خبر
چند روز قبل تابناک (قابل بازیافت در اینجا) میتواند تیر خلاصی بر همه
تلاشها و مجاهدتهای برخی دوستان در جدا کردن حساب آقای خامنهای از دایره مذاهب باشد.
در مدل این دوستان، ادارهای به نام اداره ادیان در داخل وزارت اطلاعات وجود دارد که
با سوء استفاده از رهنمودهای رهبری، به کار تسویه حساب با مخالفان فکری خود مشغول
است.
من
مدتهاست از این تحلیل فاصله گرفتهام. بله، واقعیت موضوع آنست که زمانی من هم همینطور
فکر میکردم، تا بحث برخورد مستقیم با الیاسین و ایلیای عزیز مطرح شد. به مرور ایستادن
بر سر تحلیل قبلی مدام سختتر و سختتر میشد چرا که نشانههای نقض کننده یکی پس از
دیگری ظاهر میشد، اما این میل آدمی و یک خطای شناخته شده تحلیلگری است که در آن انسان
میل دارد که نشانه های جدید را به گونهای در جهت تایید تحلیل قبلی خود تفسیر کند.
اما انصافا مقاومت هم در برابر نشانههای نقض کننده حدی دارد.
این انتظار واقع بینانه نیست که کسی به نظر من انتقادی نداشته باشد، اما نظر من نیز بایستی قابلیت طرح شدن داشته باشد و قضاوت درباره صحت یا سقم آن به زمان سپرده شود.
این انتظار واقع بینانه نیست که کسی به نظر من انتقادی نداشته باشد، اما نظر من نیز بایستی قابلیت طرح شدن داشته باشد و قضاوت درباره صحت یا سقم آن به زمان سپرده شود.
اکنون نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس بدون تعارف برخورد با آن چه چند سالی است «عرفان انحرافی»
نامیده شده است را نتیجه پیگیری مستقیم آقای خامنهای دانسته است. وقتی مقامی در این حد چنین مطلبی را اظهار میکند امیدوارم دیگر دوستان سراغ این فرضیه نروند که نظر
آقای خامنهای این نیست!
به
عبارت دیگر اگر تا قبل از این اعلان صریح، متکی بر هزار نشانه، آنچه
که بر جریانات دگر اندیش میگذرد را مربوط به رهبری میدانستم، اکنون دیگر نه مبتنی
بر تحلیل که بر مبنای خبر، بایستی مسئولیت آنچه بر ما و دیگران گذشت را بر مسئول واقعی
آن متوجه نمود.
در
مدلی که من به آن اعتقاد دارم، اداره ادیان حداکثر شاخه امنیتی دایره مذاهب است و نه
همه آن. دیر زمانی است که از فرقه حکومتی سخن گفتهام و گمان کنم اکنون زمان آنست که
آن را بر دایره مذاهب منطبق بدانم.
من
نمیدانم چه کسی عنوان دایره مذاهب را بر آن مجموعهای که با دگراندیشان برخورد میکند
اطلاق نمود، اما چه بسا تاکید بر عنوان «دایره مذاهب» و نه «اداره ادیان» مبتنی بر
همین مدلی باشد که من به آن اعتقاد دارم.
از
اصل چیزی که قصد طرح آن را داشتم دور شدم، عرفان واقعی!
زمانی
که به قول این مسئول، نمایندگانی از جانب رهبری در حال تعقیب عرفانهای
انحرافی هستند، بایستی عرفان واقعی را در خود آقای خامنهای جستجو کرد. ما که از احوالات
درونی ایشان بیخبریم و آن چه هم که عموما از آن باخبریم تعریف و تمجیدهایی است که
اطرافیان ذیمنفعت او، از او میکنند. تنها راه برای ما، برای آن که عرفان مطلوب او
را بدانیم نگاه به عملکرد نمایندگان ویژه او در برخورد با عرفانهای انحرافی! است.
زندانی
کردن فرد و همزمان تخریب او در سطح جامعه، دروغگویی مفرط و به طرز باورنکردنی مضحک،
استفاده از همه اهرمهای تشویق، تهدید و ارعاب برای جاسوس پروری، رفتارهای مکرر قانون
شکنانه، سوگند دروغ، سرکشی بیمارگونه به زندگی خصوصی افراد، علاقه شدید به مسائل رختخواب
و نمونههای متعدد دیگر که خود شخصا تجربه کردم و گمان کنم در این تجربیات هزاران نفر
سهیم باشند.
اگر
نمود عملی و تجلی رفتاری معتقدان به عرفان واقعی این است، همان بهتر که از چنین عرفانی
متنفر باشم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر