۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

حجاب در سوئد!

این روزها که باز بحث تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها و طرح مقابله با مفاسد اجتماعی مطرح شده، این روزها که در حمله به حریم خصوصی مردم و تجاوز به زنان و دختران، رفتار تحریک کننده زنان در حریم خصوصیشان یکی از عوامل حادثه شناخته می‌شود، توجهم به این مقوله در سوئد، کشوری که به بی اعتقادی معروف شده است بیشتر از قبل جلب شده است.

فصل تابستان است و برای مردمی که برای مدت طولانی از سال از نور خورشید محروم هستند نوعی حرص شدید برای برخورداری از خورشید وجود دارد. خانم‌ها بیشتر از آقایان و طبیعتا بازار پوشیدن لباس‌های آزاد داغ داغ است.
گاه به یک طرح فکر می‌کنم. در کشور ما برای انتقال دانش هزار چیز، متخصص به خارج از کشور می‌رود. دستاورد برخی سفرهای خارجی فقط حضور در خارج از کشور و لمس فضاست. اعتقاد این است که مثلا یک بازدید از کارخانه می‌تواند الهام بخش ایده‌های خلاق برای اجرا در داخل کشور باشد. اعتقادی که به نظر من در کلیت درست است.
البته مذهبیون حاکم در ایران متخصصین زندگی مردم نیستند، که اگر بودند وضعیت زندگی در ایران چنین نبود، اما خوب یا بد این‌ها در جایگاه متخصصین امور قرار گرفته‌اند. گاه می گویم چه اشکالی دارد که اگر چند تا از با نفوذ‌ترین و البته منجمد‌ترین مذهبیون ایران را به یکی از این بلاد کفر و فساد اعزام کنند، به فتوای کسانی که برای همه چیز فتوا تولید می‌کنند برای دو سه سال همه گناهان این‌ها را ببخشند و به خرج بیت المال کفاره همه گناهان احتمالی ناشی از برخورد این‌ها با جنس مخالف را بپردازند، بلکه یک نفر از این‌ها بفهمد که روابط اجتماعی این مردم، به خصوص روابط بین زن و مرد بسیار بسیار طبیعی‌تر و پاک‌تر از آن چیزی است که در ایران ایجاد کرده‌اند.
بلکه ببینند که اینجا مواردی مثل نام مزاحمت خیابانی و چشم چرانی وجود ندارد. ببینند که یک دختر جوان زیباروی، با لباس رکابی و شلوارک کوتاه می‌تواند در کمال امنیت شبانه در یک خیابان فرعی جنگلی قدم بزند و کسی هم تحریک نمی‌شود! ببینند که اینجا یا دو نفر با هم رابطه عاشقانه (یا هر چیز دیگری که نامش باشد) دارند و یا ندارند. اگر ندارند، واقعا ندارند! مثل دو تا آدم با هم همکارند، حرف می‌زنند، می خندند و این هیچ معنای دیگری جز رابطه دوستی و یا همکاری و ... ندارد، نه این که پالسی برای طرف مقابل باشد، همزمان که به کس دیگری ابراز محبت می‌کنند.
ببینند که بر خلاف آنچه شایع شده است و در واقع خودشان شایعه کرده‌اند، اینطور نیست که هر کی به هر کی باشد. حدود روابط تعریف شده است و اتفاقا در رعایت حدود از آن چه من در ایران می‌دیدم سخت‌گیرتر هستند.
استثنائات همه جا هستند، چه بسا درصد استثنائات در آن موضوعی که منظور این نوشته است آنقدر بالا باشد که دیگر نام آن استثنا نباشد (مثلا ده یا بیست درصد)، اما با قاطعیت می‌گویم که این اجتماع با تمام انتقاداتی که شخصا بر آن وارد می‌دانم، به طور ویژه در خصوص روابط زن و مرد، سالم‌تر و حتی به روح حجاب «نزدیک‌تر» از آن چیزی است که در ایران وجود دارد.
اینجا حجاب وجود ندارد اما عموم زنان و مردان (حتی با لباس‌های راحت و آزاد) حریم خود را دارند و کسی به خود اجازه نمی‌دهد خود  را در حریم دیگران تحمیل کند. اینجا حجاب وجود ندارد اما عموم مردم با حجابند، بدون هیچ زور و ضربی.
آن‌جا اما انرژی‌ها تلف می‌شود و نفرت‌ها افزوده می‌شود، برای با حجاب کردن جامعه، همان جامعه‌ای که گمان کنم می‌دانیم در زیر پوسته با حجاب آن چه می‌گذرد.
به طرح فرضی خودم برگردم. گاه می‌گویم اگر این‌ها این را ببینند، چه بسا مثال نقض تئوری خود را ببینند، و کمی تجدید نظر کنند. ببینند که می‌توان حریم‌ها را داشت، بدون حریم‌های فیزیکی که به نام حجاب معروف شده است. بلکه این بخش مثبت کار را بردارند و بر اساس آن طرحی متناسب با شرایط جامعه ایرانی دراندازند.
بعد نگاه می‌کنم و می‌بینم که بسیاری از این‌ها خارج دیده‌اند. می‌بینم که به عنوان مثال مصباح یزدی به شکل سیستماتیک و با تکیه بر منابع نامعلوم مالی، آدم به خارج می‌فرستد که درس بخوانند، سال‌ها در این فضا زندگی می‌کنند و یقینا این موضوع را درک می‌کنند، اما به ایران که می‌آیند باز می‌خواهند بین زن و مرد دیوار بکشند تا جلوی فساد گرفته شود. می‌بینم که مجتبی خامنه‌ای لندن رفته است، می‌بینم که سعید امامی در امریکا درس خوانده است، می‌بینم که پای ضایع کردن یکدیگر که می‌افتد، از یکدیگر عکس در پای مجسمه آزادی منتشر می‌کنند. پس می‌فهمم که مشکل در اینجا نیست. این طرح در همان مرحله تخیلات هم شکست خورده است.

معتقدم تاکید بر حجاب به آن شکلی که در ایران اجرا می‌شود، بر خلاف ظاهر آن بنیاد دینی ندارد. این وجهی از قدرت طلبی خودکامگانی است که بسیاری از مفاهیم الهی را به تحریف و سوء استفاده کشانده است، من جمله حجاب. همان کسانی که برای حفظ نظام دروغ‌گویی را واجب می‌دانند، همان‌ها که با جعل کردن نیابت امام زمان برای خامنه‌ای، امید طیفی از مردم برای نجات و رهایی را به یاس تبدیل کردند، ابایی ندارند که برای حفظ قدرت خود، به هر بهانه‌ای بر مردم ظلم روا دارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر