۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبه

آیت الله، یا آفت الله

طی چند سال تجربه زندگی در شمال، می‌دیدم که مزارع برنج شمال ایران، مثل همه مزارع دیگر، میدان مبارزه کشاورزان برای رویاندن محصولاتشان بود. معتقد بودم و هستم که کشاورزی، اگر با توجه انجام شود، تجربه‌ای از جنبه ربانیت خداوند است، آن زاویه پرورش دهندگی، رشد دادن و به محصول رساندن. و تجربه به بار نشاندن یک گیاه و به خصوص خود محصول نشانه‌ای از نشانه‌های خداوند است. معجزه‌ای که چون همه روزه و مدام جلوی چشم ما رخ می‌دهد، از آن غافلیم. این خود بحثی مجزاست که از آن در اینجا می‌گذرم. اما آنچه می‌خواهم بر آن تاکید کنم، «آیت» بودن این محصول کشاورزی است.
کشاورزان اما برای به بار نشاندن محصولات خود و برای متجلی کردن این «آیات»، چالش‌های فراوانی هم دارند. و در میان این چالش‌ها یکی از مهمترینشان نیز آفت‌ها هستند. آفات مختلفند، برخی مستقیم بر محصول می‌نشینند، برخی بر ساقه گیاه و برخی بر ریشه. اما کارکرد همه آن‌ها یکی است، آن‌ها محصول را تباه می‌کنند، برخی دانه برنج را سیاه می‌کنند، برخی آن را در زمانی که هنوز به شکل شیره‌ای سفید رنگ است می‌خورند، برخی مستقیم سراغ برنج نمی‌روند چرا که برگ را می خورند، اما اگر از طریق برگ انرژی نور جذب گیاه نشود، محصولی هم در کار نخواهد بود. و آن یکی شریان حیاتی گیاه را، ریشه را می‌زند. در نهایت، کارکرد آفت نابود کردن محصول است.
انسان‌ها بر روی زمینند تا پرورش یابند، رشد یابند و متعالی شوند. همانطور که هزاران هزار محصول کشاورزی وجود دارد، میوه و محصول انسان‌ها هم گوناگونند. مثل دانه برنج که به محصول برنج می‌دهد و گندم که بار گندم می‌دهد، محصول انسان‌های مختلف هم متفاوت است. اما مهم پرورش یافتن انسان هاست و رسیدن آن‌ها به حداکثر قابلیتی که دارند.
زمین کشاورزی کشور ما ایران اما، دچار آفت شده است. آفت به ریشه و ساقه و برگ و محصول گیاهان این مزرعه افتاده است. آفت به ریشه این گیاهان افتاده است و آن را می‌جود و از این روست که جریان تغذیه معنوی مردم ایران از آب زلال تعالیم پرورش دهنده مختل شده است. آفت به برگ‌های گیاه هم زده است و گو این که نور خورشید بر آن می‌تابد اما گیاه نمی‌تواند آن را جذب کند. و آفت بر خود محصول هم زده است، آن اندک انسان‌هایی که با همه این مصائب پرورش می‌یابند و رشد می‌کنند و به بار می‌نشینند، نیز یا گرفتار عقوبت می‌شوند و یا به طریقی به آفت آلوده می‌شوند.
و شرایط کنونی جامعه، همان چیزی است که این روایت تمثیل گونه را به واقعیات پیوند می‌زند. در همه گزارش‌هایی که از ایران می‌رسد، یک چیز مشترک است. همه می‌گویند مردم روز به روز دارند بدتر و بدتر می‌شوند. وضعیت انسان‌ها، به وضوح از آن چیزی که باید باشند و می‌توانند باشند فاصله دارد و این فاصله روز به روز در حال بیشتر شدن است. نگاه من در این‌جا نه به مسائل اقتصادی، که به آن حس مشترکی است که به آن انسانیت می‌گویند، که البته مسائل اقتصادی هم در آن کاملا دخیل است. همان چیزی که «محصول» انسان بودن است و در صورت بروز، «آیت»ی الهی است.
و دقیقا متناظر با همان کاری که آفات با مزرعه می‌کنند، انرژی‌های موجود در ایران هم به مسیرهای هرز و بیهوده می‌رود، به جنگ بی حاصل و فرسایشی برای تنظیم مصنوعی روابط زن و مرد، به تولید محصولات موسوم به فرهنگی که خود بخشی از آفت هستند، به فساد زهوار در رفته‌ای که رقم های چند صد میلیارد تومان را برای ما به رقم های عادی تبدیل کرده است، به مناقشات خودساخته داخلی و بین المللی، همه و همه در حکومتی تحت رهبری «آیت» الله خامنه‌ای.
حال حق بدهیم، آیا «آفت» الله خامنه‌ای عنوان هماهنگ‌تری برای او نیست؟

محسن نمکیان
24 شهریور 1392

استکهلم، سوئد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر