خبرگزاری فارس
اتفاقات لندن را تحقق پیش بینیهای خامنهای در خصوص بیداری اسلامی و امتداد حرکت عظیم
مردمی در انقلاب ایران دانست:
«تحقق پيشبيني مقام معظم رهبري
درباره "بيداري در قلب اروپا "
خبرگزاري فارس:
رهبر معظم انقلاب ارديبهشتماه سال جاري در ديدار هزاران نفر از معلمان سراسر كشور
با اشاره به وقوع بيداريهاي اسلامي در كشورهاي منطقه، پيشبيني كردند كه اين بيداريها
به زودي تا قلب اروپا پيش خواهد رفت.
هر چند اين پيشبيني رهبر معظم انقلاب اسلامي در آن روزها براي برخي از افرادي كه خود را صاحبنظر در مسائل سياسي و سياستخارجي ميدانستند، قابل باور نبود، اما گذشت زمان بر اين پيشبيني رهبر فرزانه انقلاب مهر صحت زد.»
مسئله کاملا روشن
است. آن چه در انگلستان در حال رخ دادن است شورشی است در طیف مشخصی از مردم این کشور
در واکنش به شرایط اقتصادی حاکم. نمود بیرونی این موضوع هم نه تظاهرات و شعار دادن
و مانیفست خواندن است و نه بیانیه صادر کردن بلکه غارت و به آتش کشیدن اموال عمومی
و ... است. خواسته مشخصی هم این شورشگران ندارند که بتوان آن را بیداری خواند؛ حتی
یک تصویر هم از این که این یک حرکت سازماندهی شده مدنی با خواستههای مشخص باشد وجود
ندارد. هر اتفاقی هم که در حال رخ دادن باشد هیچ ربطی به اسلام و هیچ دین دیگری هم
ندارد که بتوان آن را بیداری معنوی خواند.
حتی اگر بنا بر
بهره برداری سیاسی از موضوع باشد، حداقل خردمندی ایجاب میکرد که ناتوانی یا ضعف نظام
سیاسی انگلستان در پاسخگویی به نیازهای این طیف مردم آن کشور برجسته شود و در پیرامون
آن تحلیل ارائه گردد. وقتی چنین رویکردی دنبال شود، به خصوص زمانی که اعتماد عمومی
به ارائه دهندگان این گونه تحلیلها جلب شود، آن تصویر توهمی که از غرب در اذهان برخی
وجود دارد که در این سوی دنیا همه چیز به شکل مطلق درست و سر جای خودش است و یک نظام
آرمانی برقرار است، تعدیل میشود و به واقعیت نزدیک میگردد.
اما چنین رویکردی
که فقط در پی بت سازی از یک انسان اتفاقا پر خطا از نظر سیاسی و ماورایی کردن اوست،
فقط از عهده حکومتهای فرقهای برمیآید و البته لابد کسانی که ذهنشان اسیر تبلیغات
و دستگاه تبلیغاتی قدرتمند و تغذیه کننده از پول بی پایان نفت این فرقه است این موضوعات
را باور میکنند. در این سیستم، هر چه انسان متملقتر باشد جایگاه بالاتری دارد و تعبیر
کردن چنین مضحکانه حرفهای خامنه با اتفاقات بی ربط و پیش بینی خواندن آن هم از یک
سو بیانگر فهم حکومت از بی اعتبار شدن خامنهای در نزد افکار عمومی است و از سوی دیگر
الگویی است از ساختار متملق پرور حکومت فرقهای ولایت فقیه.
تناقض اینجاست
که حتی اگر بپذیریم که این اتفاقات بیداری مردم اروپاست، باید اذعان کنیم که:
ماحصل بیداری اسلامی
مورد نظر خامنهای غارت و دزدی و ناامن کردن شهر و ... است. این است اسلام نابی که
خامنهای به دنبال آن است.
کسانی که در ایران
به جرم آتش زدن سطل زباله و موارد مشابه که واقعا یک صدم اتفاقات چند روز اخیر انگلستان
هم نیست، محاکمه شدند، همه از بیدار شدگان اسلامی بودند.
خامنهای قادر
به پیش بینی بیداری مردم اروپا هست، اما قادر به پیش بینی تغییر سلوک احمدی نژاد نیست!
او که یک زمانی اعلان کرد که دولت احمدی نژاد بهترین دولت از چند ده سال قبل تا الان
بوده، حالا نظرش این است که این دو سال او را تعمیر و نگهداری کند تا دورهاش به پایان
برسد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر