چند سال قبل
مستندی از بی بی سی را دیدم در خصوص خداناباوری به نام:
Atheism: A Rough History of Disbelief.
در این مستند
مجری برنامه که خود نیز از خداناباوران است به سراغ برخی اندیشمندان خداناباور میرود
و با آنها مصاحبه میکند و گاه حتی اعتقاداتشان را به چالش میکشد. آگاه بودن و عمیق
بودن این افراد به آنچه اعتقاد داشتند برایم بسیار جذاب و آموزنده بود ضمن این که
در برخی از صحبتهای ایشان به نظر میرسید که اختلاف بیشتر از آنکه بر سر مفاهیم
باشد، بر سر لغات و سابقه ذهنی که همه ما از لغات داریم میباشد. مثلا کافی است که
خدا را آن موجود دور از دسترس نشسته بر تخت سلطنت که کارش کارنامه درست کردن برای
افراد و پاداش دادن و مجازات کردن است ندانیم و انبوه خرافات و افسانهها و بتها
که متولیان خود خوانده دینی بر سر ما هوار کردهاند کنار بگذاریم تا ببینیم که حرف
این فرد «خدا» ناباور خیلی تفاوتی با حرف من «خدا» باور ندارد. او در این مستند میگفت
که او به خدا باور ندارد اما به یک سِرّ اعتقاد دارد که بایستی رمز گشایی شود. و
البته منظور او از رمزگشایی، رمزگشایی از طریق علمی بود.
یکی از گرفتاریهایی
که برخی فارسی زبانان به آن دچار هستند، و احتمالا فقط مختص فارس زبانان هم نیست،
انکار جاهلانه موضوعات معنوی است. به نظر میآید بخشی از این موضوع به دلیل نفرتی
فراگیری است که جمهوری اسلامی در بسیاری از ما ایجاد کرده است و بنابراین این افراد
از هر چیزی که خاطرهای از جمهوری اسلامی را در آنها زنده کند نیز متنفرند. به
گمان من بخشی دیگر از این موضوع هم به این دلیل است که خداناباوری گاه به یک جور
مد تبدیل میشود، یک مد که فرد را شبیهتر به دنیای متمدنان نشان میدهد.
و البته این
متفاوت است با کسانی که برای خداناباور بودن خود برهان و استدلال دارند و برای خود
جهان بینی دارند که قادر است به سوالات کلیدی در خصوص زندگی جواب بدهد.
باری، بعد از
این که توجهم به نظریه «رویاهای رسولانه» دکتر سروش جلب شد، نگاهی هم به نظرات
مخالف نسبت به این نظریه انداختم. من این نظریه را نظریه نهایی و کاملا درست نمیدانم
و گمان نمیکنم خود دکتر سروش نیز چنین تلقی از نظریه خود داشته باشد که اگر چنین
بود آن را نظریه نمینامید. از این روست که معتقدم که خواندن نظرات مخالف حتما میتواند
ابعاد آن را باز کند و حتی کمک به رد نظریه و یا تکمیل آن بکند.
یکی از این
نظرات مخالف که البته بجز همان چند سطر اول آن را نخواندم! معتقد بود که ببین، همه
میدانند که خواب چیزی جز چرندیات نیست و دکتر سروش هم اعتراف کرد که قرآن هم
ساختهها و بر بافتههای پرت و پلای یک انسان است!
من نمیدانم این
منتقد این عبارت «همه میدانند» را از کجا آورده است اما همین موضوع باعث شد که
چرخی در اینترنت بزنم و ببینم دانشمندان درباره رویاها چه میگویند. نتیجه این
وبگردی من شد دیدن مستندی به نام
What
are the dreams?
این مستند
البته ذرهای از تحقیقات فراوان که پیرامون موضوع انجام شده را نشان میدهد و
احتمالا نظریاتی که در آن مطرح میشود مخالفانی هم دارد. اما در هر حال گمان نمیکنم
که علم روز به این نتیجه رسیده باشد که رویاها یک سری تصاویر پرت و پلا باشند که
ما به شکل رندوم آنها را میبینیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر