۱۳۹۸ مهر ۱۴, یکشنبه

ستاد اجرایی فرمان امام و نفاق سیستماتیک

نفاق، آنطور که در تعالیم مذهبی آمده، دوپارگی درون و بیرون است، دروغگویی نهادینه شده که در آن هویت فرد، دروغین شده است و آن نفس لوامه که کارش نهیب زدن به انسان است خاموش شده است. منافق کارش تولید خودبخودی دروغ است. چشمش کور و گوشش کر است. هر کاری بکند، حتی اگر ظاهرش آراسته باشد، باز دروغ تولید می‌کند.
در نگاه مذهبی جایگاه چنین موجودی در آتش و جایی به نام جهنم است و از نگاه معنوی موضوع بس هولناک‌تر است.
این روزها به دلیل مصادره خانه فاطمه، توجهم به ستاد اجرایی فرمان امام جلب شده است. این ستاد یک بازوی قوی ولی فقیه است، با طیفی از فعالیت‌های ظاهرا خیریه. در عمل اما دولتی در سایه است برای اعمال قدرت، در زرورقی به نام نیکوکاری.

اصل سرمایه اقتصادی این مجموعه از کجا آمده است: بنابر تعریف رسمی، از مصادره اموال مردم. اول قرار بوده اموال مسئولین در حکومت پهلوی را به نفع مستضعفان مصادره کنند. بعد از چند سال گویا کفگیر به ته دیگ خورده و کسی از آن حکومت باقی نمانده و بنابراین یک سری بند و تبصره اضافه کرده‌اند، از جمله اموال بدون سرپرست.
یک نمونه از اموال بی سرپرست هم خانه فاطمه! خانه‌ای که به شکل رسمی سرپرست ثبت شده داشته است.
شنیدم که بیش از شصت هزار خانه را که این سازمان به این شکل سرقت کرده است را رصد کرده‌اند.
رییس این سازمان اخیرا گفته است که هدف این سازمان، اجرایی کردن عدالت است. درحالی که نیروی محرکه این ستاد، ظلم است.
به سایت ستاد که می‌روی، آن را جذاب و رنگارنگ می‌یابی، پر از پروژه‌های «خیریه» برای محرومان! بخوانید فراهم کردن لشکری از محرومان جامعه، برای ولایت. تازه این در بهترین شرایط است یعنی اگر واقعا کاری که مدعی هستند، انجام می‌دهند.
به ویکیپدیای فارسی ستاد که می‌روی، حضور افسران جنگ نرم را به وضوح می‌بینی. کسانی که پول می‌گیرند تا به عنوان داوطلبان خودجوش محتوای اینترنت را به سمت مطلوب ولی فقیه ببرند. در ویکیپدیا «مصادره اموال» حذف شده و تاکید بر «اموال بلاصاحب» است. اموالی که بلاصاحب «تشخیص» داده می‌شوند و بعد «مصادره» می‌شوند. مثلا خانه حسن شماعی زاده هم که زنده و حاضر است، بلاصاحب تلقی می‌شود.
به گمان من این‌ها، به خصوص افراد اصلی و مدیران ارشد، دیگر دروغگو نیستند، بلکه یک مرحله پایین‌تر رفته‌اند. تعریف من از دروغگو کسی است که خلاف واقع می‌گوید اما در درون خود می‌داند که واقعیت چیز دیگری است. چنین کسی در درون خود به نوعی درگیر است، تا خود را راضی کند که کار درستی کرده است، به صلاح بوده است، ناچار شدم و ...
منافق اما ماشین تولید دروغ است!
این‌ها منافقند، درونشان یکصد و هشتاد درجه با بیرونشان متفاوت است.
حکایت مصادره خانه و ستاد اجرایی نمونه‌ای عینی است که بهانه‌ای شده تا من بیشتر بر این حالت حکومت «اسلامی» تمرکز داشته باشم. والا خیلی وقت است که به چنین دیدگاهی رسیده ام.
من گفته‌های خلاف واقع علی خامنه‌ای، که روز به روز بر تواتر آن افزوده می‌شود، را تنها با تئوری نفاق می‌توانم تحلیل کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر