رفتار حکومت موسوم
به حکومت اسلامی برای من تبدیل به تمرین افزایش حد نفرت شده است. هر روز اتفاقی میافتد
و گمان میکنم که این دیگر آخر رفتار تنفر آمیزی است که ممکن است کسی انتظار آن را
داشته باشد، اما فردا باز اتفاقی جدید میافتد و دروغی بزرگتر یا فریبی پیچیدهتر و ...
این موضوعی است
که تقریبا هر روز به طریقی خودش را در ذهنم به نمایش میگذارد. من نمیتوانم بگویم
تک تک رفتارهای حکومت به ظاهر اسلامی مبتنی بر دروغ است، اما آن چه برایم مسجل است
این که محوریت رفتارهای این حکومت بر دروغ قرار دارد، هر چند در برخی موارد راست هم
بگوید. و از نظر من روز به روز تراکم و شدت دروغ در حال بالاتر رفتن است. به گمانم
دور نیست زمانی که بتوان قاطعانه درباره دروغ بودن تک تک رفتار حکومت نظر قطعی داد.
و آخرین مورد آن
هم حکایت 25 بهمن و مسائل مرتبط با آن است که فقط دقت در رفتار پر از تناقض حکومت و
حامیان آن گویای واقعیتی است که در ایران در جریان است و گویای پلیدی انباشته شده در
چیزی که متاسفانه داعیه اسلام و قرآن را دارد.
و آن چه که از
دل این شکل رفتار بیرون میزند، انباشتگی نفرت حداقل در امثال من است و گمان نمیکنم
تعداد افراد مشابه من کم باشد. چنین نفرتی به طور قطع تکلیف ایجاد کنندگان آن را روشن
خواهد کرد، و در راس آن رهبری که تبدیل به محوریت مطلق حکومت به ظاهر اسلامی شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر