امروز
وسط کلاس زبان، نگاهی به اینترنت و اخبار انداختم. خبر اعمال تحریم کره جنوبی بر علیه
ایران، حالتی از شعف را در درونم ایجاد کرد. کیونگ می، همکلاسی اهل کره جنوبی کنارم
نشسته بود. او هم متوجه این حالت من شد. البته که کسی از فشار وارد شدن به مردم مشعوف
نمیشود، اما محقق شدن کلام ایلیاست که من را مشعوف میسازد، کلامی که به شکل نسبتا
ممتد در نقطه توجه من قرار دارد و بر اساس همان کلام است که میخواهم نظر شخصی خود
را درباره آینده آن جریان خشک و مقدس نمای
موجود در ایران بیان کنم.
برای پیش بینی آینده شیوههای مختلفی وجود دارد. برخی متکی بر تحلیل هستند، نشانهها را دنبال میکنند، قدرت فرضیه سازی دارند، قدرت تطبیق نشانهها با فرضیات را دارند، میتوانند فرضیات را با نشانهها محک بزنند و در نهایت پیش بینی خود را متکی بر اولویت بندی احتمال وقوع فرضیات ارائه کنند. نمونه خیلی عمومی آن پیش بینیهای وضع آب و هواست و شکل فنیتر آن تحلیلهای سیاسی رسانههای معتبر و بالاترین سطوح این گونه تحلیلها، آن چیزی است که سطح بالای مدیریت کلان کشورها و یا دستگاههای امنیتی رخ میدهد. البته این گونه پیش بینیها عموما تداخلاتی با گروه دوم از پیش بینی کنندگان پیدا میکنند.
گروه
دوم متکی بر اطلاعات ناب هستند، اطلاعاتی که دیگران به آن دسترسی ندارند. البته این
دیگر پیش بینی نیست اما از نگاه من و شما ممکن است پیش بینی به نظر بیاید.
گروهی
به نوعی تواناییهای فوقالعاده انسان متکی هستند. علوم روز هم چنین قابلیتهایی را
اثبات کرده است. در مفاهیم معنوی و باطنی هم این گونه قابلیتها مطرح و قابل حصول هستند.
از سوی دیگر (شنیدهام که) جادوگران و ساحران نیز به چنین توانمندیهایی (البته با
ماهیت متفاوت) دسترسی دارند. در گزارشات منتشر شده، از گرایش سازمانهای اطلاعاتی یا
پلیسی غرب به این گونه امور یاد شده است. ظاهرا یک تفاوت لغوی هم در این بین مطرح است
و این گونه امور را پیش گویی نامیدهاند.
گروهی
حدس پرانند! دائما در حال (به اصطلاح) پیش بینیهای گوناگون هستند. بزرگترین مصیبت
برای مخاطبان این گروه زمانی است که یکی از این حدسها درست از کار در بیاید، حال باید
شاهد فخرفروشیهای مشمئز کننده او باشند!
گروهی
دروغگو هستند، قصدشان پیش بینی نیست بلکه دروغ میگویند. شخص حرفی را میزند و ادعایی
را مطرح میکند، بعد که پای اثبات میرسد مخاطب را به آینده حواله میدهند؛ «خواهی
دید که چنین خواهد شد!»
این
نوشته مبتنی بر هیچکدام از رویکردهای فوق نیست، بلکه مبتنی بر برداشت من از یک پیش
بینی (اگر بتوان آن را پیش بینی نامید) است، که الان عمده آن از حالت پیش بینی خارج
شده و محقق گردیده است و شخصا منتظر حلقه نهایی و یا حداقل آن چیزی که از نظر من حلقه
نهایی است هستم.
***
اگر
اشتباه نکنم سال هشتاد و هفت بود که متنی به قلم منصورون با عنوان «پرتاب سنگریزهها
و ریزش کوهها» در سطح اینترنت منتشر شد. سعی کردم که تاریخ دقیق انتشار را از طریق
وبلاگ اصلی منتشر کننده متن استخراج کنم که متوجه شدم این وبلاگ مسدود شده است. اما
متن را میتوان در این لینک مطالعه کرد.
«از جمله نکاتی که ایشان (ایلیا)
در آن جلسه فرمودند این موضوع بود که هر کاری که حکومت با ایشان و پیروانشان انجام
دهد، همان کار را جهان با آنها می کند. با این تفاوت که آنها با دروغ و حقه برخورد
می کنند اما جهان با راستی و درستی این برخورد را با آنها خواهد کرد.»
این
موضوع را ایلیا در سال 1385 و قبل از برخورد حکومت با ایشان مطرح کرده است و همانطور
که عرض کردم مدتها قبل به صورت عمومی در سطح اینترنت منتشر گردید. این کلام ایلیا
در یکی از مقالات تخریبی علیه ایلیا که انتشار عمومی یافت (احتمالا ویژه نامه سراب)
مطرح و به تمسخر هم گرفته شد. به نظر من این هم از مکر خدا برای مکاران بود تا عده
بیشتری (به خصوص مسئولان) این موضوع را بشنوند و شاهد تحقق آن باشند.
***
قبل
از ورود به مبحث اصلی لازم میدانم با خوانندگان احتمالی این متن که ممکن است با ایلیا
(به عنوان معلم معنوی جمعیت الیاسین) برخوردی نداشتهاند و یا این که او را در این
گونه زوایا تجربه نکرده باشند مواردی را مطرح کنم.
قصد
از این نوشته تبلیغ یک شخص نیست و شک ندارم که چنین قصدی (به فرض وجود) مورد مخالفت
جدی ایلیا خواهد بود. جان کلام چیز دیگری است؛ توجه به این داستان تکرار شونده از
وعدههای خداوند در برخورد با مکر مکاران که به صراحت در قرآن هم به شکل نمادین و الگویی
از آن یاد شده است.
در
این نوشته همانطور که در عنوان آن آمده، قصدم اعلام نظر شخصی درباره آینده آن جریان
نفرت انگیزی است که در ایران فاجعه آفریده است و چون مبنای صحبتم کلام ایلیا بود، به
ناچار به آن نیز پرداختم. در نگاه به این گونه موارد که حالت پیش بینی دارند، بسیار
حیاتی است که به ابعاد موضوع، شرایط در زمان مطرح شدن و خیلی پارامترهای دیگر نیز
توجه داشته باشیم که این کار در این متن انجام نشده است. بر مبنای تجربه، حدس میزنم
که این کار به شکل دقیق انجام خواهد شد (و چه بسا هم انجام شده باشد). مراجعه به نتیجه
چنین کاری است که میتواند ما را به حوزه قضاوت درست درباره «دقت» و «صحت» و البته
«حقانیت» این پیش بینی بکشاند و نه این نوشته من.
این
نوشته منکر تحلیلهای تحلیلگران زبده در این خصوص نیست، اما واقعیت آن است که به عنوان
کسی که مسائل سیاسی ایران را دنبال میکند تا این لحظه نتوانستهام به پیش بینی قابل
مقایسهای با آن چه ایلیا اعلام کرده است دست پیدا کنم.
***
ایلیا
را دستگیر کردند، یک سال (در دو مرحله) او را در انفرادی محبوس کردند، او را در سطح
رسانهها به شدت تخریب کردند، درباره او فیلم تخریبی ساختند، با کار گذاشتن دوربین
مخفی و تکه پاره کردن زندگی شخصی او سعی در جعل و تحریف کردند، او را به فساد اخلاقی
متهم کردند، او را به فساد مالی متهم کردند، اموالی که در منزل او بود را توقیف کردند،
او را شکنجه کردند، بر الیاسین (یعنی شاگردان ایلیا) برچسب فرقه را چسباندند، در بین
پیروانش سعی کردند که تفرقه ایجاد کنند، گفتند که دیوانه است، گفتند که دروغگوست ...
اما
در مقابل چه شد؟ الان و به خصوص از بعد از قضایای مربوط به انتخابات حکومت ایران از
سوی رسانههای جهانی به عنوان یک حکومت فرقهای شناخته شده است، بسیاری از فرهیختگان
ایرانی هم درباره ماهیت فرقهای این حکومت میگویند و مینویسند. موضوع دوربینهای
مخفی که دایره مذاهب به آن مینازید، در نقطه مقابل تبدیل به هزاران هزار خبرنگار خیابانی
شد و زوایای پنهان رفتار حکومت را جلوی چشم مردم جهان آورد. در نظام تفرقه شدید به
وجود آمد. نظام در سطح رسانهها (و یعنی افکار عمومی) به شکلی بسیار جدی به عنوان نظامی
دروغگو مطرح گردید. اینترنت پر شد از انواع و اقسام فیلمهای مونتاژی تخریبی، موضوع
فساد مالی افراد رده بالای حکومت به قوه قضاییه کشانده شد، عدهای هم به تحلیل روانشناسانه
مسئولین حکومت پرداختند. این ها از نظر من همان واکنش جهانی است که برمبنای «راستی
و درستی» در حال رخ دادن هستند.
بعد
از وقایع انتخابات ریاست جمهوری، در حوزههای فوق ضربههای سهمگینی به نظام وارد شد.
آن زمان هنوز یکی از اتهامات وارده به ایلیا (فساد اخلاقی) را در حوزه واکنش متقابل
محقق نشده میدانستم. در یک صحبت تلفنی با یکی از دوستان درباره قسمتهای محقق شده
صحبت میکردیم که من به این یکی به عنوان موردی که منتظر وقوع آن هستم اشاره کردم.
چند روز بعد آن دوستم برایم مسیجی فرستاد که این یکی هم محقق شد. سراغ اخبار رفتم.
نامه آقای کروبی و موضوع تجاوز جنسی و ...
در زندانها منتشر شده بود. موضوع وجود تجاوز جنسی و فساد اخلاقی موجود در (حداقل در
طیف امنیتی حکومت) اتهام بسیار جدی و تقریبا قطعی است که هر از چند گاه دوباره آتشش
دامن حکومت را میگیرد. همان زمان هم موضوع توقیف اموال هم برایم مطرح بود ...
و
اکنون تحریمها و مسدود کردن جریانهای مالی، و آخرین مورد آن یعنی کره جنوبی. شورای
امنیت سازمان ملل و آمریکا و کانادا و اتحادیه اروپا و ژاپن و امارات نیز قبل از آن
این کار را کرده بودند. هفته قبل مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی تحقیقی اعلام کرد که
ارزیابی دولت از تحریمها واقع بینانه نبوده است و آقای علی لاریجانی هم اعلام کرد
که بایستی یک مقاومت ملی (برای عبور از تحریمها) شکل بگیرد و البته من نمیدانم این
حرف بر مبنای کدام ملت (به عنوان پشتیبان در یک طرح مقاومت ملی) زده شده است.
اما
بخشی از ماجرا را هنوز محقق نشده میدانم. زندان، شکنجه، خونریزی از معده و گوش و استفراغ
خونی و ...، اگر نوع واکنش جهانی (به تعبیر دوستان منصورون) و ابعاد و شدت و گستردگی
آن در موارد محقق شده را در نظر بگیریم، میتوان تصور کرد که واکنش احتمالی در برخورد
با این خشنترین بخش کار (زندان و ...) احتمالا در چه حوزههایی خواهد بود، حوزههایی
که برخی از آنان اکنون به عنوان یک احتمال در سطح افکار عمومی نیز مطرح گردیده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر