۱۳۹۲ تیر ۲۳, یکشنبه

نامه چهارم من به علی خامنه‌ای

رهبری حکومت فرقه‌ای و سراسر دروغ، آقای خامنه‌ای
در این نوشته به ستمگری شما بر طیفی از مردم ایران اشاره خواهم داشت که کمتر نامی از آن‌ها برده می‌شود و کمتر کسی به حقوق آن‌ها فکر می‌کند.   
در این سال‌های بیدادگری، همان سال‌هایی که مقدرات میلیون ها انسان را به ناحق و ظالمانه به دست گرفته‌اید، بسیار پا بر حق گذاشته اید. من نمی‌خواهم همه افراد و گرو‌ه‌هایی که مظلومانه قربانی خودخواهی‌های شما شده‌اند را تک تک نام ببرم که فهرستی طولانی خواهد شد. اما گروهی از انسان‌ها، که به گمانم جزو پاکترین و خالص‌ترین جوان‌های این مرز بوم هستند، به شکلی ناجوانمردانه مورد سوء استفاده شما و تجلیات منیت شما (در قالب حکومت موسوم به اسلامی) قرار گرفته‌اند. این ها کسانی نیستند جز بسیجی‌ها، و به قول معروف بچه حزب اللهی‌ها.
همینجا بگویم، منظور من آن‌هایی که از این عناوین نان می خورند نیست. منظور من آن‌ سرداران فربه سپاه، آن فرماندهان نیروی انتظامی، آن امامان جمعه نادان و کم فهم و حتی خود شما (که همگی چفیه‌ای بر گردن دارید) نیست چرا که شماها خدایان توهمی حزب اللهی‌گری و مدعیان دروغین بسیجی‌گری هستید. این‌ها نان‌ دانی شماهاست به دلایل مختلف، من جمله دلیلی که بعد از این خواهم گفت.
منظور من غول‌های پوشالی مدعی بسیج و بسیجی‌گری، خاکساران درگاهتان، کسانی مثل حسین شریعتمداری، حسین الله کرم، محمد علی رامین و دیگران نیست. همچنین منظور من مدیران و کارمندان ساختار فرقه‌ای حکومت شما، که باز از طریق تظاهر به بسیجی‌گری پله‌های ترقی را طی می‌کنند و کم کم به تعالی، منتها در حرام خواری بیشتر، می‌رسند نیست. وه که چقدر نفرت انگیز و تهوع آور است، ریاکاری‌های این قبیله حیله و چاپلوسی‌های این قوم بی خرد.
منظور من لایه های پایینی هرم حکومت فرقه‌ای شماست، آنجایی که جوانان عموما در سال‌های آخر دبیرستان و یا سال‌های اول دانشگاه از طریق مکانیزم‌های مختلف شستشوی مغزی شما وارد روندی می‌شوند که در انتها، کارخانه آدم سازی شما از آن‌ها همان سرداران آدم‌ کش سپاه و قلم به دستان ناجوانمرد کیهان و چماق به دستان سرکوبگر مردم و اعتراف‌گیران زندان‌های امنیتی را می‌سازد. البته بسیاری از این قربانیان شما این روند را از سال‌ها قبل شروع کرده‌اند، کودکانی معصوم که بدون داشتن حق انتخاب و از طریق پدر و مادرانی که جزو طیف‌های مذکور در بالا هستند و داشتن فرزند حزب اللهی هم برایشان مرحله‌ای از مراحل ترقی است. این فرمی پیشرفته از همان کاری است که طالبان می‌کنند، تبدیل کودکان به مهاجمان انتحاری.
جوانان در سنین بلوغ مملو از رویا‌ها و آرزوهای خوب و بزرگ هستند. مرحله‌ای که جوان دنبال هویت است و به دنبال محقق کردن رویاهای خود. و چه بهتر از بزرگ ترین و متعالی‌ترین مفاهیم قابل طرح، مفاهیمی چون خدا و پیغمبر، دین، امام زمان و امثال این‌ها؟ این‌جاست که بازاریاب‌های حرفه‌ای شما، که خود جزئی از ساختار فرقه حکومتی شما هستند، به کمین نشسته‌اند. در پایگاه های بسیج محل، در مدارس، در دفاتر فرهنگی دانشگاه‌ها، در اردوهای راهیان نور، در جلسات مداحی و از طریق مداحان دست پرورده فرقه شما که به شدت روی آن‌ها تبلیغ می‌شود، از طریق نمایشگاه‌های موسوم به دفاع مقدس و هزار مکانیزم مختلف دیگر که این جوانان با رویاهای بزرگ را به تله می‌اندازند. رویاهایی یوتوپیایی (مدینه فاضله‌ای که در آن همه چیز خوب و عالی است)، آن هم از نوع «ظهور بسیار نزدیک است» که قرار است از طریق حکومت شما محقق شود. این آغاز فرآیند شما برای تباه کردن این قربانیان است.
عوامل شما کار را از کلی گویی‌ها و سوء استفاده از قرآن و اسلام و علی و امثال این‌ها شروع می‌کنند. همزمان که بنیادها و چارچوب‌های فکری آن‌ها را آن‌گونه که تامین کننده منافع و منیت های شماست می‌سازید، نبایدها را هم در ذهن آن‌ها می‌کارید. از جمله مهمترین این نبایدها نزدیک شدن به سایر ایدئولوژی‌هاست. در محافل فرقه ای حکومت شما، به عنوان مثال جلسات مداحی و یا مراسم احیا، در میان شورگرفتن‌ها و سینه زدن‌های آنچنانی و هیاهو‌های مداحان و یا مثلا در شب‌های قدر و آن زمان‌هایی که افراد در سطح بالایی از توجه قرار دارند و دقیقا همان زمان‌هایی که تاثیرپذیری افراد در حد بالایی قرار می گیرد، برتری مطلق آن چیزی که به اسم شیعه به خورد مردم می‌دهید بر همه جهان بینی‌ها و همزمان بدگویی‌ها از سایر ادیان و ایدئولوژی‌ها تکرار و تکرار می‌شود.
آقای خامنه ای، تاکید افراطی حکومت شما بر امام حسین (نمادی از قربانی کردن خود برای آرمان‌ها) و در مرحله بعدی امام علی (نماد احیا کننده حکومت اسلامی در تفکر شیعی) بی دلیل نیست. فرقه شما نیازمند افراد جان فداست. بی دلیل نیست که بی ترمز بودن در فرهنگ سیاسی مورد تبلیغ شما بار مثبت پیدا کرده است و با افتخار بر بی ترمز بودن تاکید می‌شود. از این روست که در شیعه اثناعشری دروغین شما، فقط یک دوازدهم آن (یعنی امام حسین) است که اهمیت اصلی را دارد.
همزمان «سید علی» بودن شما، فریبکارانه به پیوندگاه شما و امام علی تبدیل شده است. امروز همه می‌دانند که چطور شما مکارانه خود را علی زمانه وانمود می کنید. از این گونه تعابیر در محافل خصوصی شما فراوانند، از همان دست که می‌گویند در زمان تولد یاعلی گفته‌اید. آری این عقیده باطل که شما علی زمان هستید بایستی به تدریج در ذهن جوانان مورد اشاره من در این نوشته تزریق شود. برای این جوانان، شما در جلد علی زمان می‌روید و آن‌ها را هم در توهم حسینی رفتار کردن فرو می‌برید. این دقیقا همان است که طالبان برای پرورش مهاجمان انتحاری می‌کنند.
اما در نقطه مقابل در حکومت شما امام حسن (نماد صلح)، امام زین العابدین (نماد مویه‌های عارفانه و گفتگوی مستقیم با خداوند) امام باقر و امام صادق (نماد‌هایی از تفکر و عقل‌گرایی)، امام موسی کاظم (نماد کنترل نفس)، امام رضا (نماد گفتمان متقابل، مناظره و  مباحثه منطقی و بدور از قهری گری با دگراندیشان)، امام جواد (نماد جود و بخشش)، امام هادی (مظهر هدایت) و امام حسن عسگری (نماد فعالیت سیاسی بر علیه حکومت) فراموش شده‌اند. مریدان شما نبایستی با مفهومی به نام «صلح مدبرانه»- روش امام حسن، آشنا باشند. آن‌ها بایستی مملو از خشم و نفرت باشند تا در شرایط لزوم در مسیر خواسته های شما تخلیه شوند و مثلا حماسه! نهم دی را به راه بیاندازند. از این روست که به عنوان مثال دالایی لاما، مظهر ترویج صلح جهانی، در مسلک شما تبدیل به عامل غرب، جاسوس آمریکا، وابسته به موساد و تعابیر اینچنینی می‌شوند.
در ذهن مریدان شما گفتگوی عاشقانه با خداوند، آن روشی که امام چهارم شیعیان منادی آن است، نبایستی جایگاهی داشته باشد چرا که مجرای گفتگوی با خداوند صرفا و صرفا علمای دینی هستند که در نهایت به خود شما وصل هستند. تماس و گفتگوی مستقیم با خداوند، همان چیزی که بسیاری از معلمین معنوی عصر ما منادی آن هستند تبدیل به عرفان دروغین و بازاری می‌شود تا چنین مفهومی از ذهن مردم به طور کلی و از ذهن جوانان علاقه‌مند به حزب اللهی گری محو شود. و از همین روست که به عنوان مثال آقای محمد علی طاهری و جریان عرفان حلقه را بایستی با تمام قوا سرکوب کنید. این تضمین کننده برقرار ماندن ساختار هرمی فرقه شماست.
آقای خامنه‌ای! تفکر و تعقل یعنی شیوه‌ای که امامان پنجم و ششم شیعیان نماد‌های آن‌ هستند، برای حکومت شما نقش سرطان را دارد چرا که اندکی تعقل و تفکر هر بیننده منصفی را بر باطل و دروغ بودن حکومتتان مجاب خواهد کرد. تفکر مبطل السحر ساختارهای فرقه‌ای است و مضمحل کننده ساختاری است که با زحمت فراوان ایجاد کرده‌اید. این سرّ برخورد ظالمانه شما با آن طیف از معلمین معنوی است، که شاه کلید تعلیمشان تفکر است، تفکری که با سوال پرسیدن‌ و تفکر در حقانیت مدعیان آغاز می‌شود. از همین روست که «بی کله بودن» حالتی ارزشی در بین جوانان بسیجی محسوب می‌شود، چرا که شما عامدانه و آگاهانه آن را برای ایشان به ارزش تبدیل کرده‌اید.
و کنترل خشم هم، آن گونه امام هفتم شیعیان به آن معروف است،  نبایستی تبلیغ شود چرا که اساس حکومت شما بر آن خشم مقدسی است که بناست از طریق این جوانان تحت شستشوی مغزی اجرایی شود. همان خشم مقدسی که از آن به غیرت دینی تعبیر می‌شود و مجریان آن حتی اگر به مخالفان شما دشنام‌های زشت بدهند و کلمات توهین آمیز بدهند مورد تقدیر قرار می‌گیرند و ارتقا هم می‌یابند.
آقای خامنه‌ای! به شما می‌گویم چرا در برنامه‌های تبلیغی شما برای این جوانان، همان‌ها که قرار است حزب اللهی و بسیجی باشند، خبری از سیره و روش برخورد امام رضا نیست، همان کسی که به مناظره‌های حیرت انگیز و پاسخ‌های اقناع کننده مشهور است. آری اگر چنین باشد جوانان به این فکر خواهند افتاد که حال که رهبر ما، یعنی حضرت بی حضور شما، دنباله روی نظام شیعی است، چرا نمی‌توان از او سوال پرسید و جواب، جواب‌هایی اقناع کننده شبیه به امام رضا گرفت؟ بلی، امام رضا بایستی برای این جوانان در جایی به نام مشهد مدفون باشد و کارکردش هم ضریحی باشد که همین جوانان (و البته عموم مردم) در آن پول می‌ریزند تا اقتصاد فرقه‌ای شما چاق‌تر و توانمند‌تر گردد.
و همینطور در دستگاه تبلیغی شما برای این جوانان هیچ از امام جواد، که نماد جود و بخشش است به گوش نمی‌رسد. بر عکس، روح این جوانان بایستی در طول زمان با کینه وزری عجین گردد،  تا مبادا چشم و گوششان به حرف مخالفان شما بازگردد. از این روست که صدا و سیمای شما و روزنامه کیهان شما از بیخ و بن بر برچسب زنی‌های دروغین بنا شده است.
و همینطور است که دستگاه تبلیغی شما توجهی به امام هادی ندارد، چرا که این انتظار هدایت شدن را در این جوانان جویای هدایت بالا می‌برد. هدایت، کیفیتی درونی است که در آن فرد در درون خود رشد و تعالی معنوی را به روشنی می‌بیند و توجه به سیره امام هادی چنین توقعی را در مخاطبان شما بالا می‌برد. توقعی که از طریق شما محقق شدنی نیست چرا که خود از آن تهی هستید و لذا قربانیان شما را بلافاصله به سمت معلمین معنوی دیگر که واجد چنین ویژگی هستند سوق می‌دهد.
و از همه مهمتر برای شما، محو کردن رفتار امام حسن عسگری برای مخاطبان شماست. چرا که او کسی است که فعالیت گسترده سیاسی را از طریق شبکه‌های مخفی و زیر زمینی بر علیه حکومت ظاهراً اسلامی زمان به راه انداخته بود. در حکومت شما اما، مخالفان سیاسی بایستی نابود شوند، عین همان کاری که خلفای عباسی بر علیه معلم معنوی آن زمان یعنی امام حسن عسگری کردند. اگر روش این امام مورد توجه قرار بگیرد، برای این جوانان با ذهن پرسشگر این سوال پیش خواهد آمد که به راستی آیا حکومت شما حکومت ائمه شیعه است و یا حکومت خلفای عباسی؟
و در نهایت، امام زمان برای حکومت شما بایستی محدود به جشن‌های سطحی و شیرینی خوران‌ها و سرودخوانی‌ها و کف زدن‌ها و نقل افشانی باقی بماند، حال آن که تعریف امام زمان در همان شیعه‌ای که به دروغ خود را مظهر آن جا زده‌اید، شخصی با توانمندی‌های باطنی خارق العاده است، کسی که هزار و چهار صد سال عمر کرده است و قرار است با یک فریاد از مکه، همه جهانیان صدای او را بشنوند. اما مداحان شما، که می‌دانند اگر امام زمان را آن گونه که همان روایات، مختصات او را ترسیم می‌کنند برای این جوانان معرفی کنند حقانیت شما به طور کلی بر باد خواهد رفت، فریاد امام زمان از مکه را با خدمات اینترنتی توجیه می‌کنند! همان خدمات اینترنتی که در جای دیگر توطئه صهیونیست‌هاست و مردم باید با هزار ترفند از ابتدایی‌ترین سطح آن استفاده کنند. این امام زمان بایستی در ذهن این جوانان دفن شود و اگر در شرق جهان کسی از توانمندی‌های باطنی بگوید، جادوگر و ساحر است و اگر در غرب جهان از تکنولوژی باطنی بگویند وابسته به موساد و اسراییل خواهند بود.  
و به همین دلیل است که فقط آن بخشی از زندگی امامان که مورد مصرف حکومت شماست روز و شب در سیستم تبلیغی زیر نظر شما تکرار و تکرار می‌شود تا هرم فرقه‌ای شما امکان رشد بیابد. همزمان، جناب آقای خامنه‌ای، فضایی از کارهای اطلاعاتی و رعب افکنی در خصوص هر گونه مخالفت با حضرت دروغین شما و همچنین مزایا و پشتیبانی گرفتن از همین نیروهای اطلاعاتی در خصوص احراز وفاداری و داشتن «غیرت» دینی بر محافل مورد اشاره سنگینی می‌کند. این هم از دیگر متدهای شناخته شده فرق مخرب برای تحت کنترل گرفتن اعضای تازه وارد است.
آقای خامنه ای، بنا ندارم در این نوشته بر ابعاد فرقه‌ای بودن حکومت شما دست بگذارم، که این به خواست خداوند موضوع نوشته‌ای دیگر خواهد بود. بل که قصد اصلی این نوشته غل و زنجیر‌هایی است که بر ذهن طیفی از جوانان این مملکت می‌زنید. حصارهایی که تفکر آن‌ها را در آن محصور می‌کنید و جبارانه آن‌ها را به مسیری می‌افکنید که در نهایت بخشی از آن‌ها به قول آقای نوری‌زاد به شعبان بی مخ‌های نظام شما تبدیل شوند. گو این که از مرحله‌ای به بعد این‌ها دیگر آن جوانان معصوم با آرزوهای پاک و متعالی نیستند. در گذر زمان آن‌هایی که بهتر به سیستم مغزشویی شما جواب بدهند به لایه‌های بالاتر هرم فرقه‌ای صعود می‌کنند و خود به عناصری فعال در حکومت شما تبدیل خواهند شد.
و این گونه است که این جوانان را فریبکارانه مصروف خواسته‌های خود می‌کنید. به جد معتقدم که این‌ها قربانیان خاموش سیستم شما هستند که از یک سو عمر و انرژی آن‌ها را به بیابان‌های هرز و ناکجا‌ آباد‌های حکومت‌ خود می‌اندازید و از سوی دیگر منفور عموم مردم ایران هم شده‌اند و از این روست که کمتر کسی به مظلومیت آن‌ها توجه دارد.
و یک نکته هم با خوانندگان عمومی این متن و آن این که  امروزه و در تحقیقات گسترده‌ای که در جوامع علمی در خصوص فرقه‌ها صورت گرفته است، با قربانیان جریانات فرقه‌ای به عنوان کسانی که به کمک نیاز دارند، و نه کسانی که تبهکار هستند، برخورد می‌شود.

محسن نمکیان
بیست و سوم تیرماه 1392
استکهلم

* این نوشته بیانگر دیدگاه‌های شخصی من است و ارتباطی به عضویت من در جمعیت ال‌یاسین ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر