۱۳۸۷ مهر ۳۰, سه‌شنبه

پیش درآمدی بر سکسولوژی ماموران اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات

خواندن این مقاله و مقاله منتشر شده در روزنامه کیهان* برای افراد زیر هیجده سال توصیه نمی‌شود!!! من روانشناس نیستم اما گمانم بر آن است که فقط یک بیمار روانی می‌تواند زیباترین روش شوهرداری را آن چیزی بداند که کیهان آن را از قرآن و روایات استخراج می‌کند.

وقتی گزیده‌هایی از این مقاله کیهان را در یک وبلاگ گمنام دیدم، حدس اولم این بود که نویسنده قصد تخریب طنز آمیز کیهان را داشته است اما با رجوع به اصل مقاله، بیشتر فهمیدم که چرا همیشه یک نقطه تمرکز کیهانیان رختخواب و مسائل مرتبط با آن است. کسی که از آیات قرآن چنین برداشتی بکند، طبیعی است هر گفتگوی معمولی بین یک دختر و پسر را در ذهن بیمار خودش تا ... امتداد بدهد. این روزها که صحبت برخورد سپاه پاسداران با عوامل سایت‌های مستهجن مطرح است، به جا دیدم که تذکری در این خصوص بدهم، چرا که دست اندرکاران این سایت‌ها هر که هستند و هر کاری کرده‌اند حداقل به نام خدا و پیغمبر کاری نکرده‌اند، اما کیهان و به طور کلی‌تر دیدگاه متمرکز در اداره طالبانی ادیان و فرق وزارت اطلاعات، همه پلیدی‌های خود را دارد با نام دفاع از دین انجام می‌دهد، چیزی که اگر جلوی آن گرفته نشود بدون شک نظام جمهوری اسلامی را بر زمین خواهد زد. برای تشریح دقیق آن تحریف آشکار رخ داده در روزنامه کیهان ناچار به ارائه مقدمه‌ای نسبتا طولانی هستم. روزنامه کیهان هم نه به عنوان صرف یک روزنامه بلکه به عنوان آن دیدگاهی که کیهان نماینده آن است اهمیت می‌یابد.
من طی یک دوره کوتاه در تماس مستقیم با ماموران اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات بودم، همان جریان نفرت‌ آوری که کیهان یک نمود بیرونی آن است. تا قبل از آن، تصورم از آن‌ها به عنوان «سربازان گمنام امام زمان»، جمعی معتقد و مومن، دارای فضایل اخلاقی نسبی بود که حال مثل هر انسان دیگری خطاهایی هم دارند. فکر می کردم اینهمه اخباری که توسط افراد مختلف از کثیف‌کاری‌های این ماموران به بیرون درز می کند، واقعیت دارند اما اغراق شده هستند. اما کسی مثل من می‌بایست تجربه می کرد تا واقعیت موضوع را دریابد. روایت خاطرات مربوط به آن ملاقات‌ها (که همگی به چند شکل مختلف مستند شده‌اند) برای عموم مردم باورنکردنی و برای اهل معنویت و دلسوزان حقیقی اسلام تکان دهنده خواهد بود.
در همان دوره ارتباط با ماموران اطلاعات، جلساتی تحت عنوان «جلسات توجیه» برای روشن کردن ماهیت انحرافی «پیمان» برقرار بود، همه تخریب و توهین بدون مدرک. ترجیع بند تمام این جلسات یک اتهام ثابت بود: فساد اخلاقی و ارتباط نامشروع آقای پیمان فتاحی، چیزی که هرگز هم نتوانستند ثابت کنند و نخواهند هم توانست. مدام به طرق مختلف این اتهام را یادآوری می‌کردند. مثلا یک بار به صورت سوال از من می‌پرسیدند: "تو تا به حال هیچ از خودت نپرسیده‌ای که چرا این‌ همه زن و دختر دور او جمع شده‌اند؟" مدام صحبت فیلم رختخواب بود. تقریبا تمام حرف بهزاد نیلوفری (که بعدها به عنوان کارشناس فرق! در تلویزیون ظاهر شد و همان حرف‌های ماموران اداره ادیان را تکرار کرد) مسائل جنسی بود. تمام ذهن این آدم پر از روابط جنسی بود که آقای فتاحی با زنان و دختران داشته و مدام هم تاکید می کرد که برو از همان زنان و دختران بپرس! البته همزمان همان اشخاصی هم که بهزاد نیلوفری اشاره می‌کرد موضوع را رد می‌کردند و حتی شنیدم که یکی از آن‌ها آنچنان عصبانی شده که قصد اقدام هم داشته است و نهایتا نامه‌ای در رد موضوع نوشته است. بعدها فهمیدم که این موضوع فساد جنسی به همین شکل به بسیاری از اعضای جمعیت آل‌یاسین گفته شده بود. موضوع به اینترنت هم کشیده شد. سایت‌های خبری زیادی درباره فساد اخلاقی او نوشتند. در برخی وبلاگ‌های ظاهرا مستقا هم همین موضوع تکرار و تکرار شد. این اواخر هم شهاب نیوز از فساد جنسی «مشمئز کننده» او خبر داد، خبری که یک روز بیشتر دوام نداشت و از سایت شهاب‌نیوز حذف شد.
مشکل در آقای پیمان فتاحی نیست، مشکل در خود این‌هاست. آیا به جز یک انسان روانی کسی می‌تواند آن حرف‌های به واقع حیوانی را به همسر سعید امامی بزند؟ من واقعا نمی‌توانم بفهمم تحت چه شرایطی ممکن است یک مرد با عنوان دفاع از یک نظام اسلامی، چنین حرف‌هایی به زنی که (حال چه گناهکار و چه بی گناه) اسیر اوست بزند و متاسفم که حین بازجویی او را «حاج آقا» هم خطاب می‌کردند. اما به طور کلی از آن‌جا که چیزی که انسان می‌گوید انعکاسی از وضعیت درونی اوست، می‌توان این شاهد را نیز در راستای مطلبی که در این مقاله دنبال می‌کنم در نظر گرفت. آری، از نظر من در سیستم اطلاعاتی ایران مشکلی هست.
در زمان دانشگاه دوستی داشتم که البته بعدها شنیدم به مقاماتی هم در مملکت دست یافته است (شایان ذکر است که ما دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بودیم!) این دوست من یک رفتار شاخص داشت و همه هم او را با همین شاخص می شناختند. من و او در یک شهر (تهران) زندگی می‌کردیم اما او مدام از رفتارهای اغواگرانه دختران نسبت به خودش سخن می‌گفتم. هر بار او را می‌دیدم داستانی درباره منشی محل کارش، یا دختر مسافر بغل دستی در تاکسی، یا دانشجوی دختری که با او در یک کلاس بود یا موارد مشابه داشت. تقریبا تمام خاطرات او در جایی به یک دختر منجر می‌شد و البته همواره هم مدعی بود که با موفقیت از تله آن‌ها عبور کرده است. همیشه داستان‌های او با تحویل نگرفتن آن دختر و خروج پیروزمندانه خاتمه می‌یافت. تعجب ما این بود که چرا حتی یک نمونه مشابه این اتفاق‌ها برای ما نمی‌افتد؟ به نظر من تمام این اتفاقات در ذهن خود او رخ می‌داد. او دنیا را با خلاء‌های ذهنی خودش می‌دید. از این رو هر لبخند و هر حرکت و هر رفتاری از نظر او یک پیام جنسی محسوب می‌شد و آنقدر هم ظرفیت نداشت که حداقل آن را در خودش نگه دارد و به کسی نگوید. می‌گویند بخشی از لذت موضوع، یادآوری و تکرار کردن آن است. از نظر من اتفاقی شبیه به دوست زمان د انشجویی من، در سطحی وسیع‌تر در بین مامورین اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات در جریان است. این را دیدم که سکسولوژی اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات نام نهاده‌اند. ظاهرا مدرک و گواه هم به میزان کافی درباره آن وجود دارد.
به روزنامه کیهان و مطلب منتشر شده در تاریخ پنج شنبه هیجدهم مهرماه هشتاد و هفت، تحت عنوان زیباترین روش شوهرداری باز گردم. این متن از جهات مختلفی اهمیت دارد که مهمترین آن تذکری به متولیان اسلام و قرآن و مسئولان محترم در چگونگی تحریف آشکار و تردید ناپذیر قرآن و جعل حدیث برای تفسیر به مطلوب کردن آن‌هاست. انتظارم از آن قاری قرآن شناخته شده که علیه یک خواننده شکایت می‌کند که چرا قرآن را با موسیقی خوانده‌ای، این است که ببیند کدام یک از این‌ها ضربه زننده‌تر است. آن خواننده هر چند از گفتارش بر می‌آید که گرایشات مذهبی دارد اما رهبر مذهبی محسوب نمی‌شود، اما کیهان داعیه اسلام و قرآن را دارد و چنین خطایی از جانب کیهان به مراتب مهلک‌تر از آن خواننده است. انتظارم از مفسرین قرآن و کسانی که از یک «واو» قرآن به راحتی نمی‌گذرند این است که در این باره حداقل اعلام نظری بفرمایند. انتظارم از آن قاری محترم دیگر که از نواختن موسیقی ریتمیک حین آوردن قرآن ناراحت می‌شود این است که اگر حرفم را درست یافت، تعارف را کنار بگذارد و برای روزنامه کیهان لبی تر کند. اما به عنوان اولویت دوم، همین متن از نظر سکسولوژی اندیشه کیهان نویسان، که همان اندیشه اداره ادیان و فرق است نیز پرده بر می‌دارد.
عنوان مقاله «زیباترین روش شوهر داری» است. وقتی نویسنده عنوان عبارت «زیباترین» را به کار برده است، به معنای آنست که قرار است مهمترین نکته در یک زندگی زناشویی را بیان کند و بنابراین مهمترین نکته در ذهن او همین است و بس. این موضوع وقتی تایید می‌شود که می‌بینیم کل مقاله هم به یک موضوع خاص، یعنی رفتار جنسی زن و شوهر، پرداخته است. به نظر من تا اینجای کار هم اشکالی ندارد. من مطالعات روانشناسی یا جامعه‌ شناسی یا مطالعات مرتبط دیگر ندارم اما شنیده‌ام که موضوع روابط جنسی در دوام خانواده تعیین کننده است. می‌توان از اینهمه ابعاد مختلف و عمیق موجود در موضوع ازدواج که بسیاری به زیبایی در همان قرآن ذکر شده هم چشم پوشید و مهمترین مطلب را در مسائل جنسی خلاصه کرد. اما وقتی این تحلیل متکی بر تفسیر به وضوح انحرافی از آیات قرآن و جعل حدیث می‌شود، موضوع مفاهیم دیگری پیدا می‌کند.
هر چند بهتر است خوانندگان این سطور، اصل مقاله کیهان را به طور کامل بخوانند، اما برای حفظ پیوستگی مطلب ناچارم فرازهای اصلی آن را در اینجا تکرار کنم. خط تحریف از تفسیر به رای آیه پنجاه و هشت سوره نور آغاز می‌شود. در این مقاله می‌خوانیم:
«بر پايه آموزه هاي قرآني و فرمان الهي، زنان و مردان مي بايست در شبانه روز سه وعده را خلوت كنند و در اين سه زمان حتي فرزندان نيز نبايد در خلوت گاه ايشان وارد شوند.» (سوره نور 58)
نویسنده در جایی دیگر آورده است:
«يكي از بهترين و نيكوترين روش‌هاي همسرداري به طور كلي و شوهرداري به طور خاص آن است كه زن و شوهر در شبانه روز سه وعده با يكديگر تنها باشند: پيش از نماز صبح و سحرگاهان، هنگام چاشت (ظهر) و هم چنين بعد از نماز عشاء.» (نور 58)
دو عبارت فوق در واقع قلب مطلب کیهان است که نویسنده از طریق آن نتیجه گرفته است که زیباترین روش شوهرداری چیزی است که نویسنده آن را «آماده باش دائمی» زن برای مرد نامیده است. طبق این نظریه زن و مرد طبق دستور الهی «باید» روزانه سه مرتبه با هم خلوت داشته باشند. هرچند مطالب زیادی در دل این مقاله نهفته است، اما اینجا تحلیل را از همین قلب مطلب شروع می کنم. سایر موارد را نیز در ادامه ذکر خواهم کرد.
اما آیه 58 سوره نور چه گفته است؟ این آیه به چند شکل کلی ترجمه شده که ترجمه‌ای که در پی می‌آید نزدیک ترین ترجمه به آنچه کیهان نتیجه گرفته است می‌باشد:
«شما اى كسانى كه ايمان داريد بايد به كسانى كه شما مالك آنان شده‏ايد و كسانى كه هنوز به عقل نرسيده‏اند دستور دهيد در شبانه روز سه وقت از شما اجازه ورود بگيرند يكى پيش از نماز صبح و دوم هنگام نيم روز كه جامه‏هاى خويش از تن در مى‏آوريد و سوم بعد از نماز شبانگاه كه اين سه هنگام، هنگام خلوت شما است و پس از آن مى‏توانند بدون اجازه وارد شوند و گناهى بر شما و ايشان نيست كه هنگام تحرك و برخورد با يكديگر است، خدا اين چنين آيه‏ها را براى شما بيان مى‏كند كه خدا دانا و فرزانه است.»
هر چند تفسیر کردن آیات به این شکل منفصل اصلا امکان پذیر نیست اما اگر همین یک آیه را هم در نظر بگیریم، در هیچ‌ کدام از تفاسیر معتبر موجود، چنین برداشتی از این آیه قرآن نشده است. آن چیزی که در آیه فوق بر آن دستور داده شده، اجازه گرفتن افراد در هنگام ورود در آن سه زمان مشخص شده است و نه امر به خلوت کردن زن و مرد در سه وقت در طول شبانه روز! آن جنبه ایجابی آیه قرآن «اجازه گرفتن برای ورود» است و نه «خلوت کردن». و این مفسر قرآن! نمی‌گوید که آیا اساسا اجرای چنین دستور موهومی که او در ذهن خودش لابد آرزویش را دارد، امکان پذیر هست و یا خیر و اینکه آیا خودش عامل به دستورات قرآن هست؟
مفسر قرآن مستقر در کیهان، شبیه به آن دوست زمان دانشجویی من، فیلم اتفاقاتی که احتمالا در آن سه زمان مورد اشاره در قرآن رخ می‌دهد را در ذهن خودش ساخته است و نتیجه‌ گیری خودش را کرده است به این که پس زن و شوهر «باید» روزی سه مرتبه با هم خلوت کنند! برای چنین ذهنی که به آیات قرآن هم رحم نمی‌کند، طبیعی است که اگر کسی به دیگری لبخندی بزند برداشتی مطابق میل خودش و آنچه او در خودش کمبودش را دارد، در دیگران بجوید.
موضوع تحریف مفسر محترم قرآن به آیات ختم نمی‌شود. از نظر نویسنده مقاله و با تحریف آشکار حدیثی از امام علی (ع) جهاد زن را در خودآرایی برای شوهرش می‌داند:
به هر حال جهاد و دين داري زن در شوهرداري وي خلاصه مي شود. چنانكه امير مومنان علي(ع) مي فرمايد: جهاد زن آن است كه خود را بيارايد و زيبايي خويش را آشكار كند و براي شوهرش آراستگي نمايد. (نهج البلاغه كلمات قصار شماره 136)
آنقدر تحریف معنا در این حدیث شدید بود که ناچار شدم برای اطمینان قطعی، تمام نسخ نهج البلاغه به روایت‌های مختلف و همچنین تمام ترجمه‌های موجود را ببینم تا از اتفاق رخ داده مطمئن شوم. حدیث این است:
"جهاد زن خوب شوهرداری است" در اصل حدیث هیچ اختلاف نظری نیست، اما در شماره و محل قرار گرفتن آن در کلمات قصار اختلافاتی وجود دارد. تمام ترجمه های موجود هم با کمی تغییر همین مفهوم را منتقل می کنند. اما اگر نویسنده کیهان «خوب شوهرداری» را باز با تکیه بر ذهنیات و خلاء‌های خودش، به خودآرایی زن تفسیر می‌کند، اگر از نظر نویسنده از بین اینهمه آیه و حدیث موجود درباره زندگی مشترک، فقط یک حدیث را که مطابق ذائقه خودش است می‌چسبد و آن را به دستور دین برای «آماده باش دائمی زن»! تعبیر می‌کند و بر اساس همان یک حدیث هم بقیه احادیث را تفسیر به رای می‌کند و برایشان معنا جعل می‌کند این مشکل خود نویسنده است، که ذهنیات خود را بر تعالیم اسلامی فرافکنی می‌کند.
جالب است که همان خط فکری اداره ادیانی را در همین مقاله می‌بینیم. شهاب نیوز در همان مقاله‌ای که سریعا از وبسایتشان حذف شد، خبر از آرزوی تعداد زیادی زن و دختر برای ازدواج با ایلیا داده بود و معلوم نبود او از آرزوی این همه زن و دختر چه طور خبر دارد. مقاله نویس کیهان (که مذکر است) از قول من خواننده! نوشته است:
"شما زناني را ديده‌ايد كه در هنگام بيرون رفتن گويي، خود را براي عروسي و ميهماني آرايش مي‌كنند و جامه هاي بسيار زيبا و آرايش بسيار نيكو مي‌كنند و از همه روش‌هاي خودنمايي بهره مي‌گيرند ولي همين كه به خانه مي‌آيند آرايش را با توجيه بد بودن در نزد فرزندان مي‌شويند و جامه‌هاي زيبا را از تن خارج مي‌كنند و به شكلي معمولي در خانه مي‌گردند. مردي كه در بيرون با چنين زناني حتي بطور لحظه‌اي و گذرا مواجه شود سپس درخانه با شكلي ديگر روبه روگردد در درون خويش احساس كمبود مي‌كند و به شكل مطلوب ارضا نمي‌شود در حالي كه ديدگاه اسلام عكس اين رفتار را تأييد مي‌كند."
من که چنین زنانی را ندیده‌ام، اما منکر هم نیستم که ممکن است چنین مسئله‌ای در جامعه وجود داشته باشد، اما سوال من این است که نویسنده مقاله از کجا از چنین جزئیاتی در زندگی خصوصی افراد مطلع است و آن را به عنوان یک مشکل فراگیر روی جامعه بسط می‌دهد؟ و از آن جالب‌تر تحلیلش درباره رفتار مرد‌هاست! و ناراحت کننده آن قسمت از موضوع است که مطلب به اسلام ربط داده می‌شود.
ضربه‌ای که دیدگاه‌های اینچنین آلوده بر ریشه دین و معناگرایی می‌زنند، از نظر من به مراتب کاری‌تر از آن سایت‌های مستهجن و ... است. آن‌ها آنطور که در سایت‌ها آمده ظاهرا داعیه مخالفت با اسلام هم داشته‌اند اما این حضرات، ادعای دفاع از قرآن را دارند و اینچنین آن را آلوده می‌سازند. وقتی تمام ذهن شخص با توهمات بیمارگونه‌ای شبیه به این پر شد، و وقتی چنین موجود روانی در موضع دفاع از بنیادهای معنوی مردم قرار گرفت، فقط می‌توان گفت که خداوند این مردم را از شر چنین موجوداتی حفظ کند.
والسلام
محسن نمکیان، عضو شورای مرکزی جمعیت آل‌یاسین

* زیباترین روش شوهرداری، کیهان، پنج شنبه 18 مهر 1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر