۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

نامه دوم من به علی خامنه‌ای


رهبری حکومت ظاهرا اسلامی، موسوم به جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای خامنه‌ای
روز گذشته تلویزیون زیر نظر شما تصاویری از یک فیلم هالیوودی را با تصاویر برش خورده‌ای از آقای پیمان فتاحی (با صحنه سازی مبنی بر اعتراف کردن ایشان) مخلوط کرد تا بار منفی فیلم مذکور را به آقای فتاحی منتقل کند. عوامل شما این ترکیب را در داخل برنامه‌ای مملو از دروغ گویی قابل اثبات و توهم بافی درباره جریانات معنوی پخش کرد. این برنامه بین دو برنامه دیگر قرار داشت، یکی درباره سلطه شیطان و جریانات پلید بر سینما و دیگری هم درباره جنایات صهیونیست‌ها در فلسطین. دست مریزاد! از نگاه آن روح شریری که در حکومت شما لانه دارد، پکیج جالبی بود.

ما آقای پیمان فتاحی (ایلیا میم) را استاد معنوی خود می‌دانیم.  کسی که روح خداگرایی و حقیقت گرایی را در وجود ما دمید. می‌گوییم استاد، چرا که بسیار بسیار از او آموخته‌ایم، جواب سوال‌هایمان را از او گرفته‌ایم و بر اساس آن زندگیمان را در مسیری حق‌گرایانه یافته‌ایم. این همان کاری است که همه دم و دستگاه حکومت اسلامی تحت ولایت مطلقه فقیه شما از انجام آن عاجز مانده است. هر انسان عاقلی که نگاهی به میزان فساد در جامعه‌ای که رهبری آن را به عهده دارید بیاندازد، این واقعیت را تایید می‌کند که شما در اصلی‌ترین و محوری‌ترین شعار جمهوری اسلامی (وعده آباد کردن آخرت مردم) شکستی مفتضحانه خورده‌اید. اخیرا می‌بینم که آخوند‌های نزدیک به شما هم اشاره وار همین واقعیت را تکرار می‌کنند، منتها در لفافه و اشاره‌وار. صرفا به عنوان یک نمونه، قلم به دستان شما برای سرکوب کردن جریانات معنوی (که آن‌ها را فریبکارانه فرقه نام نهاده‌اند) کتابی منتشر کرده‌اند و در همان صفحه اول آن، در مقدمه، برای بیان ضرورت پرداختن به این موضوع نوشته اند که طی دو دهه دخیر فرقه‌های زیادی در ایران شکل گرفته‌اند. این یعنی دقیقا از زمان روی کار آمدن شما تغذیه معنوی مردم از جانب حکومت قطع شده است. و این یعنی اعتراف به عدم صلاحیت شما برای در دست گرفتن هدایت دینی و معنوی مردم.
آری حکومت شما با اینهمه منابع مالی و امکانات ناتوان از انجام کاری است که ایلیا با دست خالی از امکانات تحت اختیار شما، اما با کلام سرشار از زندگی و طراوت خود، با تفسیر کارآمد و به روز شده خود از تعالیم الهی، با هنر خود در به تجربه درآوردن شیرینی زندگی حق‌گرایانه و با باز کردن روزنه‌های برخورداری از معنا در زندگی روزانه برای ما انجام داد.
حماسه سیاسی شما با ترفند و سیاست‌گری ظاهرا محقق گردیده‌ است. حکومت با اجرای یک شو توانست انرژی‌های تلنبار شده در مردم را آزاد کند. من شرایط پرفشار مردم داخل ایران را به خوبی درک می‌کنم. البته مردمی که از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم گردیده‌اند، مشتاقانه به دنبال همان ابتدایی‌ترین حقوق زندگی خود هستند و نمی‌توان از آنان انتظار داشت که خواسته‌هایی بلند مدت و مقداری دوراندیشانه‌تر داشته باشند. و می‌بینیم که همه اکنون متعجب و خوشحالند که تلویزیون تماشاچیان زن مسابقات ورزشی را نشان می‌دهد و یا تصویر فلان خواننده زن از تلویزیون پخش می‌شود. این که اسم آقای موسوی و یا خاتمی در تلویزیون برده شود به معجزه‌ای بس عظیم تعبیر شده و این که مردم حق پیدا کرده‌اند که بعد از پیروزی در یک بازی فوتبال در خیابان‌ها شادی کنند به مثابه بالا رفتن حد تحمل حکومت! تعبیر شده است. همزمان رویای آزادی سیاسی، رویای مدینه فاضله‌ای که قرار بود حکومت اسلامی به مردم بدهد، رویای عدالت و ده‌ها رویای دیگر به فراموشی سپرده شده است.
اما بلافاصله پس از این حماسه شگرف و پس از اندک کوتاه آمدن‌هایی در این حد، و دقیقا در روزی که آقای روحانی در صدا و سیما از مدارا و تساهل صحبت می‌کند حکومت اسلامی و همان صدا و سیمای زیر نظر شما محدوده این آزادی‌ و تساهل را به روشنی ترسیم می‌کند. در حکومت شما در خصوص معلمان معنوی در بر همان پاشنه می‌چرخد. این همان روی پلید حکومت شماست که اکنون پشت زیبایی‌های ظاهری تابوشکنی‌های صدا و سیما در پخش تصاویری که در بالا ذکر شد و اندک آزادی‌هایی که ظاهرا به مردم قرار است داده شود، مخفی می‌شود. حکومت شما از آن رو که عاجز از تغذیه معنوی مردمان است، معلمان معنوی را دشمنان درجه یک خود می‌داند. شما حتی حاضرید در باغ سبزی به آمریکایی‌ها نشان دهید، همان کسانی که سال‌هاست آن‌ها را دشمنان درجه اول اسلام دانسته‌اید، تا وضع معیشت مردم کمی بهتر شود (که البته کاری است که خیلی قبل‌تر‌ها بایستی به آن می‌پرداختید) اما عملا و بلافاصله بعد از انتخابات نشان دادید که در کجاها نباید از شما و از عواملتان انتظار تغییر داشت.
حکومت موسوم به اسلامی چندین سال است که با تمام قوا در صدد تخریب جریان‌های معنوی است. چند سال تمام قدرت رسانه‌ای حکومت متمرکز بر تخریب ایلیا بود. چندین میزگرد در تلویزیون گذاشتند، در رادیو و در روزنامه کیهان تخریبش کردند. حداقل دو ویژه نامه برای عموم به شکل رایگان منتشر کردند. خدا می‌داند چقدر مبلغین اینطرف و آنطرف بر علیه او حرف زدند و سخنرانی کردند. کتاب‌ها منتشر شد، سمینار گذاشتند. بولتن محرمانه منتشر کردند. وبسایت‌ها را پر کردند از هزاران دروغ بر علیه او. زندانی‌اش کردند و در همان حال که در زندان بود در بیرون زندان برنامه وسیعی از تخریب را در بین پیروان او دنبال کردند (که خود من هم یکی از قربانیان آن بودم) آنقدر اتهام بر علیه او زده شد که اگر فقط یکی از آن ها در حکومت اسلامی شما اثبات شده بود تا به الان صدباره اعدامش کرده بودید. از فساد شدید جنسی تا ادعای خدایی و دزدی میلیاردی اموال مردم و ارتباط با آمریکا. از رمالی و جادوگری تا توهین به مقدسات. از اقدام علیه امنیت ملی تا فراماسونری. از تبلیغ وهابیت تا تبلیغ اسلام آمریکایی! و امثال این‌ها. حتی می‌گویند قتل هم مرتکب شده است! در یک نوشته‌ای دیدم که او را به القاعده هم مربوط کرده بودند، که این دیگر واقعا مایه حیرت مضاعف بود. همه این کارها را هم یک نفر انجام داده است.
جالب‌ترین قسمت کار این بود که دیدید که از این طریق نمی‌توان او را از صحنه به در کرد، یکی دو سالی است که برای تخریب او می‌گویند که او از عوامل جمهوری اسلامی است. یا للعجب! گویی خودشان هم می‌دانند که چقدر حکومتتان منفور است.
اما محصول این همه تلاش حکومت شما که نه فقط برای ایلیا، بلکه برای هر آزادی‌ خواه دیگری صورت گرفت، چه شد؟ امروز حکومت اسلامی شما یکی از منزوی‌ترین، منحوس‌ترین، ناجوانمرد‌ترین، بی اعتبارترین و غیر قابل اعتماد‌ترین حکومت‌های جهان است. امروز سند جنایات رخ داده در حکومت شما، نه به سبک رسانه‌هایی مثل کیهان و صدا و سیما در نوشته‌های غیر مستند سرشار از دروغ گویی و اتهام، بلکه در هزاران فیلم مستند گرفته شده به دست مردم، مثل فیلم ندا آقا سلطان وجود دارد. امروز فساد شدید جنسی سربازان بدنام امام زمان شهره آفاق است و همه می‌دانند که چه رفتارهای پلیدی از دست نزدیک‌ترین و معتمد‌ترین افراد منصوب شما و منسوب به شما سر می‌زند. قرار بود نفاق را در بین پیروان ایلیا تزریق کنند، قرار بود هواداران ایلیا را با هم دشمن کنند اما امروز حکومت شما هزار پاره شده است و هر کسی ساز خودش را می‌زند. همه از هم مدرک دارند و عنداللزوم بر علیه هم رو می‌کنند. نه تنها حکومت شما، بلکه خود شما نیز در درون خود هزار پاره شده‌اید. نشانه‌ آن اینهمه حرف متناقض است که از زبان شما بیرون می‌آید. هر بار و در هر مقطع زمانی گویی فراموش می‌کنید که دفعه قبل چه گفته‌اید. این نشانه چند پارگی درونی شماست.  
تلاش شد با لودگی، با دستکاری تصویر او و با رکیک گویی درباره او، او را از ذهن مردم بزدایند، تصویرش را در افکار عمومی مغشوش کنند و او را محو کنند. اما اکنون هزاران هزار جوک، تصویر ادیت شده از شما، نمایشنامه طنز درباره شما، همراه با توهین به خود شما، خانواده‌تان، مقدساتتان حکومتتان و هر چیزی که مربوط به شما باشد در اینترنت وجود دارد. آنقدر خوانندگان چنین متونی فراوانند که با تایپ در موتورهای جستجوگر اینترنت نام شما همراه با جوک و طنز و امثال این لغات بالا می‌آید. اکنون هزاران هزار نفر، هر کسی با هر طرز فکر و مرامی که دارد مجدانه و مشتاقانه و به شکل وافعا خودجوش نفرت خود از شما و حکومت شما و هر چیزی که منصوب به شماست به گونه‌ای متجلی می‌کند.
و البته به خوبی می‌دانم که شما نیز دست از رویه خود بر نخواهید داشت. شما و حکومت شما اگر منفعتتان ایجاب کند ممکن است از حیاتی‌ترین شعارهایتان، مثل حجاب، مثل کنترل روابط بین دختران و پسران و امثال این‌ها (که بیمار گونه بر آن‌ها اصرار می‌شود) کوتاه بیایید اما در حکومت موسوم به جمهوری ظاهرا اسلامی ایران، چشم دیدن کسی که محبوب‌تر از شما باشد را ندارید.
و اما درباره خود فیلم پخش شده، گفتنی بسیار است که لابد روزی گفته خواهد شد، شاید نه چندان دور.
با سلام بر پیروان راه هدایت
محسن نمکیان
نهم تیرماه 1392
استکهلم

* این نوشته بیانگر دیدگاه‌های شخصی من است و ارتباطی به عضویت من در جمعیت ال‌یاسین ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر