رهبر جمهوری
اسلامی در سخنرانی اخیر خود نگاهی هم به جنایات حقوق بشری آمریکا کرد و از جمله از
«سوزاندن اعضای فرقه داودیها» در آمریکا به عنوان یک مصداق یاد کرد.
روایت کلی
فاجعه گروه داودیها این است که آنها وارد درگیری مسلحانه با ماموران پلیس و اف بی
آی شدند و بعد از نزدیک دو ماه و کشته شدن افرادی از هر دو طرف و در یک درگیری نهایی
مقر آنها دچار آتش سوزی شد و نزدیک به هشتاد نفر از اعضا در این حادثه غم انگیز
کشته شدند.
بگذارید بنا
را بر فرض غیر معقول «عامدانه بودن توسط پلیس» بگذاریم. فرضی که مورد علاقه علی
خامنهای است.
آیا جدا کردن
موضوع از سابقه تاریخی آن و روایت نصفه نیمه موضوع برای مصادره به مطلوب کردن کار
درستی است؟
آیا اگر در یکی
از شهرهای ایران گروهی به مدت پنجاه و یک روز با سلاح سبک و سنگین به مبارزه
مسلحانه با حکومت روی بیاورند رفتار حکومت ایران متفاوت خواهد بود؟
آیا با استناد
به این استاندارد علی خامنهای، رفتار حکومت ایران با دراویش که با دست خالی فقط
قصدشان حفاظت از قطبشان بود مصداق نقض حقوق بشر نیست؟
درباره برخورد
با سایر گروههای معنوی، مذهبی دگراندیش، دینی و ... که اقدام عینی هم در مقابله
با حکومت ایران انجام ندادهاند اما با فرمان علی خامنهای مبنی بر مقابله با
عرفانهای انحرافی و فرقهها و ... سرکوب شده و میشوند و وضعیت حقوق بشری آنان
پاسخ علی خامنهای چه خواهد بود؟
وقتی موضع
درونی یک نفر چند پاره و آلوده به نفاق باشد، محصولش گفتاری متناقض همراه با دروغ
پردازی خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر