بازنگری گذشته، و آموختن و درس گرفتن از این طریق یکی از اقدامات کلیدی است که
میتوانیم برای «بهتر» شدن خود به آن مبادرت ورزیم. ما اغلب بر مفید بودن بازنگری
توافق داریم، نقطه اختلاف اما شیوه بازنگری است. اینجاست که ممکن است در دام
خطاهای ذهنی خود، که عموما از آنها آگاه هم نیستیم، گرفتار شویم.
ذهن ما به شکل خودکار موفقیتها، نقاط مثبت، پیشگوییهای محقق شده و تحلیلهای
درست را به خوبی حفظ میکند. اما نظام حافظهای ما گرایشی غالب به این حالت دارد
که ناکامیها، اشتباهات و تحلیلهای غلط خود را از یاد ببرد. این حالت ذهن به
اشکال مختلفی خود را متجلی میکند. یکی از اشکال شناخته شده آن، مسئولیت ناپذیری
ما در قبال خطاهایمان است. ما معمولا خطاهایمان را به تاثیر عوامل بیرونی ربط میدهیم
اما در تحلیل موفقیتهایمان، خود را در مرکزیت همه مسائل قرار میدهیم. به عنوان
مثال، اگر تحلیلی ارائه دهیم و آن تحلیل صحیح از آب دربیاید عموما به آن مباهات میکنیم
و در فکرمان نمیآید که در برخی موارد «شانس» همراهمان بود و یا شرایطی به وقوع
پیوست که انتظارش را نداشتیم و در صحیح از آب در آمدن تحلیلمان موثر بودند. اما
اگر تحلیلمان اشتباه از آب در بیاید، اگر اصلا بپذیریم که تحلیلمان اشتباه بوده
است، عموما پای وقایع پیش بینی نشده و اگر و اماها به وسط کشیده میشود، این که من
تحت فلان شرایط آن صحبت را کردم و من از کجا بدانم که فلان اتفاق رخ خواهد داد و
...
یک بازنگری روشمند که بتواند خطاهای فوق را پوشش دهد میتواند ما را مسلح به
توانمندیهای ذهنی کند که در آینده به یاریمان خواهد آمد. البته وقتی پای «روشمند» بودن به میان میآید،
نیاز به تمرکز و صرف وقت و انرژی است. در شکل سنتی بازنگری، اگر بتوان نام بازنگری
بر آن نهاد، ما صرفا متکی بر حافظهای هستیم که بی طرفی آن در به خاطر آوردن وقایع
زیر سوال است. حافظهای که توان به خاطر آوردن همزمان وقایع مختلف را ندارد و ذهنی
که امکان پردازش آن محدود است و به خصوص اگر مشغول «به خاطر آوردن» هم باشد،
توانمندی آن در تحلیلگری نیز کاهش مییابد. تفکر مکتوب، روشی است برای غلبه بر
این مشکلات.
مکتوب سازی، زمانبر است. از این روست که بازنگری روشمند لحظه به لحظه
رفتارمان عملا مقدور نیست. به همین دلیل بهتر است بر بازنگری تصمیمات و رفتارهای
کلیدی و تعیین کننده خود بپردازیم. انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران یکی از این
وقایع است که هرچند ممکن است در تشخیص مهم بودن آن دچار اشتباه شده باشیم، اما اگر
فعالانه وارد فضای رسانهای و موج شکل گرفته در حول و حوش انتخابات شدهایم، عملا
پذیرفتهایم که این رویداد برای ما مهم بوده است. انتخابات ریاست جمهوری چند ماه
قبل از یک زاویه دیگر نیز واجد اهمیت است: با توجه به سابقه انتخابات 1388، میزان
هیجانات در انتخابات 1392 بسیار بالا بود. رابطه هیجانات و تفکر شبیه رابطه آتش و
بنزین است: هیجان که وارد شود، تفکر از سوی دیگر خارج میشود. اگر ما درگیر
هیجانات آن دوره شدیم (فارغ از این که تحلیلمان از آینده سیاست در ایران صحیح و
یا غلط بود) بازنگری تحلیلمان میتواند نقشی تقویت کننده و متعالی برای واکنش در
مقابل وقایع پیش رو در آینده داشته باشد.
هرچند زمان برای «تحقق» وعدههای حسن روحانی کافی نبوده است، اما برای تشخیص
جهتگیریهای حکومت پس از روی کار آمدن روحانی به اندازه کافی زمان داشتهایم. به
جرات میتوان گفت که خارج از چارچوبی که حکومت ترسیم کرده است، و این ترسیم را در
چند ماه گذشته به نمایش گذاشته است، اتفاق عمدهای رخ نخواهد داد. از این روست که
میتوانیم در یک بازنگری، وعدههایی که به ما داده شد و توقعاتی که در ما به وجود
آمد را مکتوب و با مقایسه با شرایط کنونی میزان تحقق آنها را ارزیابی کنیم. در
نقطه مقابل اگر کلا از فرآیند ناامید بودهایم و توقعی هم نداشتهایم، این تحلیل
را نیز بایستی به بوته بازنگری سپرد. آنجا که فاصله ای بین «توقع» و انتظار ما
نسبت به شرایط موجود پیش میآید، همانجایی است که بایستی با تمرکز بیشتری به چرایی
آن بپردازیم. همانجایی که ذهنیات ما احتمالا تاثیر بیشتری از هیجانات ما پذیرفتهاند.
در ارزیابیهایمان، آنچه مهم است قرار دادن خود در فضای یکی دو روز اول پس از
انتخاب روحانی است، با همان شادیها و ناراحتیها، با همان کف زدنها و ابراز تاسف
کردنها. ببینیم آیا شرایط کنونی میتواند به همان شکل ما را به وجد بیاورد و یا
ناامید سازد؟ به عبارت دیگر اگر در زمان انتخابات میدانستیم در عمل به نقطه کنونی خواهیم رسید، آیا همان رفتار و واکنشهایی را داشتیم که در آن زمان داشتیم؟
به عنوان مثال میتوان فهرستی مثل فهرست زیر درست کرد:
1.
آیا اقتصاد کشور
در روند ترمیم قرار گرفته است؟
2.
آیا مسئله هستهای
در مسیر حل و فصل قرار گرفته است؟
3.
آیا آزادیهای
سیاسی و اجتماعی تقویت شده است؟
4.
آیا روندها به
تقویت روالهای دموکراتیک منجر شده است؟
5.
آیا سرعت اینترنت
و وضعیت فیلترینگ در مسیر بهبودی قرار دارد؟ (با توجه به وعدههای صریح در این
خصوص).
6.
آیا امیدی به
آزادی زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز وجود دارد؟
7.
آیا وضعیت اقلیتهای
قومی، مذهبی و یا اعتقادی به سمت بهبودی میرود؟
8.
به طور کلی آیا
به سمت آن «اعتدال» و «امید»ی که در ذهن برخی از ما نقش بسته بود در حال حرکت هستیم؟
مجموعه نظرات من در خصوص انتخابات
ریاست جمهوری اخیر (نوشته شده در روزهای پس از انتخابات) را میتوانید در اینجا و
اینجا
بخوانید.
محسن نمکیان
دهم دیماه 1392
سودرتلیه، استکهلم، سوئد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر