نامه زیر در سال 1343، هفت سال قبل از این که من به این دنیا
بیایم نوشته شده است. اگر کمی اسامی را عوض کنیم و مقداری هم برخی کلمات را امروزی
کنیم، میتوانیم همین نامه را مجددا منتشر کنیم. من حالا سی و هشت سالم است!
از این نامهها فراوان وجود دارد، بایستی خواند و عبرت گرفت.
نام برخی آزادیخواهانی! که در پای نامه آمده است هم جالب توجه
است. درخشانتر از همه: محمد تقی مصباح یزدی.
میتوان به دلیل این تکرار فکر کرد.
جناب آقاي نخست وزير
رونوشت: ديوان عالي
کشور
متأسفانه در سالهاي اخير اقداماتي بر خلاف قوانين اسلام و قانون
اساسي در اين کشور مذهبي انجام يافته که موجبات ناراحتي عموم طبقات را فراهم آورده
و فاصله عميقي بين ملّت و هيأت حاکمه ايجاد کرده است. ملّت و هيأت حاکمه که بايد متفقاً
در پيشرفت و عظمت دين و تعالي کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمينان به يکديگر اين
اختلافات خاتمه دهد، آن را شديدتر و احساسات ملّت را عليه هيأت حاکمه برافروخته نموده
است. ما نميدانيم متصدّيان امور چه فکر ميکنند و در نظر دارند اين مملکت را به کجا
بکشانند؟ آيا در اين مملکت (به اصطلاح ديني و مشروطه) مردم حق هيچ گونه اظهار نظر در
سرنوشت خود نبايد داشته باشند؟ خفقان، محدوديت، سانسور، تفتيش عقايد از يک طرف، شکست
اقتصاديات و تصاعد هزينه کمرشکن زندگي از طرف ديگر ملّت را از پاي درآورده و اگر کسي
از وضع موجود اظهار نارضايتي کند، سياه چال زندان و سپس حکم دادستاني ارتش، زندگي او
را تيرهتر نمايد. آخر در کدام گوشه جهان تا اين حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه
و ترور افکار، بر مردم حکومت ميکند؟ در کدام کشور مراجع و زعماي ديني، سخنگويان مذهبي،
روشنفکران، اساتيد دانشگاه، تجّار و اصناف، بالاخره طبقات متفکّر و فعّال کشور حق اظهار
نظر در شئون اجتماعي خود ندارد؟ در جهان امروز کجا معمول است عدهاي مطلق العنان، حاکم
مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسي حق فرياد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام
گوشه دنيا سابقه دارد که يک مرجع ديني و زعيم فداکار ملّي با داشتن مصونيت و صلاحيت
قانوني که از کشور خود دفاع ميکند و ميگويد نبايد بيگانگان با اتّکاء به مصونيت مطلق
بر مال و جان و ناموس مردم تسلّط داشته باشند، او را به اتّهام ناجوان مردانه قيام
عليه مصالح کشور و تماميّت ارضي! تبعيد و در مملکت ديگري زنداني و ممنوع الملاقات نمايند؟
آيا اين قسم حکومت در بين ملل نيم وحشي، آن هم در دوران حکومت فردي از پستترين انواع
حکومتها شمرده نميشده است؟ آقاي هويدا! شما سري به زندانها بزنيد و بپرسيد اين اصناف
مختلف زنداني: علما، وعاظ، اساتيد دانشگاه، دانشجويان، تجّار و اصناف به چه جرمي مدتها
در زندان به سر ميبرند؟ آيا جز دفاع از حريم قرآن و عظمت کشور و تظلّم از خفقان و
ديکتاتوري جرمي داشتهاند؟ آيا اگر کسي گفت نبايد اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود،
کشور در چنگ بيگانگان افتد، ثروتهاي سرشار مملکت به يغما رود، اختناق و فشار بر مردم
حکومت کند، دولتها در تأمين خواستههاي مردم بايد کوشش نمايند، و بالاخره اگر کسي
خواست با استفاده از حق قانوني خود، در شئون کشورش اظهار نظر نمايد، بايد در سيه چال
زندان زندگي کند و با محروميتهاي همه جانبه دست به گريبان باشد؟ ما براي حفظ مصالح
عاليه اسلام و کشور عزيز جداً ميخواهيم به منظور پايان دادن به موضع خطرناک موجود
و رفع اختناق و رفاه حال عامّه مردم فکري کنيد و به خواستههاي مردم ترتيب اثر دهيد.
طبقات مختلف کشور بالخصوص، علماي اعلام و بالاخص، حوزه علميه قم که مرکز هدايت و پرورش
کشور است، منتظرند که هر چه زودتر به و ضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصاً در اسرع
اوقات، رهبر شيعيان، مرجع عاليقدر، حضرت آيت الله العظمي آقاي خميني ـ مد ظله علي روس
المسلمين ـ را به قم عودت داده و ساير علما و دانشمندان، اساتيد محترم دانشگاه و دانشجويان
و اصناف، تجار و متديّنين را آزاد نموده و بيش از اين نسبت به احساسات پاک و گرم مردم
بياعتنايي نشود.
ابوالفضل النجفي الخونساري، علي قديري اصفهاني، سيد علي خامنهاي،
محمد محمدي، حسين علي منتظري، علي قدوسي، اکبر هاشمي، ابراهيم اميني، احمد آذري قمي،
محمد گرامي، محمد غلامي، يحيي انصاري شيرازي، ابوالقاسم خزعلي، مهدي فيض، عبد العظيم
محصلي، علي المشکيني، الاحقر عبد الرحيم الرباني الشيرازي، سيد يوسف حسيني تبريزي،
سيده هادي خسروشاهي، سيد ابوالفضل مير محمدي، حسين حقاني، الاحقر سيد مهدي حسيني لاجوردي،
صادق الخلخالي، ابوالقاسم مسافري، عباس محفوظي، هاشم تقديري، علي احمدي، محمد حسين
مسجد جامعي، علي اکبر مسعودي، محمد موحدي لنکراني، اسماعيل صدر، احمد جنتي، احمد امامي،
مير آقا موسوي زنجاني، يدالله پورهادي، محمد يزدي، نعمت الله صالحي نجف آبادي، مصطفي
اعتمادي، سيد موسي شبيري زنجاني، مهدي الحسيني الروحاني، محمد حسن الحسيني لنکراني،
محمد حقي، محمد باقر حسني، محمد باقر ابطحي، احمد پاياني، عبد الله جوادي، محمد رضا
توسلي، محمد تقي صديقين، الشيخ محمد الهمداني (محمد مفتح)، محمد تقي مصباح يزدي، حسين
نوري، حسين شب زنده دار، علي دواني، علي اکبر موسوي.
29/11/1343
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر