۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

دروغ!

احمدی نژاد مستقیم در چشم خبرنگار آمریکایی نگاه کرد و حکم سنگساری که صادر شده است را از بیخ و بن منکر شد.
به نظر من دروغ، گونه‌های مختلف دارد، اما این شکل دروغ‌ گویی دربرابر دوربین‌ها آن هم در کشور آمریکا و به خصوص در موضوعی که به هر دلیل مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است، انسان را به واقع متحیر می‌کند. احمدی نژاد البته توانست کریستین امانپور را که امواج تعجب و تحیر از همه وجود او ساطع می‌شد ساکت کند، اما همزمان در سطح افکار عمومی بیشتر از قبل بر دروغگویی خود مهر تایید زد.

گاه به این می‌اندیشم که چه بر سر روح کسی که دروغگویی را به عنوان شیوه خود برای عبور از مسائل انتخاب کرده است می‌آید. البته کسی چون من نمی‌تواند از سر مشاهده یا آگاهی در این خصوص نظر بدهد اما بر اساس الگو‌یی که در قرآن هم به آن اشاره شده، به نظرم می‌آید که روح کسی که معتاد به دروغگویی شده باشد در حال شبیه شدن به ماهیت «دروغ» است. ماهیت دروغ گویی چیست؟ نمی‌دانم، اما باز در قرآن به این موضوع نیز اشاره شده است. برخی گمان می‌کنند اگر خداوند از دروغگویی و تکذیب (دروغ پنداشتن) پرهیز می‌دهد، منظور محدود به آیات و نشانه‌های الهی است، کاری که مثلا مخالفان در برخورد با انبیاء می‌کرده‌اند. اما به نظر من آن افراد ناگهان به آن مرحله نرسیده‌اند. اینان در حالت دروغ‌ گویی مستقر بوده‌اند، بنابراین دربرخورد با بزرگان نیز دروغ می‌گفتند و آن ها را دروغ می‌انگاشتند. در این نگاه معنوی، سرنوشت کسی که مستقر در این حالت است، انکار حقیقت و البته عواقب ناشی از آن است. امروز هم اگر ناجی بیاید، منکرانی خواهد داشت، یک دلیل این انکار نیز همان است که مطرح شد؛ استقرار یافتن این افراد در دروغ، فرآیندی که ممکن است روزی از دروغ‌های کوچک و ناچیز شروع شده باشد.
اما در نگاه سیاسی نیز چنین شکلی از دروغ  گویی، به خصوص وقتی به شکل تکرار شونده دربیاید، در حکم مرگ سیاسی شخص است. نه تنها سیاست که در دنیای اقتصاد نیز موضوع به همین شکل است. فرضا یک خبر دروغ در یک رسانه خبری (مثل سی ان ان) یا مثلا در یک کنفرانس خبری از طرف مدیر عامل یک شرکت ممکن است به سقوط سهام و ضررهای هنگفت اقتصادی منجر شود. گاه یک دروغ محرز، معادل یک سقوط سیاسی است. مثال روشن آن ماجرای بیل کلینتون و منشی دفترش بود. هرچند در رسانه های ایرانی (به دلیل حساسیت‌های فرهنگی) تمام تاکید بر فساد اخلاقی او بود، اما اصل قضیه نه روابط جنسی، بلکه دروغ گفتن او بود. دموکرات ها از این طریق ضربه سنگینی خوردند. سیاستمداران برجسته اگر هم دروغ بگویند، آنقدر زیرک هستند که طوری بگویند که گرفتار نشوند. دنیای امروز دروغگویی را بر نمی‌تابد، حتی اگر مباحث مذهبی و معنوی و اخلاقی نیز مطرح نباشد.

اما باز احمدی نژاد به این شکل عجیب و غریب دروغ می‌گوید. علت چیست؟ سعی می‌کنم در چند نوشته آینده به چرایی این موضوع بپردازم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر