستند و در خلق آسمانها و زمین تفکر میکنند و یقین
دارند که هیچ چیزی بیهوده آفریده نشده است*. بله! میگوید از اولی الامر پیروی کنید
اما مختصات صاحبان «امر» را نیز در سراسر قرآن گفته است. این گونه نیست که «خرد ورزی»
را متکی بر برداشتهای خود تفسیر کنیم و بعد برچسب آن را بر کسی بزنیم و بعد او را
متخصص بدانیم ...
اگر
نمیتوانیم «اولی الامر» را پیدا کنیم، لااقل میتوانیم به دنبال «غیر اولی الامر»
نرویم.
و
از سوی دیگر، مصداق معتبر آن را هم داریم، اگر پیامبر اسلام (به عنوان کسی که در هدایت
شدن او تردیدی نیست) عمری تحصیلات و دانش این چنینی داشت، میتوان «شرط» تخصص (به مفهوم
مصطلح آن) را برای ورود به قرآن الزامی کرد. عدهای زمانی که بحث تبلیغ اسلام (با آن
قرائت خاص خودشان) را دنبال میکنند مدام بر بی سواد بودن پیامبر اسلام و این که قرآن
بر چنین کسی نازل شده (وبنابراین معجزه است) تاکید میکنند اما در عمل شرط هدایت را
سواد میدانند چون میخواهند مردم را به دنبال خودشان و فقط خودشان بکشانند. من چنین
پیش شرطی را صحیح نمیدانم.
در
هر حال این هم میتواند از آن دست سوالات باشد که جوابش را بایستی در خود قرآن دنبال
کرد.
با
همه این صحبتها، ترجمه و تفسیر حتما جایگاه خودشان را در مطالعات قرآنی دارند.
*
آل عمران، 190
و 191
إِنَّ
في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ
لِأُولِي الْأَلْبابِ (190)
الَّذينَ
يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في
خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا
عَذابَ النَّارِ (191)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر