توضیح:
به نظر میرسد
که تیتر این خبر با منظوری خاص، احتمالا تحریک برخی مخاطبان خاص، تنظیم شده است
چرا که در متن خبر چیزی در خصوص چگونگی ورود «تیم» رام الله به دانشگاه تهران گفته
نشده است. همچنین روشن است که تنظیم کننده خبر متن را به گونهای نوشته است که گویی
بهزاد حمیدیه معتقد است «فرقه رام الله» اولین گروهی بوده که در دانشگاهها نفوذ
کرده است. ممکن است بهزاد حمیدیه چنین اعتقادی داشته باشد اما حداقل در این مصاحبه
چنین چیزی نگفته است.
و در نهایت،
ارجاع دادن خبرنگار به سخنان خامنهای (اصل سخنرانی را در اینجا بخوانید) نیز قابل توجه است، احتمالا به همان قصد «تحریک
کردن» که در ابتدای این متن به آن اشاره شد، گویا تنظیم کننده این متن میداند که مخاطب
خاص مورد نظرش متن را تا انتها نخواهد خواند ...
و نکته دیگر جمله پایانی این گزارش است مبنی بر پیگیریهای بعدی، تهدیدی که معلوم نیست با چه قصدی بیان شده است.
و نکته دیگر جمله پایانی این گزارش است مبنی بر پیگیریهای بعدی، تهدیدی که معلوم نیست با چه قصدی بیان شده است.
منبع: سایت 6 بهمن
عرفانهای کاذب
در دانشگاهها/ تیم «رامالله» چگونه به دانشگاه تهران آمد؟
تاریخ انتشار
: 05 آبان 1392
کد خبر : 5657
«6بهمن»/سرویس فرهنگی: چندسالی
است فرقههای انحرافی و عرفانهای نوظهور با نامها و شگردهای گوناگونی در جامعه، بویژه
محیط دانشگاهها باب شده اند که البته نگرانیهایی از سوی مسئولان را به همراه داشته
است.
اگرچه شاید در حال حاضر متوقف کردن حرکت این فرقههای انحرافی
امری غیرممکن باشد، اما طبیعتاً با اتخاذ روشهای مناسب می توان از رشد آنها و چه بسا
ایجاد خطراتی جدی تر در فضای جامعه، بخصوص محیط دانشگاه جلوگیری کرد؛ به عبارتی دیگر
دانشگاه به عنوان محلی برای تربیت جوانان و دانشجو به عنوان قشر مهم و تاثیرگذار جامعه
به حساب می آید که البته نقش بسزایی در تعیین سرنوشت و آینده کشور خواهد داشت؛ به
طوری که مقام معظم رهبری سال گذشته در دیدار با معلمین و اساتید دانشگاههای خراسان شمالی آنان را به
مراقبت از جوانان در مقابل رخنه عرفانهای
کاذب توصیه و در سخنرانیهایشان به اهمیت مقابله با این موضوع در محیطهای جوانان اشاره
کردند.
بنابراین طبیعا
رشد این فرقه و عرفانهای کاذب در محیط دانشگاه تاثیر مهمی در سطح جامعه خواهد گذاشت؛
به همین بهانه به سراغ یکی از دانشگاههای استان تهران رفتیم و با بهزاد حمیدیه، استادیار دانشکده الهیات دانشگاه
تهران به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه خواهید خواند:
بهزاد حمیدیه در
خصوص زمان شروع به کار این فرقهها در دانشگاهها به خبرنگار ما گفت: در دهه 80 عمدتا
این مسائل مطرح شد البته از دهه 70تقریبا برخی از گروهها از جمله رام الله کارشان
را شروع کردند و ترجمههایی از برخی اساتید معنوی یا گروههایی مثل اوشو چاپ می شد؛
اما کثرت آنها از دهه 80 آغاز گردید که در غالب کلاسها، همایشها، مجلات تخصصی، محافل
و حتی به صورت اینترنتی شروع به عضو گیری کردند؛
بنابراین هرچه به نیمههای دوم دهه 80 نزدیک می شویم علاوه بر افزایش فعالیت
این فرقهها تعدادشان هم بیشتر می شود.
البته اگرچه گاهی
ممنوعیتهایی اعمال می شد، اما این ممنوعیتها بر اساس قانون و یک اصول علمی مشخصی
نبود. نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات، وزارت
ارشاد و آموزش عالی دچار نوعی سردرگمی شده بودند و مشخص نبود مواجهه با این فرقهها
چگونه و از چه راهی باید باشد. این فرقهها هم از خلا قانونی استفاده و تکثر پیدا کردند،
اما مهم این است که در همان دوران متاسفانه تاثیرات قابل توجهی را بر روی دانشجویان
گذاشتند.
وی گفت: نکته مهم
این است که نباید صرفا این جنبشهای معنویت گرای نوپدید یا نوپدید دینی را فقط به صورت
محفل یا گروه در نظر گرفت. به عبارتی دیگر شکل عضویت بسیار سیال و متنوع است و دیگر
شکل سنتی خود را ندارد به گونه ای که یک فرد با خواندن یک کتاب و یا حتی نشریه و یا
در فضای مجازی به راحتی به عضویت این گروهها درخواهد آمد.
حمیدیه ریشه گسترش
این معنویتهای نوپدید را عمدتا در تحولات فرهنگی دانست و اظهار داشت: جامعه ما در
طی فرآیند جهانی شدن به شدت تحت تاثیر تحولات فرهنگی جامعه قرار گرفته که البته در
قشرهای بزرگ به خصوص تهران این شدت بیشتر بوده و یکی از پیامدهای آن بحران هویت است؛
به طبع باتوجه به اینکه دانشگاه ارتباط جهانی بیشتری دارد و به عبارتی دیگر دانشجویان بخش زنده دانشگاه بوده و از ارتباط
وسیع و گسترده جهانی برخوردار هستند. طبیعا بیشتراز سایر اقشار جامعه تحت تاثیر پیامدهای
فرهنگی قرار دارند این موضوع باعث گردیده گروههای نوپدید از این فضا به بهترین شکل ممکن برای گسترش خودشان
استفاده کنند.
استاد دانشگاه
تهران در خصوص دلیل گرایش جوانان به این فرقهها گفت: طبیعا یکی از مسائل تاثیرگذار
در جذب افراد این است که گروه یا فرقه در مخالف زمینههای فرهنگی و فکری لازم را می
بینند و از طریق گونههای متعددی برای تبلیغات خود اقدام می کنند که البته یکی از عوامل
موفقیت آنها در تبلیغاتشان وعدههای کمی است. به عنوان مثال دورههایی باعنوان اعتماد
به نفس در 10جلسه, یافتن موفقیت در 20جلسه
و از این دست تبلیغاتی هستند که امروزه با استفاده از تکنیکهای روانشناختی
که تبدیل به یک فن شده است مشتری جذب می کنند.
حمیدیه در بخش
دیگری از سخنانش عنوان کرد: این جنبشهای نوپدید دینی بستههای معنوی و دینی را در
غالب یک کالا با روش فنی و روانشناختی بازاریابی عرضه می کنند که البته زمینه آن در
میان مردم و دانشجویان وجود دارد پس خریداران خوبی خواهند بود؛ به عنوان مثال انرژی
کیهانی, قانون کیهانی, جذب, تناسخ و غیره تفکراتی سیال هستند که البته نمی توان عنوان
فرقه را به آنها نسبت داد. بلکه مفاهیمی هستند که حوال آنها تعالیم معنوی شکل گرفته
است.
وی ادامه داد:
البته جریانهای نوپدید معنویت گرا فقط در غالب یک گروه یا فرقه ظاهر نمی شوند به عنوان
مثال نویسندگان زبردستی هستند که مطالب معنوی و معنادهی به زندگی را در غالبهای متفاوتی
مانند رمان و کتابهای معنوی عرضه می کنند. به عنوان مثال درمان با عرفان نوشته ویندایر
که در عرض چندسال به تیراژ بالایی دست یافت و مشتریان زیادی را به خود اختصاص داد.به
طوری که نمونه آن را می توانیم در نمایشگاه
بین المللی کتاب ببینیم بسیاری از جوانان و دانشجویان به جای اینکه به دنبال بحثهای
نظری, کتابهای شهید مطهری و یا دکتر سروش باشند به دنبال غرفههایی درنمایشگاه هستند
که درآن کتابهای معنوی به فروش می رسد. معتقدم این موضوعات نشانه تحول مهم فرهنگی
است و به تبع کل جهان این اتفاق در کشور ما هم افتاده است.
حمیدیه ابراز داشت:
پیامدهای تحول فرهنگی خویشتن گرایی و فردگرایی است و در پی آن بحران هویت را به همراه
خواهد داشت که طبیعا باعث می شود جوانان به این سمت گرایش پیدا کنند البته این گرایشات
ممکن است ناشی از ضعف نظام تعلیم و تربیت ما و نیز موفقیت فرقهها در استفاده ازابزارهای
تبلیغ باشد. نظریه ای در این رابطه مطرح شده مبنی براینکه این گروهها و فرقهها با
انواع و اقسام اطلاعات و وعدههایی که به فرد می دهند درواقع به نوعی او را شستشوی
مغزی می کنند
وی در پاسخ به
پرسشی مبنی براینکه چه راهکارهایی باید برای مقابله با رشد فرقهها و عرفانهای انحرافی
اندیشیده شود؟ اظهار داشت: بهتر است به جای واژه مقابله از تعبیر مواجهه استفاده کنیم
بنابراین اولین گام مواجهه این است که اطلاعات آکادمیک مان را افزایش دهیم متاسفانه
درایران هیچ نوع کتاب آکادمیکی دراین باره نوشته نشده و کارهایی که صورت می گیرد بسیار
اندک است و البته همان فعالیتهای ناچیزهم اعتبار آکادمیک ندارند.
این استاد دانشگاه
در همین زمینه ادامه داد: این درحالی است که سال گذشته حجت الاسلام و والمسلمین محمدیان
نماینده ولی فقیه در دانشگاهها درطی مصاحبه ای که با یکی از رسانهها داشته, گفته است؛ تاکنون 100کارگاه دراین زمینه
برگزار شده و به شکل مستند مورد نقد و بررسی قرار گرفته , همچنین 36جلد کتاب و بیش
از دهها پایان نامه دراین خصوص نوشته شده است.
به گفته وی شاید
فقط 20نوع عرفان در کشور ما درحال تبلیغ باشند که البته این فرقهها به دلیل وجود فرهنگ
ناب شیعی در کشور پیروان زیادی ندارند و جوانانی که به سراغ این فرقهها می روند فقط
دلیل اصلی شان ارتباط با کشورهای خارجی است.
با این حال حمیدیه
دلیل اصلی گرایش جوانان و دانشجویان به فرقهها
و عرفانهای انحرافی را خلاء فرهنگی و فکری دانست و دراین خصوص به خبرنگار ما گفت:
متاسفانه نقطه اتکاء فرهنگی برای بسیاری از انسانها از بین رفته و به نظر می رسد اینگونه فکر می کنند
که دیگر دین سنتی نمی تواند پاسخگوی نیازشان باشد ودر نهایت به یک خلاء می رسند که
احساس می کنند این گروههای معنوی خلاء را برایشان پر خواهد کرد.
از این رو در اولین
گام برای مواجهه باید ماهیت علل و گسترش فرقهها را به صورت علمی, فنی و جامعه شناختی
درک کنیم و در نهایت به این فکر بیافتیم چه سیاستهای فرهنگی باید تعبیه شود تا رشد
این فرقهها محدود و از تاثیرات منفی آنها بکاهیم.
حمیدیه در پایان
خاطرنشان کرد: متاسفانه در حال حاضر در کلاسها و همایشهایی که دراین خصوص برگزار
می گردد از افرادی برای سخنرانی دعوت می شود که در خصوص ماهیت این فرقهها تخصص کافی
ندارند و صحبتهایشان بیشتر تاثیرات منفی به همراه خواهد داشت.
معتقدم اگر متخصصین
امر سمینار؛ همایش و نشست علمی دراین زمینه برگزار کنند و یا یک کتاب خوبی دراین زمینه
نوشته شود تاثیرگذار خواهد بود اما مقدمه کار همان افزایش اطلاعات آکادمیک است.
گفتنی است، پیگیری
این موضوع ادامه دارد و در گزارشهای بعدی به ابعاد دیگر این موضوع می پردازیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر