۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

یوناتان شیردل و ظلمی که بر او رفت

احتمالا بسیاری از ماها در زمان کودکی (و شاید هم تازگی‌ها) فیلم یوناتان شیر دل و اسکورپان را دیده‌ایم. این در سوئد داستانی بسیار محبوب است و نویسنده آن نیز یکی از معروفترین نویسنده های داستان‌های کودکان در این کشور است. چند روز پیش به مناسبتی این فیلم را برای ما پخش کردند و تازه متوجه بلایی شدم که بر سر نسخه ایرانی این فیلم آمده است.

نسخه ایرانی فیلم، داستان یوناتان و برادر کوچکترش (اسکورپان) است که در دره‌ای زیبا زندگی‌ می‌کنند. یوناتان نقش ناجی مردم آن دره را بازی می‌کند و آن‌ها را از شر ظالم زورگویی که در دره‌ای دیگر زندگی می‌کند و اژدهایی نیز در کنترل اوست، نجات می‌دهد. اما به دلیل جراحت‌هایی که بر می‌دارد نمی‌تواند به دره خودش بازگردد. اسکورپان با همه کوچکی جثه‌ای که دارد سعی می‌کند او را حمل کرده و به دره خودشان برگرداند و در این راه هر دو می‌میرند و به جهان دیگر می‌روند. لحظه مرگ آن دو با ظاهر شدن پرنده‌ای سفید همراه است که نماد رفتن به بهشت محسوب می‌شود.
البته از این طریق پیام خوبی به کودکان متقل می‌شود اما اصل پیام نه رفتن به بهشت، که چیزی عمیق‌تر بوده است که قربانی تعصبات کسانی شده است که خود توانایی بیان زیبا و موثر ایدئولوژی و اعتقاد خود را ندارند، اثر دیگران را تحریف می‌کنند و مطابق با ایدئولوژی خودشان به خورد دیگران می‌دهند.
در واقع قسمت اول این داستان، به زندگی یوناتان و برادرش اسکورپان می‌پردازد. اسکورپان دچار سل شده است و در حال مردن است. یوناتان او را دلداری می‌دهد به این که تو به جهانی دیگر می‌روی در آن سوی ستاره‌ها، آن‌جا همه چیز خوب است و ... و دلیلی ندارد که بترسی و به برادر کوچکش اطمینان می‌دهد که من هم پیش تو خواهم آمد. اسکورپان می‌گوید اگر اینطور است پس چرا تو زود تر نمی‌روی، یوناتان می‌گوید که چه بسا زود‌تر از تو بروم.
و بعد، خانه دچار آتش سوزی می‌شود. یوناتان برادرش را نجات می‌دهد، اما خودش می‌میرد و زود‌تر از برادرش می‌رود. مدتی بعد اسکورپان هم در اثر سل می‌میرد و کبوتر سفید به عنوان همان نماد بهشت (یا حداقل نمادی از یک زندگی بهتر) او را نیز می‌برد.
اسکورپان در «دنیای بعدی» برادر بزرگ‌ترش را پیدا می‌کند و پس از چند روز خوبی و خوشی و شادی، متوجه مشکلات این دنیا می‌شود: مرد زورگوی دره دیگر و اژدها و مابقی ماجرا.
برای ما در ایران، داستان از اینجا به نمایش در آمده است. یک پیام معمولی (هر چند زیبا) مبتنی بر جهان بینی که به اسم اسلام برای ما تکرار می‌شود. اما پیام اصلی داستان، حرکت بین جهان‌هاست. صحبت از تداوم حرکت در روح انسان‌هاست. در دنیای اول، (یعنی همان دنیایی که برای ما به نمایش در نمی‌آمد) یوناتان شجاعت می‌کند و برادرش را نجات می‌دهد. در دنیای بعد او شجاعتی بزرگ‌تر می‌کند و مردم یک دره را نجات می‌دهد، اما خود می‌میرد. فیلم دقیقا این علامت سوال را در ذهن مخاطب خود (کودکان) ایجاد می‌کند که بعد از مرگ در دنیای دوم، یوناتان کجا خواهد رفت و چه خواهد کرد.

من برای این اعتقاد که «حرکت بین جهان‌ها امکان پذیر نیست» به عنوان یک اعتقاد احترام قائلم. ممکن است کسی این را به عنوان تناسخ بشناسد و با تناسخ هم مخالف باشد و بنابراین آن را رد کند. لابد این شخص برای خود دلایلی دارد و همانطور که گفتم به عنوان یک اعتقاد آن را محترم می‌دانم. اما می‌گویم که اگر به چنین چیزی اعتقاد ندارید، حق هم ندارید اثر هنری دیگران را مطابق میل خود «تحریف» کنید و آن را به اعتقاد خود تبدیل کنید. صحبت این است که اگر آن چیزی که شما می‌گویید بهترین نسخه جهان برای سعادت انسان است، از دل این ایدئولوژی نابی که ادعای آن را دارید، بایستی دیدگاه‌های خلاقانه فوران بزند تا بدینسان نیازی به جعل اثر دیگران نباشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر