پریروز غار اسکوتینو را در شرایطی بازدید کردیم که تقریبا هیچ پیش زمینه، آگاهی و یا قضاوتی نسبت به آن نداشتیم. فقط میدانستیم که یکی از نقاطی است که توریستهای زیادی از آن بازدید میکنند و از این رو که نزدیک محل اقامتمان بود تصمیم گرفتیم که سری هم به آن بزنیم، با این رویکرد که یک پدیده طبیعی را ببینیم. نزدیک شدن به دهانه غار و بعد ورود به آن همراه شد با جاری شدن یک فضای لطیف معنوی بر هر دوی ما (من و فاطمه). تفسیری بر این که چرا چنین شد ندارم و مایل هم نیستم داشته باشم. اما بعد که درباره این غار از طریق اینترنت کمی بیشتر دانستم برایم قابل فهمتر شد که چرا این غار از دوران مینوسیها یعنی تا ۵۵۰۰ سال قبل مکانی مقدس محسوب میشده است. بعد از مسیحیت این غار کماکان تقدس خود را حفظ کرده است و اکنون دو کلیسای کوچک در بالای آن ساخته شده است. و چه خوب که بدون دانستن این اطلاعات از غار بازدید کردیم چرا که میتوان با قاطعیت گفت که تجربه دیروز ما هر چه بود، محصول ذهنیات و پیش داوریهای خود ما نسبت به این غار نبود.
پ.ن. ۱: دهانه غار حدودا ۳۵ متر است و عمق آن ۱۶۰ متر (منبع: ویکیپدیا که البته با مشاهدات ما همخوانی دارد.)
پ.ن. ۲: چون صحبت از تقدس شد بایستی تصریح کنم که به اعتقاد من تقدس «قائل شدن» برای یک مکان به شکل «پیش فرض» و پس از آن برساختن توقعات و ذهنیات برای خودمان ابتدای مسیری است که در نهایت به احتمال زیاد به از دست دادن تجربه ناب و شکل گیری خرافات و توهمات منجر میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر