۱۳۹۲ تیر ۱۶, یکشنبه

نامه سوم من به علی خامنه‌ای


رهبری فرقه ضاله حکومت اسلامی، آقای علی خامنه‌ای
معروف است با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد. از این روست که یقین دارم شما و حکومتتان ور افتاده‌اید.
در این سال‌های حکومت شما، موارد متعددی را مصادره به مطلوب کرده‌اید. از نفت سرمایه ملی مملکت تا صنایع کلیدی کشور، از تبدیل ساختارهای قانونی کشور به بردگان فرمانبردار خود تا ربودن رای اعتراضی مردم و مصادره کردن آن به نفع نظام خودتان. شما جنبش‌های اعتراضی مردم کشورهای عربی و را هم به نام خودتان سند زدید. در این میان اما شما پای به عرصه خطرناکی هم گذاشته‌اید، علی (ع) را نیز به نام خود مصادره کرده‌اید.

ادعای شما این است: ما قرار است حکومت علی را باز سازی کنیم و زمینه را برای ظهور مهدی (ع) فراهم کنیم. شما هزاران بار به طرق مختلف ادعا کرده‌اید که فقط و فقط شما راه هدایت هستید و مابقی یا دروغ‌گو و فریبکار و شیاد هستند و اندکی هم گم کرده راهند. نشانه باطل بودن این حرف شما نیز آن که برای نشان دادن برتری دیدگاه خود تنها یک روش بلد بوده‌اید، روشی که در سیره هیچ یک از مردان خدا و اولیای الهی دیده نمی‌شود: قتل و جنایت، سرکوب و زندانی کردن، ارعاب و تهدید، تخریب شخصیت و جعل و دروغگویی.
خداوند، کمال بی نهایت است. منتهای تعالی، که البته انتهایی هم ندارد. ذات خوبی و پاکی است. کسی که در راه خداوند باشد، شبیه به خداوند می‌شود و بایستی کم کم اینگونه صفات در او متجلی شود. بایستی خوبی‌ها و کمال را در او دید. کمال در حوزه قلب به شکل ایمان، و در حوزه ذهن به شکل تفکر متعالی و در حوزه روح به آن شکلی که فقط بزرگان دانند و از درک من و شما خارج. فارغ از این که شخص پیرو کدام مکتب و مرام و دین و عقیده‌ای است، فارغ از این که انسان‌ها بر او چه برچسبی می‌زنند و او را چه می‌دانند و چه می خوانند، آن چه مهم است این است که چه مقدار ویژگی‌های الهی زیستن در او متجلی می‌شود. و کسی و کسانی که چنین قدرتی داشته باشند که این ویژگی‌ها را حال یا به طور کامل یا به صورت جزئی در افراد زنده کنند، آل علی هستند، آل مسیح هستند، آل همه مردان خدا در شرق و غرب عالم هستند. من در این نوشته و صرفا به جهت اختصار همه را آل علی می‌خوانم، و در این نامگذاری تعصب‌های مرسوم دینی و عقیدتی را دنبال نمی‌کنم. علی به معنای شخص متعالی و رو به کمال، و آن علی که هزار و چهار صد سال قبل می‌زیست یکی از مصادیق چنین شخصی است.
اما چند سالی است دستگاه‌های تبلیغاتی تحت امر شما با سوء استفاده از نام علی، به جنگ آل علی پرداخته‌اند. با انواع دروغ سازی و دروغ پردازی به خیال خود به جنگ تک تک معلمین بزرگ معنوی عصر حاضر رفته‌اند. کسانی چون ساتیا سای بابا، دون خوان، ماهاریشی، اشو راجنیش، پال توئیچل، دالایی لاما، ایلیا میم و دیگران.  اینها هر یک کسانی هستند که به میزان بزرگی روح خود و به تناسب جامعه و مخاطبان خود در انتشار پیام الهی کوشیده‌اند. ساتیا سای بابا با تفسیر به روز شده از مکتب ودائیسم، دون خوان با زنده کردن تولتک و شمنیزم، ماهاریشی با ابداع تکنیک‌هایی برای مدیتیشن، راجنیش با اشاعه معنویت آزاد، ماهانتا پالجی با احیای اکنکار و پرواز روح، دالایی لاما با انتشار پیام صلح و ایلیا میم با تبیین هنر زندگی متعالی.
اما هر یک از این‌ اساتید (چه آن‌ها که نام برده شد و چه دیگرانی که در فهرست بالا نیستند) به شکلی هدف آماج تحریف‌ها و دروغ پردازی‌های سیستم فرقه‌ای شما قرار گرفته‌اند. یکی را مامور و جاسوس غرب نامیده‌اید و دیگری را دارای روابط جنسی با کودکان معرفی کرده‌اید. آن یکی را متوهم و ترویج دهنده مواد مخدر و دیگری را به دزدی اموال مردم خوانده اید. فصل مشترک عمده اتهامات هم فساد جنسی است، که کلا در بین اطرافیان شما موضوعی جذاب است. آن‌هایی را هم که دستتان رسیده است دستگیر کرده‌اید، به زندان انداخته اید، شکنجه کرده‌اید و به خیال خودتان ساکتشان کرده‌اید. این روش شماست برای هدایت مردم! چرا که آن چه شما مبلغش هستید توان تغذیه کردن معنوی مردم را ندارد.
گوناگونی و تنوع در روش خداوند را، و همان چیزی که امروزه به نام پلورالیزم شناخته می‌شود را در طبیعت می‌توان دید. این همه مخلوقات زیبا و گوناگون، از گیاهان و حیوانات، از جنگل های زیبا تا کوچک‌ترین حشرات، از ماهی‌ها تا پرندگان، هر کدام دنیایی از شگفتی را در دل خود دارند. حتی کوه‌ها و صخره‌ها، برف و باران و صحراها که آن‌ها هم به نوعی حیات خود را دارند و شگفتی‌های مختص به خودشان. آری روش خداوند به این گونه است. میلیون‌ها میلیون راه برای آموختن و درس گرفتن و متعالی شدن جلوی پای ماست و معلمین بزرگ معنوی هرکدام زاویه‌ای و مسیری را برای انسان‌ها می‌گشایند. در یک جامعه آزاد، تعالیم معلمین مختلف به مردم ارائه می‌شود و در طول زمان صیقل می‌خورند و پیرایش می‌شوند. تعالیم کار‌آمد باقی می‌مانند و آن‌ها که جوابگو نیستند یا از بین می‌روند و یا به فرمی بهتر تبدیل می‌شوند. اما گویا سنت الهی است که همه مردان حق دقیقا به همین روش مورد علاقه شما مورد اذیت و آزار قرار بگیرند، تهمت بخورند، استهزا شوند و بسیاری هم در نهایت کشته شوند. روایت این موضوع به روشنی در قرآن آمده است.
اما بر خلاف روش خداوند در تنوع و تکثر گرایی، شما و حکومتتان زورگویانه و به شکل مطلق فقط روش خودتان را حق می دانید و جاهلانه بقیه را منکر می‌شوید . شما  از بین اینهمه مخلوقات زیبا و رنگارنگ، گونه‌ای از کفتارها را به مردم عرضه می‌کنید که نسل‌شان هم در حال انقراض است و مدعی هستید که فقط و فقط همین راه درست است و جز این نیست، و بیشتر از این، مدام هم تکرار می‌کنید که این کفتارها، که همه چهره زشت و درنده خویی‌شان را می‌بینند زیبا و جذاب هستند و همه مردم جهان هم می‌خواهند که مثل این موجودات زیبا شوند! شما پا را از این هم فراتر گذاشته‌اید و هر کسی که چیزی جز شما و اندیشه های شما را بگوید ناجوانمردانه چشم و دست و پایش را می‌بندید و به دست کفتارهایتان می‌سپارید. اندیشه‌های شما هم که در حصار‌های محقر ذهنی شما محدود و محصور است و از این روست که سوژه‌های شما برای سپردن به کفتارانتان روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شوند.
و این همان مسیری است که در قرون وسطا هم طی شد و کفتارهای آن زمان هم بزرگان عصر خود را دقیقا به همین روشی که شما دارید مورد آزار قرار می‌دادند. آن‌ها هم ور افتادند و می‌بینیم که اکنون چقدر به بدی و پلیدی از آن‌ها یاد می‌شود و در نقطه مقابل روز به روز بر ارج و غرب بزرگان معنوی آن عصر افزوده می‌شود. همان‌ها که با تعریف من در این متن، آن‌ها را آل علی می‌خوانم.  آن‌ها با آل علی درافتادند و در نهایت هم ور افتادند. شما نیز همچنین!
و اما اینکه از چه رو در ابتدای نوشته شما را رهبر فرقه ضاله خواندم. در این باره به زودی توضیح خواهم داد....
محسن نمکیان
شانزدهم تیرماه 1392
استکهلم

* این نوشته بیانگر دیدگاه‌های شخصی من است و ارتباطی به عضویت من در جمعیت ال‌یاسین ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر