۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبه

الگوی ولایی تخریب دگراندیشان، مهم‌ترین کارکرد فرقه خودساخته «ولاییه»

توضیح: اخیرا تخریب مخالفان حکومت موسوم به اسلامی و دگراندیشان، بیشتر از قبل از پستو‌های بازداشتگاه‌های امنیتی بیرون آمده است و به سطح رسانه‌ها کشیده شده است. اگر قبلا فقط در داخل بازداشت‌گاه‌ها مقدور بود که بازجو هر چه دلش می‌خواست از اتهامات «نچسب» و «دروغ محض» از نوع فساد جنسی به متهم بچسباند تا او را تحت تاثیر بگذارد، مدتی است کار به رسانه‌های عمومی کشیده شده و رسما دروغ‌هایی می گویند که از یک سو شاخ بر سر انسان سبز می‌کند و از سوی دیگر دروغ بودن آن نیز، گو این که بدیهی است،  خیلی سریع روشن می‌شود. سه مثال اخیر از این کار عبارتند از:
  1. مسیح علی نژاد (اینجا)
  2. محمد نوری زاد (اینجا)
  3. محمد مصطفایی (اینجا)

آریا حق گو با نگاهی به این رفتار حکومت، به معرفی فرقه خودساخته و نوظهور «ولاییه» می‌پردازد، فرقه‌ای که «نه شيعه است، نه مسلمان و نه پيرو هيچ آیین آسمانی ديگر. پيامبرش خمينی، امامش خامنه‌ای، كتابش تحريرالوسيله و قبله‌اش سه راه آذربايجان تهران است.»

۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه

یک قانون مترقی!

یعنی ببینید قانون تا کجاها رو دیده:

قانون مجازات اسلامی: ماده 153

هركس در حال خواب، بيهوشي و مانند آنها، مرتكب رفتاري شود كه طبق قانون جرم محسوب ميشود مجازات نميگردد مگر اينكه شخص با علم به اينكه در حال خواب يا بيهوشي مرتكب جرم ميشود، عمداً بخوابد و يا خود را بيهوش كند.
این را در فیس بوک دیدم گفتم لابد شوخی است، تا خودم رفتم و قانون را دیدم.  حال سوال این است که:

1. چه جرمی را می‌توان در خواب مرتکب شد و چگونه؟
2. اگر کسی جرمی را درخواب مرتکب شد، چگونه می‌توان تعیین کرد که آیا عامدانه خوابیده است تا جرم را مرتکب شود و یا این که از دستش در رفته و خوابیده و جرم را مرتکب شده است؟

۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

تراژدی شلر، روایت محمد نوری زاد از مرگ دختری که کارش به اوین کشیده شد

توضیح: تراژدی شلر، روایت محمد نوری‌زاد است از دختری که گرفتار خشک مغزی یک نظام می‌شود و در نهایت از دنیا می رود. روایت دختری که چون از روستایی دورافتاده می‌آید، داستانش به رسانه ها نمی‌رسد و به گوش ما نیز همچنین.
روایت محمد نوری زاد را منتشر می‌کنم به این دلیل (از محمد نوری زاد):

«داستان شلر اما ازکجا شروع شد؟ می‌گویم. اما پیش از آن شما را سوگند می‌دهم به جان و روح هر آن کسی که دوستش می‌دارید، درانعکاس داستان شِلِر هیچ مضایقه مکنید. تراژدی شلر ظرفیتِ این را دارد که به یک شکوهِ ملی و انسانی درقاموسِ رفتار سیاسیِ مردمان بلازده‌ی ایران بدل شود.»  


تراژدی شِلِر (قسمت اول)
می‌بینم مسافران اتوبوس چه آرام خفته‌اند. گرچه تک و توکی نیزبیدارند. شاید آنها نیزچون خودِ من، گرفتار پرسه‌های ذهنیِ خویش‌اند. سفربا اتوبوس، هم محسناتی دارد و هم مشقاتی. بویژه این که در درازنای این مسیر، همان پرسه‌های ذهنی، بیدارماندن را به شما تحمیل کنند. هشت شب که از اهواز حرکت کنید، پنج و نیم صبح می‌رسید به کرمانشاه. و من، پنج ونیم صبح از اتوبوس پیاده می‌شوم. ترمینال کرمانشاه را سرمای پرسوزی بغل زده است.

۱۳۹۲ دی ۱۴, شنبه

پیش از مهاجرت به اینها هم فکر کنید

توضیح: پس از انتشار مطلبی در خصوص مهاجرت از طریق پناهندگی، فردی که او را نمی‌شناسم این متن را به من معرفی کرد. به نظر من این متن هم جنبه‌های دیگری از مهاجرت و پناهجویی را به تصویر می‌کشد که با تجربه‌های من نیز همخوانی بالایی دارد.

منبع: سیب و سرگشتگی
این روزها خیلی از دوستانم که همین پنج سال پیش حتی فکر مهاجرت به ذهنشان خطور نکرده بود سراغم می آیند و از من راه و چاه می پرسند و معلوم است که بطور جدی  به مهاجرت فکر می کنند. با خودم فکر کردم که این جمع بندی شاید به کار کسانی که این روزها درگیر قضیه ی مهاجرت هستند کمکی کند. هرچند اصولا معتقدم که راهکار دادن در این زمینه انقدرها هم به کار نمیاید و خیلی چیزها هست که واقعا باید شخصا تجربه کنید و در ضمن از مورد به موردی قابل تعمیم نیست چون ادمها متفاوت هستند. این متن خلاصه ای ازنکاتی است که به نظرم کمتر به آن پرداخته شده است. به یاد داشته باشید که مهاجرت تصمیم بزرگی است و زندگی شما را برای همیشه تغییر خواهد داد. برای شما در هر تصمیمی که بگیرید  آرزوی بهترین ها را داریم.
 It is all about Balance
 یکم: کفه ی ترازو

۱۳۹۲ دی ۱۳, جمعه

کوهیار گودرزی و وضعیت پناهجویی او در ترکیه

توضیح: این نوشته روایت وضعیت کوهیار گودرزی است در ترکیه و شرایطی که او گرفتارش شده است. کوهیار گودرزی همو است که در زمانی که در زندان است هر روز در رسانه‌ها از او می‌شنویم اما وقتی شرایط عوض می‌شود و احتمالا سرگرم هیاهو‌های دولت «اعتدال» و «امید» هستیم، تاریخ مصرف او برای رسانه‌ها تمام می‌شود ...
و از زاویه‌ای دیگر، این روایت وضعیت پناهجویان در کشوری همچون ترکیه است، این وضعیت پناهجویی است که از بد حادثه «واقعا» پناهجو است
وضعیت کوهیار گودرزی از جهاتی بی ارتباط با یادداشت من در خصوص «مهاجرت از طریق پناهجویی» نیست.


پارسال زمستان بود که تصمیمم را گرفتم و دلایلم قانعم کرد که از ایران خارج شوم، در این مدت هرگز از وضعیتم چیزی ننوشتم و شکوه نکردم، که چند سالی است عادت کرده‌ام ناله نکنم و زیر و بم زندگی را با شوخ‌طبعی بگذرانم، چیزی که شاید در دوران بازداشت خیلی کمکم کرد، اما گاهی حرف را باید زد، درد را باید گفت، تصمیمم را گرفتم و خودم را سپردم دست قاچاقچیان انسان و سرمای زمستان و برف آذربایجان و عبور از مرز، هشت روز گروگان قاچاق‌چی‌ها بودن در آغل گوسفندان و دهات و عبور دوباره از یخ و برف و دزدیدن وسایلم و کاغذ عبور جعلی و عاقبت آنکارا، دفتر رسیدگی به امور پناهندگان و جایی که درخواستم را ثبت کردم، چرا که گذرنامه و اوراق هویت نداشتم و بزرگترین مشکلم همین بود.

۱۳۹۲ دی ۱۲, پنجشنبه

زنان و نقش آن‌ها در جریانات معناگرا، از نگاه یک خانم مذهبی مخالف با این جریانات

توضیح: مصاحبه شونده، که خود نیز یک زن است، آسمان وریسمان را به هم بافته است تا با وصل کردن جریان فمنیستی، «فرقه نمایی» جریانات معنوی و برخی اتهامات معمول دیگر نتیجه دلخواه خودش را بگیرد. گویا در اندیشه چنین زنانی، زنان بایستی در حوزه تصمیم گیری و مسئولیت تا ابد در همان اقلیت قابل اغماض باقی بمانند. و گویا ایشان متوجه نیست که حتی اگر فرض را بر صحت همه صحبت‌های ایشان بگیریم، خود این موضوع اعترافی به تغییر فضای مردسالارانه (با همه محصولات مخربی که این فضا ایجاد کرده است) و حرکت به سمت تعادلی در این خصوص است، چرا که ایشان معترف است که زنان نقش تعیین کننده‌ای در جریان‌های کلیدی معنوی در داخل ایران دارند، جریاناتی که چند سالی است به وزنه‌ای موثر در جهت دهی گرایشات معنوی مردم ایران تبدیل شده‌اند (مثل ال‌یاسین و عرفان حلقه). به عنوان نمونه بخشی که مربوط به ال‌یاسین است را بخوانید:  

«نقش برجسته زنان در اداره جنبش‌های معنوی در سایر فرقه‌ها نظیر جمعیت آل‌یاسین نیز به چشم می‌خورد، در آنجا نیز سخنگوی فرقه در داخل کشور، سخن‌گوی فرقه در خارج کشور، مدیر مسؤول یکی از انتشاراتی‌های وابسته، مدیر تولید انتشارات دیگر، مسؤول کمیته پزشکی، مدیر مسؤول برخی از نشریات همه از زنان فعال در این فرقه بودند. بویژه همسر ایلیا رهبر فرقه به عنوان مشاور و نویسنده، بسیاری از فعالیتهای فرقه را اداره می‌کرد.»

موسسه بهداشت معنوی که این خانم در آن مسئولیتی دارند یکی از موسسات اصلی حکومتی در تخریب جریانات معناگرا است. این موضوع به وضوح با مراجعه به تارنمای این موسسه قابل تشخیص است.

در گفت و گویی متفاوت با کارشناس معنویتهای نو پدید عنوان شد؛
ظهور «انرژی زنانه» در عرفانهای نو ظهور!

نگاهی به پدیده مهاجرت از طریق پناهندگی

این نوشته در گویای من (اینجا) منتشر شده است.
مطلب مرتبط: کوهیار گودرزی و وضعیت پناهجویی او در ترکیه
طی سال‌های گذشته افراد مختلفی از من درباره پناهندگی سوالاتی پرسیده‌اند. بخشی از این افراد از طریق مصاحبه‌ای که در زمان زندگی در هند با دویچه وله فارسی داشتیم (همراه با همسرم) با من آشنا شده بودند. همزمان، از آن رو که خود نیز مسیر پناهندگی را طی کرده‌ام خود به خود و در طول زمان نگاهی به مسائل پناهندگان داشته‌ام. نگاهی از درون که البته با نگاهی که عموما از طریق رسانه‌ها مطرح می‌شود تفاوت‌های فراوانی دارد.
آن چه از رسانه‌ها درباره مسائل پناهندگان مطرح می‌شود، عموما شرایط آن‌ها «بعد» از اقدام برای مهاجرت است. وضعیت ناگوار پناهجویان در ترکیه یا هند، کشتی‌هایی که به مقصد نمی‌رسند، افرادی که دیپورت می‌شوند، طولانی بودن روند رسیدگی به پرونده درخواست کنندگان پناهندگی و اخیرا اقدامات سخت‌گیرانه دولت استرالیا در مواجهه با پدیده پناهجویی نمونه‌هایی از مسائلی است که عموما در رسانه‌ها قابل ردیابی است.
در داخل دنیای پناهجویان اما مسائل دیگری مطرح است، مسائلی که به رسانه‌ها کشیده نمی‌شود. مسائلی که کارشناسان موضوع، با آن که بعید است از آن‌ها مطلع نباشند، اما مایل هم نیستند درباره آن‌ها سخن بگویند، شاید نمی‌خواهند برای خود دشمن سازی کنند. کوتاه سخن آن که، تا آنجا که من شخصا برخورد کرده‌ام و تا آنجا که از افراد مختلف شنیده‌ام، اکثریت بسیار قابل توجهی از پناهجویان ایرانی «واقعا» کسانی نیستند که مشکلی جدی در ایران داشته باشند و از سر ناچاری رو به مهاجرت آورده باشند. از این رو در داخل دنیای پناهجویان چگونگی سر هم کردن داستان قابل قبول برای پذیرفته شدن، چگونگی دور زدن قوانین برای رسیدن به مقصود، چگونگی بهره‌گیری از آخرین تحولات سیاسی و یا اجتماعی در داخل ایران برای قوی کردن پرونده، تبعات نابود کردن پاسپورت در فرودگاه، چگونگی زندگی سیاه در کشور مقصد و اینگونه مسائل است که درباره آن صحبت می‌شود.

۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

بازنگری رفتار انتخاباتی ما، تمرینی برای ذهن ورزی

بازنگری گذشته، و آموختن و درس گرفتن از این طریق یکی از اقدامات کلیدی است که می‌توانیم برای «بهتر» شدن خود به آن مبادرت ورزیم. ما اغلب بر مفید بودن بازنگری توافق داریم، نقطه اختلاف اما شیوه بازنگری است. اینجاست که ممکن است در دام خطاهای ذهنی خود، که عموما از آن‌ها آگاه هم نیستیم، گرفتار شویم.
ذهن ما به شکل خودکار موفقیت‌ها، نقاط مثبت، پیشگویی‌های محقق شده و تحلیل‌های درست را به خوبی حفظ می‌کند. اما نظام حافظه‌ای ما گرایشی غالب به این حالت دارد که ناکامی‌ها، اشتباهات و تحلیل‌های غلط خود را از یاد ببرد. این حالت ذهن به اشکال مختلفی خود را متجلی می‌کند. یکی از اشکال شناخته شده آن، مسئولیت ناپذیری ما در قبال خطاهایمان است. ما معمولا خطاهایمان را به تاثیر عوامل بیرونی ربط می‌دهیم اما در تحلیل موفقیت‌هایمان، خود را در مرکزیت همه مسائل قرار می‌دهیم. به عنوان مثال، اگر تحلیلی ارائه دهیم و آن تحلیل صحیح از آب دربیاید عموما به آن مباهات می‌کنیم و در فکرمان نمی‌آید که در برخی موارد «شانس» همراهمان بود و یا شرایطی به وقوع پیوست که انتظارش را نداشتیم و در صحیح از آب در آمدن تحلیلمان موثر بودند. اما اگر تحلیلمان اشتباه از آب در بیاید، اگر اصلا بپذیریم که تحلیلمان اشتباه بوده است، عموما پای وقایع پیش بینی نشده و اگر و اماها به وسط کشیده می‌شود، این که من تحت فلان شرایط آن صحبت را کردم و من از کجا بدانم که فلان اتفاق رخ خواهد داد و ...

۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه

ببر باغ وحش که تبحر ویژه خود در شکار کردن را به نمایش می‌گذارد

ببرها موجوداتی اسرار آمیز هستند. در طبیعت به سختی می‌توان آن‌ها را دید حتی اگر در قلمرو آن‌ها باشیم. شیوه شکار ببر‌ها هم اسرار آمیز است، آن‌ها «از سمت پشت» به سوژه خود آرام آرام نزدیک می‌شوند تا بتوانند او را شکار کنند. در یک فیلم مستند از قبیله‌ای ساکن در عمق جنگل‌های انبوه گزارشی تهیه شده بود که در آن اهالی قبیله برای آن که شکار ببر نشوند، صورتکی را در پس سر خود نصب می‌کردند.

حال این فیلم آماتوری که ظاهرا در باغ وحش و در کنار قفس شیشه‌ای یک ببر تهیه شده، همین موضوع را به تصویر می‌کشد. ببر که کماکان غریزه خود را دنبال می‌کند به همین شیوه قصد دارد بازدید کننده آن طرف شیشه را شکار کند. فیلم به زیبایی شیوه مخصوص ببرها در شکار کردن را به تصویر می‌کشد، به ویژه آن لحظه نهایی زمانی که سوژه به سمت ببر برمی‌گردد.  

۱۳۹۲ آذر ۱۹, سه‌شنبه

نگاهی به جنبه‌ای از چرخش مالی، تحت عنوان نقد «عرفان‌های کاذب»

توضیح: در جهان امروز که اکثریت قریب به اتفاق فعالیت‌های بشری برای تداوم خود نیازمند پشتیبانی مالی هستند، نیازی به ارائه سند و مدرک برای بودجه‌ای که صرف تخریب جریانات معناگرا در ایران می‌شود نیست، چرا که گستردگی فعالیت خود گویای میزان پشتیبانی مالی آن است.
اما دو سند ارائه شده در اینجا علاوه بر تاکید بر مورد فوق، از زاویه دیگری نیز اهمیت دارد.
سند اول نشان‌ دهنده «بیزینس»ی است که برای برخی ایجاد شده است، تحت پوشش نقد «عرفان‌های کاذب». این سند یک  آگهی تبلیغاتی دوره آشنایی با «عرفان‌های کاذب» است. نکته قابل توجه در این سند، «مزایا»یی است که با شرکت در این دوره نصیب افراد می‌شود. مزایایی که در سه تای آن‌ها بوی منافع مالی به مشام می‌رسد. افراد امکان شرکت در فعالیت‌های تحقیقی (=درآمد)، امکان عضویت در تبلیغ اینترنتی (= درآمدزایی از طریق وبلاگ نویسی، سربازان جنگ نرم و مشابه این‌ها) و امکان اعزام شدن به مناطق آسیب پذیر (=درآمد) را با حضور در این دوره به دست می‌آورند.
اما سند دوم از زاویه دیگری جلب توجه می‌کند: برنامه بزرگنمایی و به قول فرنگی‌ها پروموت کردن خطر «عرفان‌های کاذب» برای جلب توجه منابع قدرت، برای به اختیار گرفتن منابع مالی. والا چطور می‌توان باور کرد که از طرف جنبش‌های نوظهور عرفانی در ایران دویست میلیون کتاب در خصوص «عرفان‌های کاذب» منتشر شده است؟

سند اول:

هراس آیت الله مکارم از ذکر نام جریانات معناگرا

 توضیح: تخریب افراد و جریانات در تیبون‌های رسمی حکومت ایران سابقه‌ای به قدمت خود حکومت دارد. این همان روندی است که درباره جمعیت ال‌یاسین و به طور متمرکز رهبر آن، ایلیا، نیز طی شد. انبوهی از محصولات حاوی انواع و اقسام اتهامات منتشر شد، از روزنامه‌های کیهان و رسالت و جمهوری اسلامی گرفته تا انتشار دو ویژه نامه پیوست روزنامه جام کم که به رایگان در سراسر کشور منتشر شد تا انتشار مطالب تخریبی در وب سایت‌های شناخته شده منسوب به حکومت و حتی برقراری میزگرد در تلویزیون.
 این روند چند سال ادامه داشت تا آن که کم کم و با معلوم شدن اثر معکوس آن تقریبا متوقف گردید. چرا که این درواقع یکی از عواملی بود که به شناخته شدن هر چه بیشتر ایلیا کمک قابل توجهی کرد.
به تدریج حکومت فعالیت تخریبی خود را به سطوح دیگری کشاند. در سطح عمومی اسم رمز «عرفان‌های کاذب» یا «معنویت دروغین» و یا عناوین مشابه جایگزین اسامی خاص شد و همزمان کارگاه‌های آموزشی و یا همایش‌های به اصطلاح تخصصی برای مخاطبان خاص (مثلا دانشجوها) تشکیل شد. به جای انتشار عمومی مطالب، تاکید بر انتشار کتاب قرار گرفت و در نهایت در صورت ضرورت ذکر مستقیم نام افراد و یا جریان‌ها، این موضوع به وبلاگ‌ها و یا وبسایت‌های (ظاهرا) شخصی واگذار شد. نمونه شاخص این رفتار اکنون در برخورد با عرفان حلقه و یا تخریب دراویش دیده می‌شود.
اکنون آیت الله مکارم شیرازی، که ظاهرا در برخورد با جریانات معناگرا برای خود جایگاهی ویژه متصور است، به همین موضوع به صراحت اشاره کرده‌ است. او معتقد است که در برخورد با «عرفان‌های کاذب» نبایستی نام آن ها را ببریم و آدرس آن ها را بدهیم. آیت الله که عملا مدعی است قادر به پاسخ دادن به همه شبهات در خصوص  «عرفان‌های کاذب» است، نمی‌گوید که چرا از ذکر نام جریانات معناگرا هراسناک است. سوالی که یافتن پاسخ آن چندان دشوار نیست.
ضرورت پاسخ‌گویی به شبهات در خصوص جریانات معناگرا در سال 1389 توسط علی خامنه‌ای و در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مطرح شد. این دیدار چند روز بعد از سخنرانی علی خامنه‌ای برای مردم قم صورت گرفت که در آن ترویج جریانات معناگرا را بخشی از توطئه دشمن دانست. این سخنرانی بعدها توسط فرج سرکوهی «فرمان حمله به عرفان» نام گرفت.
اندکی بعد سایت تابناک از این خبر داد که «مامورانی از جان رهبری در حال تعقیب عرفان‌های انحرافی هستند».

فیلمی از سخنرانی خانم کی نژاد (به زبان انگلیسی)، ایراد شده در مارس 2013 در حاشیه بیست و دومین نشست حقوق بشر سازمان ملل در انتهای این متن قابل دیدن است. خانم کی نژاد در این سخنرانی از تغییرات استراتژِی‌های حکومت در برخورد با جریانات معناگرا سخن می‌گوید.

یكشنبه ، 17 آذر 1392 ، 09:22
آیت‌الله مکارم شیرازی مطرح کرد
روشنگری افکار نسل جوان درباره عرفان‌های نوظهور

۱۳۹۲ آذر ۱۲, سه‌شنبه

پرده‌ای دیگر از عملیات تخریب جریانات معناگرا

توضیح: و این بار تولید فیلم سینمایی بر علیه جریانات معناگرا و اکران کردن آن در سینما‌های ایران، آن هم در این شرایطی که سینمای ایران در شرایط وخیم اقتصادی قرار دارد.
قرار دادن عبارت «عرفان‌های کاذب»، که اسم رمز سرکوب جریانات معناگراست، با «شیطان پرستی»، و تاکید جاهلانه بر چسباندن این دو موضوع به همدیگر، فروکاستن جریانات معنوی با یک سری افراد که در نهایت برای تجربه معنوی رو به مواد مخدر و ارتباط آزاد جنسی می‌آورند، تحلیل عوامفریبانه مملو از اشتباهات فاحش از مقوله معناگرایی. این‌ها نکات کلیدی متون اینچنینی است که هر خواننده نسبتا معمولی را می‌تواند با میزان ناآگاهی گوینده آن‌ها آشنا کند.
کافی است توجه کنیم که وقتی موضوع به سرکوب مصادیق عینی عرفان‌های کاذب می‌رسد، دیگر خبری از برخورد با یک سری معتاد و الکلی و افراد بی بند و بار نیست. بلکه سوژه‌ها شامل دراویش، پیروان ساتیا سای بابا، هواداران عرفان حلقه، پیروان طریقت اکنکار، پیروان دیانت بهایی، مجموعه ال‌یاسین و گروه‌های مشابه هستند.  
نکته آن که دقیقا همین نکات را یک سری افراد مدام در حال تکرار کردن هستند، یعنی با یک جستجوی ساده در اینترنت دیده می‌شود که فلان کارشناس خودخوانده امور فرقه‌ای، فلان منبری مدعی عرفان ناب، سخنران فلان سمینار برخورد با عرفان‌های کاذب و دیگران تنها هنرشان تکرار کردن همین مفاهیم هستند، که خود نشانه دیگری از ناآگاهی حاکم بر این روند است.
و لابد همه این نفرت پراکنی‌ها، که مصداق بارز عملیات روانی همه جانبه برای تخریب وجهه جریانات معناگراست، بخشی از عملیات اجرایی آن چیزی است که علی خامنه‌ای آن را «پاسخگویی مستدل و علمی به شبهات مطرح شده» می‌داند، آنجا که «عرفان‌های کاذب» و «فرقه‌های انحرافی» را بخشی از برنامه«دشمن» می‌داند و خواستار «تاثیرگزاری بر جهت‌گیری فکری جوانان و خانواده‌ها» می‌شود.

منبع: مهر نیوز
زندگی خداجویانه دشوار نیست/ چه کسانی درگیر عرفان‌های کاذب و شیطان‌پرستی می‌شوند.
محمدهادی کریمی که سابقه نگارش و ساخت تعداد زیادی فیلمنامه و فیلم دینی را دارد معتقدست افرادی که به خدا و خود اعتماد ندارند و در مسیر ناامیدی قرار گرفته‌اند درگیر عرفان‌های کاذب و فرقه‌های شیطان‌پرستی می‌شوند.

۱۳۹۲ آذر ۱۰, یکشنبه

توافق هسته‌ای از نگاه برخی کارتونیست‌های آمریکایی

این که می گویند یک تصویر گویا تر از هزار کلمه است، البته صحبت درستی است، به خصوص اگر به محتوای طنز هم آمیخته باشد. کاریکاتور‌های زیر هم می‌توانند بخشی از افکار عمومی در امریکا را نمایندگی کنند.  
منبع: گویا نیوز

۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

فریب کاری ماموران امنیتی در گرفتن فیلم اعتراف از برخی هم میهنان عرب زبان

چند سالی از برملا شدن فریب «چک سفید به حکومت» که تلاش شد درباره ایلیا میم (پیمان فتاحی) در داخل زندان اجرایی شود می‌گذرد. در روایت این ماجرا می‌خوانیم که ماموران از ایلیا می‌خواهند که به عنوان چک سفید به حکومت بر ضد خود اعتراف‌هایی بکند و آن‌ها از او فیلم ضبط کنند. وعده هم این است که این فیلم‌ها استفاده نخواهد شد و جایی در بایگانی می‌ماند. دست آخر هم دیدیم که از فیلمی که در آن ایلیا اعترافی هم علیه خود نکرده بود (و درباره کس دیگری صحبت می‌کند) با چند بار تدوین کردن جملاتی بدون فعل و فاعل دست کردند و وانمود کردند که او بر علیه خود اعتراف می‌کند و از تلویزیون چندین بار پخش کردند (بیشتر بخوانید).
حال معلوم شده است که سناریویی مشابه برای اعتراف ‌گیری از برخی هموطنان عرب‌زبان استفاده شده است. به خانواده‌های زندانیان گفته‌اند که فیلم برای رهبری ضبط می‌شود تا از اعدام فرزندانشان جلوگیری شود و در مواردی هم اصلا افراد خبر نداشته‌اند که از آن‌ها فیلم برداری می‌شود.
پرس تی‌وی و خانواده زندانیان سیاسی
محسن کاکارش

چرا «سر موضع خود بودن» رهبران جنبش سبز برای حکومت فرقه‌ای «غیر قابل قبول» است؟

این نوشته در گویای من (اینجا) منتشر شد.
حدود چهار ماه قبل و در شرایطی که برخی کماکان امیدوار بودند که تغییراتی در فضای سیاسی داخل ایران و به خصوص وضعیت رهبران جنبش سبز رخ دهد، علی خامنه‌ای تلویحا شرط اصلی برداشتن حبس خانگی رهبران جنبش را در یک سخنرانی خود به این شکل بیان کرد:
خب، در انتخابات سال ۸۸، آن كسانى كه فكر ميكردند در انتخابات تقلب شده، چرا براى مواجهه‌ى با تقلب، اردوكشى خيابانى كردند؟ چرا اين را جواب نميدهند؟ صد بار ما سؤال كرديم؛ نه در مجامع عمومى، نخير، به شكلى كه قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نميكنند؟ در جلسات خصوصى ميگويند ما اعتراف ميكنيم كه تقلب اتفاق نيفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نيفتاده بود، چرا كشور را دچار اين ضايعات كرديد؟ چرا براى كشور هزينه درست كرديد؟ (مرجع)
جدای از منطق یک طرفه و پر از اشکال حاکم بر این سخنان، علی خامنه‌ای با توجه به مطالبه عمومی آن مقطع مبنی بر آزادی رهبران جنبش سبز، تلویحا عذرخواهی نکردن رهبران جنبش سبز را به عنوان رمز باقی ماندن آنان در حبس غیرقانونی خانگی معرفی کرد.

۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

مبادا که باد ما را ببرد (قسمت چهارم)

توافق هسته‌ای ایران و کشورهای قدرتمند جهان امضا شد.
قسمت‌های اول، دوم و سوم از مجموعه: «مبادا که باد ما را ببرد» را با کلیک بر روی لینک‌ها بخوانید. 
می‌توان پای این رسانه و آن رسانه نشست و خوشحال و یا ناراحت شد. می‌توان صرفا از این که توافقی روی داده شاد و یا غمگین بود. می‌توان از اظهار نظر‌های کاملا متضادی که طرفین توافق درباره محتوای توافق می‌گویند، آن بخشی که به کارمان می‌آید (مبنی بر تمجید یا تقبیح اتفاق روی داده) را بپذیریم و بقیه را ندید بگیریم.
همه رویکرد‌های فوق، چه در جهت تایید توافق و چه در جهت مخالفت کردن با آن، رویکرد کسانی است که باد رسانه‌ها و رفتار سیاستمداران آن‌ها را می‌برد.
راه سخت‌تر اما، این است که متن اصلی توافق‌نامه (و نه متن‌های برگزیده‌ای که احتمالا توسط خبرگزاری فارس و یا توسط کاخ سفید منتشر خواهد شد) را بخوانیم، آن را در کنار بقیه ادعاها و گفته‌های سیاستمداران و رسانه‌ها بگذاریم، نقدها را بشنویم، سابقه موضوع را مرور کنیم، تاثیرات آن را بر جهان ببینیم و در نهایت قضاوت خود را داشته باشیم و بر اساس این قضاوت، اگر می‌خواهیم، خوشحال و یا ناراحت باشیم.
از آن مهمتر آن که قضاوت خود را در طول زمان دنبال کنیم و با دیدن اشتباهات خود، ذهن خود را قدرتمند‌تر کنیم.
به گمان من ضروری‌تر از این که این توافق چه پیامد‌هایی دارد و یا ندارد، آن است که یاد بگیریم بادها ما را نبرند.
این‌ها دو نمونه از متونی است که تاکنون از طرف امریکایی‌ها و ایرانی‌ها منتشر شده است:

۱۳۹۲ آذر ۱, جمعه

و باز ادعای ترویج شیطان پرستی و عرفان‌های کاذب توسط دشمن

توضیح: قرار دادن شیطان پرستی در کنار «عرفان‌های کاذب» چیزی جز تلاش برای تخریب جریانات معنوی در ذهن مخاطبان نیست. این اتفاقی است که پس از صدور «فرمان حمله علیه عرفان» توسط علی خامنه‌ای در سال 1389 به دفعات تکرار شده است.
این که سخنران در سخنرانی خود به چه نکات دیگری اشاره کرده معلوم نیست، اما از نگاه خبرنگار فارس (وابسته به سپاه) اهمیت استراتژیک ایران، برتر بودن ایران از نظر علمی در سطح جهان، مسئله هسته‌ای، بی بدیل بودن حکومت ایران و تلاش دشمن در ترویج شیطان پرستی و عرفان‌های کاذب مهمترین نکات این سخنرانی بوده‌اند.
ربط دادن جریانات معناگرا به «دشمن» همان خطی است که برای اولین بار علی خامنه‌ای در سخنرانی خود آن را مطرح کرده بود.
حجم انبوه تخریب‌ها علیه جریانات معناگرا، که با یک جستجوی ساده در اینترنت اخبار آن قابل رد گیری است، و قرار گرفتن آن در لیست مهمترین مسائل کشوری (شبیه کاری که سخنران این مراسم کرده است)، بیانگر میزان هراس حکومت از متزلزل شدن پایه‌های قدرتی است که بر مبنای دین برای خود درست کرده است، پایه‌هایی که با خسته شدن مردم از دینی که این حکومت نماینده آن است و گرایش به معناگرایی نوین در انواع و اقسام اشکال خود، عملا از بین رفتن است.  

۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

آقای خامنه‌ای ما شاکی هستیم و نه متهم

هفت دلیل برای فرقه بودن حکومت ایران در نامه نهم من به علی خامنه‌‌ای
این نامه من در گویای من (اینجا) منتشر شده است.

سرکرده فرقه موسوم به حکومت اسلامی، آقای علی خامنه‌ای
از زمانی که فرمان برخورد با جریان‌های معناگرا را علنا صادر کردید اندکی بیش از سه سال می‌گذرد. این فرمان سرکوب را شما در همان سخنرانی به زبان آوردید که در آن مخالفان خود را میکروب سیاسی نامیدید. فضا فضای پر تلاطم بعد از انتخابات متقلبانه 1388 بود و از همین رو توجه عمومی به سمت بخش «میکروب سیاسی» معطوف شد، حال آن که شما در همان سخنرانی گفتید:
ماجرای سلمان رشدی، برخی فيلم های ضد دينی غربی، كاريكاتورهای موهن و قرآن سوزی از جمله تلاشهای ناكام دشمنان دين اسلام است ضمن اينكه در داخل كشور هم، دنباله روهای آنان با اشاعه بی بند و باری، اباحی‌گری، عرفانهای كاذب و حركات مشابه درصدد سست كردن عقايد دينی مردم به ويژه نسل جوان هستند.
و این نقطه آغازی شد برای دور جدید برخورد با جریانات معناگرا و یا به قول فرج سرکوهی «فرمان حمله رهبر به عرفان». از این تاریخ به بعد جربانات معناگرا، توسط رییس دفتر شما، توسط امامان جمعه، توسط مسئولین قضایی، توسط رسانه‌های منسوب به شما و به خصوص صدا و سیما، توسط سخنرانان مواجب بگیر شما برچسب «عرفان‌های کاذب» را به خود گرفتند و این عنوان به طرق مختلف تکرار و تکرار و تکرار شد. این عنوان صدها بار به جریانات مختلف دیگر و به برچسب‌های دیگر متصل شد و تلاش شد که همه در یک طبقه گنجانده شوند؛ گاه با جریان شیطان پرستی، گاه با گروهی مدفوع خوار در هند، گاه با قاچاق مواد مخدر، گاه با سازمان‌های جاسوسی، گاه با اسراییل و تقریبا همیشه با فساد جنسی شدید (که مورد علاقه ویژه ماموران شماست) پیوند خورد. شما همه توان تبلیغی خود را به کار گرفته‌اید تا جریانات معناگرا را تخریب کنید. فصل مشترک همه این تخریب‌ها هم یک چیز بود، چسباندن اتهام فرقه‌گرایی به جریانات معناگرا.

۱۳۹۲ آبان ۱۲, یکشنبه

آیا حکومت برای ال‌یاسین خوابی جدید دیده‌ است؟


توضیح: وقتی عنوان همایش جعلی باشد صحبت درباره محتوای آن چندان محلی از اعراب ندارد. عنوان همایشی که طی چند روز گذشته برگزار شده است «همایش آشنایی با عرفان‌های نوظهور و شیطان پرستی» بوده است. قرار دادن «عرفان‌های نوظهور» و «شیطان پرستی» در یک دسته، چیزی نیست جز یک عملیات روانی برای یکی کردن این دو در ذهن مخاطبانی که اهل دنبال کردن این موضوعات نیستند. جدای از این که عرفان‌های نوظهور و همچنین شیطان پرستی را درست و یا غلط بدانیم، این دو، دو خط کاملا مجزا تقریبا بدون هیچ همپوشانی را دنبال می‌کنند.
و اینچنین است که تحریفات و جعلیات به شکل فریبکارانه‌ای در دل چنین همایشی موج می‌زند. سخنران این همایش چنین می‌گوید:

دایره المعارف آیین جدید انگلستان، ۲۵۰۰ آیین و فرقه جدید را معرفی می‌کند و ملکم همیلتون جامعه‌شناس حوزه دین می‌گوید که پنج هزار آیین جدید در دنیا وجود دارد، اما تعداد این فرقه‌ها در کشور ۵۰ مورد است که رایج‌ترین آن‌ها اوشو، دالایی لاما، سای بابا، فالون دافا، رام ا...، اکنکار، عرفان سرخپوستی، کابالا، شیطان پرستی و جریان پائولو کوئیلو است.

گویا سخنران می‌خواهد القا کند که دایره المعارف آیین جدید انگلستان و ملکم همیلتون در لیست خود رام الله و پائولو کوئیلو را هم به عنوان فرقه‌های جدید گنجانده‌اند!

علی خامنه‌ای: دست کم ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت می‌خواهیم

راهبرد جدید علی خامنه‌ای در خصوص افزایش جمعیت که مدتی است آغاز شده است، احتمالا محصول بررسی‌های مختلف، البته با رویکرد مطلوب و شاخص‌های مطلوب حکومت ولایت فقیه (و نه الزاما شاخص‌های علمی و به صلاح مملکت) است. به طور کلی فروکاستن تصمیماتی در این حد به یک عامل را صحیح نمی‌دانم اما در عین حال معتقدم که این طرح مانا نیستانی یک زاویه مورد نظر از چنین سیاست نامعقولی (یعنی سیاست افزایش فله‌ای جمعیت، بدون فراهم ساختن زیرساخت‌های لازم) را به خوبی بیان می‌کند، زاویه‌ای که من هم به در نظر بودن آن اعتقاد دارم؛ رویکردی فرقه‌‌ای در زیاد کردن تعداد اعضای وفادار.

کافی است در نظر بگیریم که تشویق‌های کوتاه مدت (فرضا پرداخت مبلغی نقدی، یا یارانه بیشتر، یا وعده‌های مشابه) ممکن است در کدام طیف جامعه تاثیر بگذارد، همان طیفی که قرار است یارانه بگیر باقی بمانند. همچنین توجه کنیم که چنین چرخش رویکرد 180 درجه‌ای بعد از انتخابات 88 به وقوع پیوست، زمانی که شکاف بین نسل تحصیلکرده جامعه و تفکر ولایت فقیه آشکارا در خیابان‌ها به نمایش درآمد. و کافی است به گرایش بالای جوانان ایرانی به تحصیل توجه کنیم. خود را به جای علی خامنه‌ای بگذاریم و ببینیم که چنین گرایشی چه آینده وحشتناکی برای یک حکومت مبتنی بر توهمات ترسیم می‌کند.

'

طرح بر گرفته از: ایران وایر