خبر استعفای وزیر
اطلاعات و قبول آن توسط احمدی نژاد به خودی خود نشان دهنده اتفاقات مهمی در راس حکومت
فاسد ولایت فقیه بود، حضور مستقیم خامنهای در موضوع و قبول نکردن استعفا ابعادی جدید
بر اهمیت این اتفاق افزود.
از قماری که خامنهای
بر روی احمدی نژاد کرد هنوز دو سال نگذشته است. آن زمان خامنهای هر چه داشت و نداشت
به پای احمدی نژاد ریخت، در آن نماز جمعه معروف که میتوانست مرهمی بر فضای ملتهب بعد
از انتخابات باشد. این مرهم حداقل چیزی بود که از یک رهبر مدبر انتظار میرفت، اما
چنین تدبیری در خامنهای نبود.
خامنهای به طرز عجیبی خود را به پای احمدی نژاد سوزاند، قبل از موعد صحت انتخابات را تایید کرد، صراحتا از نزدیک بودن نظرات احمدی نژاد به خودش سخن گفت و به صراحت مردم را تهدید به خونریزی و خشونت کرد. و شد آن چه همه میدانیم.
چیزی نگذشت که
احمدی نژاد به استخوان در گلوی همین خامنهای تبدیل شد. همان حمایت ابلهانه از احمدی
نژاد دلیلی بود برای ترکتازی احمدی نژاد و سکوت خامنهای. اصولگرایان هم گویی در تعارف
گیر کرده بودند. آنها حماقتهای احمدی نژاد در کشور داری را میدیدند، اما مسخ آن
حمایت بی دریغ خامنهای از او، همه دهانها بسته مانده بود. همه اصولگرایان ناباورانه
مدهوش رفتارهای احمدی نژاد مانده بودند. او چون غولی بود که از چراغ بیرون آمده بود.
حال مدتی است که
شاخ و شانه کشیدنهای خامنهای و احمدی نژاد مقداری علنی شده است. اصولگرایان مدتی
است حرف از فتنه جدید میزنند. مصباح از ظهور فراماسونری در دولت حرف میزند. مدتی
است شریعتمداری کیهان نیز تیربار معروف خود را به دست گرفته است. همین دو سه روز قبل
هم سعید حدادیان به شکل بیادبانهای مشایی را آلت تناسلی احمدی نژاد دانست. سعید حدادیان،
به گمان من، از حنجره خامنهای سخن میگوید.
طنز موضوع آن است
که هنوز با خودشان تعارف دارند، کماکان احمدی نژاد رییس جمهوری مکتبی خوانده میشود!
در نقطه مقابل
احمدی نژاد هم کمربند خود را محکم بسته است. برای ایرانیان یکی از مزایای در راس بودن
کسی مثل احمدی نژاد، تابو شکنیهای او از بتی به نام ولی فقیه است. او آنقدر در مقابل
«احکام ولایی» خامنهای مقاومت میکند تا خامنهای ناچار به دستور دادن علنی شود، این
اتفاقی است که امروز در خصوص وزیر اطلاعات افتاد. چند روز قبل، وقتی یک خبرنگار از
او درباره انتقاد نکردن علنی مسئولین از هم و دستور خامنهای مبنی بر این موضوع سوال
پرسید، با پوزخندی معنادار جواب داد که «فلانی گفته ما هم نمیکنیم دیگه! برای ما دردسر
درست نکنید!»
خامنهای و احمدی
نژاد با همه اختلافات در یک صفت مشترکند، هر دو دیکتاتورند. دو دیکتاتور در یک ملک
نمیگنجند، هر یک به حذف دیگری فکر میکند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر